باهنر: اینکه بعضی‌ها می‌گویند این‌بار نوبت اصولگرایان است، درست نیست

سیاسی،   4000204089

محمدرضا باهنر گفت: اینکه بعضی‌ها می‌گویند حتما این بار نوبت اصولگرایان است، اینگونه فکر نمی‌کنم. معتقدم حتی ممکن است در مقابل کاندیدای اصلی اصولگرایان کاندیداهایی مطرح شوند که چالش ایجاد شود. به هرحال انتخابات در کشور ما شورانگیز است و معمولا در روزهای آخر تبلیغات انتخاباتی و مناظره‌ها می‌توان دقیق‌تر به برآورد فضا پرداخت، اما درمجموع شانس آقای رئیسی را برای پیروزی در انتخابات زیاد می‌دانم.

همشهری نوشت: با وجود اینکه رایزنی‌های انتخاباتی در هر دو جریان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان وارد مراحل سخت‌تر و جدی‌تری شده و هر دو می‌کوشند با قانع‌کردن گزینه‌های اصلی خود، با قدرت حداکثری در رقابت‌های انتخاباتی حاضر شوند، اما به‌نظر می‌رسد هنوز در بازگرداندن نشاط سیاسی به جامعه موفقیت چندانی نداشته‌اند؛ موضوعی که اغلب فعالان سیاسی کشور را نگران کرده و برهمین اساس معتقدند که همه ارکان حاکمیت باید دست به‌دست هم دهند تا نشاط به فعالیت‌های انتخاباتی بازگردد و شرایط برای حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌های رأی به نحواحسن فراهم شود.

در این میان اما محمدرضا باهنر، نماینده ادوار مجلس و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین که از چهره‌های متنفذ اصولگرایان به‌حساب می‌آید، برخلاف رویکرد رایج این روزها، نگاه بدبینانه‌ای به میزان مشارکت مردم در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ندارد و معتقد است که در این زمینه روزهای منتهی به برگزاری انتخابات مهم‌تر است و معمولا در روزهای پایانی، شور انتخاباتی در جامعه ایجاد می‌شود و بالطبع حضور مردم در پای صندوق‌های رأی بیشتر خواهد شد. با وجود این، مرد لابی‌های پشت پرده اصولگرایان معتقد است که شورای نگهبان هم باید تدابیری بیندیشد که همه جریان‌های سیاسی در انتخابات نماینده داشته باشند و شاهد تک‌صدایی نباشیم.

باهنر در عین حال معتقد است  که شرکت در انتخابات حقی بی‌بدیل است که برخی با استفاده‌نکردن از آن، تعیین سرنوشت خود را به دیگران می‌سپارند. طولانی‌تر‌کردن مدت زمان رأی‌گیری حتی به چند روز، از پیشنهادهای ویژه‌ای است که او اعتقاد دارد به افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات کمک قابل توجهی می‌کند. گفت‌وگوی تفصیلی با باهنر را در ادامه می‌خوانید:

باتوجه به فضای سیاسی که هم‌اکنون در سطح جامعه مشاهده می‌شود، حال و هوای انتخابات را در کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به‌هرحال در شرایط کنونی برخی نگرانی‌ها از میزان مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری وجود دارد، به‌ویژه پس از مشارکت پایین مردم در انتخابات مجلس یازدهم که آخرین انتخابات سراسری در کشور هم محسوب می‌شد، دغدغه‌ها درباره میزان مشارکت مردم در سیزدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری بیشتر شده ‌است. علاوه بر اینها، برخی مشکلات انباشته‌شده در کشور هم مزید بر علت شده ‌است تا فضای ناامیدی در جامعه بیشتر شود. عدم‌رضایت کامل مردم از عملکرد دستگاه‌های اجرایی کشور اعم از قوه مجریه، مقننه و حتی قوه قضاییه و مشکلات ناشی از این کاستی‌ها را هم باید جزو مواردی دانست که به سردی فضای سیاسی کشور در مقطع کنونی کمک کرده ‌است. در کنار اینها باید به فشارهای نظام استکبار جهانی به جمهوری ‌اسلامی و تبعات ناشی از وضع تحریم‌ها و فشار حداکثری ایالات‌متحده به کشورمان نیز اشاره کرد که نقش مهمی در ایجاد وضعیت کنونی در کشور داشته است. در کنار همه این موارد، باید به نقش ویژه شیوع ویروس کرونا، دغدغه‌هایی که مردم برای حفظ سلامت خود دارند و همچنین تبعات ناشی از اعمال برخی تعطیلی‌ها و آسیب‌دیدن برخی کسب‌وکارها نیز اشاره کرد.

حدس می‌زنید در روزهای منتهی به زمان رأی‌گیری فضای مشارکت در انتخابات چه سمت وسویی پیدا کند؟
نکته اینجاست که هرکس از زاویه دید خود فرضیه کاهش مشارکت مردم در انتخابات پیش‌رو را تحلیل می‌کند و به نقد وقایعی که در جامعه درحال وقوع است، می‌پردازد. بعضا این نقدها آن‌قدر زیاد می‌شود که ممکن است در اصطلاح به «مسئله‌دار»‌شدن فرد و به‌مرور زمان به بی‌تفاوت‌شدن او بینجامد. این تصویر کلی است که ممکن است به شائبه‌هایی پیرامون کم‌رغبتی مردم برای حضور در پای صندوق‌های رأی دامن بزند. براساس برخی پایش‌های میدانی که اخیرا انجام شده‌، چشم‌اندازی که برای میزان مشارکت مردم در انتخابات 28خردادماه ارائه می‌شود، امیدوار‌کننده‌تر از آن چیزی است که برخی رسانه‌ها مدعی هستند، اما معتقدم که هنوز هم کافی نیست و باید از سوی همه دست‌اندرکاران فعالیت‌های مؤثرتری انجام شود تا مردم برای مشارکت حداکثری در پای صندوق‌های رأی، انگیزه بیشتری داشته باشند. از سوی دیگر باید این موضوع را هم درنظر گرفت که برگزاری همزمان انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراها می‌تواند به پرشورتر‌شدن مشارکت مردم در انتخابات کمک قابل‌توجهی کند. با وجود برخی چالش‌ها و گلایه‌ها، امید زیادی دارم روز 28خردادماه شاهد حضور گرمی از سوی مردم در پای صندوق‌های رأی باشیم.

با چه راهکارهایی می‌توان به پرشورتر‌شدن انتخابات کمک کرد؟
 از قابلیت‌ها و نقاط اتکایی که وجود دارد و می‌تواند در افزایش مشارکت مردم در انتخابات مؤثر باشد، باید کمک گرفت و چند مسئله هم باید از سوی مقامات مسئول و دست‌اندرکاران امر مدیریت شود؛ یکی همین مسئله کروناست که چالش مهمی به‌حساب می‌آید. از همه مسئولان، از دولت، وزارتخانه‌های مرتبط و به‌ویژه وزارت کشور گرفته تا شورای‌نگهبان و حتی مجلس به‌صورت جدی درخواست می‌کنیم زمینه حضور بیشتر مردم در روز انتخابات در شعبه‌های اخذ رأی را فراهم کنند. به‌عنوان مثال می‌توان ساعت‌های رأی‌گیری را خیلی زیادتر درنظر گرفت یا اینکه تعداد شعبه‌های اخذ رأی را تا جایی که برای برگزارکنندگان انتخابات مقدور است، افزایش داد. در این میان اگر بتوان بخش زیادی از تدارکات انتخاباتی را به‌صورت الکترونیکی انجام داد، خیلی می‌تواند در سهولت کار و جذب بیشتر مردم به شعبه‌های رأی‌گیری مؤثر باشد.

پیشنهاد مشخصی در این زمینه دارید؟
می‌توان به‌صورت جدی به موضوع طولانی‌تر کردن مدت برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری فکر کرد و زمان رأی‌گیری را از یک روز، به ۲یا حتی ۳روز افزایش داد. برخی دوستان گمان می‌کردند قانون اساسی مانعی دراین زمینه ایجاد کرده اما اینگونه نیست و تحقیقا می‌گویم قانون اساسی منعی برای اینکه انتخابات در ۲یا ۳روز برگزار شود، ندارد و تنها در قانون انتخابات اشاره شده ‌است که رأی‌گیری باید در یک روز انجام شود. واقعیت اینگونه ایجاب می‌کند که اگر دولت بتواند امکانات مورد نیاز را فراهم کند، مجلس هم باید کمک کند که منع قانون عادی رفع شود تا بتوان انتخابات را در روزهای بیشتر و با شرایط ایمن‌تر بهداشتی برای رأی‌دهندگان برگزار کرد. دو کشور کره‌جنوبی و روسیه در دوران اوج شیوع ویروس کرونا انتخابات سراسری برگزار و هر دو کشور در تعداد روزهای رأی‌گیری تجدیدنظر کردند و زمان یک‌روزه را به 4روز تا یک هفته افزایش دادند و این رویه به‌مرور در سطح دنیا به روشی معمول تبدیل خواهد شد. به‌نظرم تصمیم‌سازان کشور باید از راهکارهای این‌چنینی برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات پیش‌رو بهره بگیرند.

چه عواملی را زمینه‌ساز کاهش مشارکت سیاسی مردم در سال‌های اخیر می‌دانید؟
در سال‌های اخیر با یکسری نارضایتی‌های انباشته‌شده‌ای در بخش‌های مختلف کشور مواجهیم که می‌تواند بر شور و نشاط انتخابات ریاست‌جمهوری تأثیر منفی برجای بگذارد. به‌نظر من بخشی از این نارضایتی‌ها از عملکرد نامطلوب سیستم بوروکراتیک کشور ناشی می‌شود که کند است و مانعی در مسیر پیشبرد امور محسوب می‌شود. برخی از این ساختارها نیاز به ترمیم اساسی دارد تا بتوان بهره‌وری آنها و بالطبع رضایت جامعه را افزایش داد. می‌خواهم براین نکته تأکید کنم که بخش زیادی از عوامل تأثیرگذار بر گلایه‌های مردم یک‌شبه به‌وجود نیامده و راه‌حل فوری هم ندارد، اما داشتن جهت‌گیری دقیق برای رفع موانع در ایجاد تحرک در جامعه بسیار ضروری است. برهمین اساس نقدی که به مجلس انقلابی یازدهم وارد می‌دانم، این است که باید در این مسیر گام‌های محکم‌تری بردارد. در ابتدای تشکیل مجلس یازدهم، به رئیس مجلس متذکر شدم که باید تدابیری اندیشید تا حجم کارمندان دولت بیشتر نشود، اما حجم تعهدات استخدامی دولت نشان می‌دهد که در این راه موفق نبوده‌ایم و برخی رویه‌ها باید اصلاح شود.  در کنار اینها اعمال تحریم‌های سنگین از سوی دشمنان نظام هم بر حجم مشکلات اضافه کرده است اما معتقدم با تدبیر مسئولان و صبر مردم از این گردنه صعب هم به سلامت عبور خواهیم کرد.

چه پاسخی برای سؤال پرتکرار این روزها «چرا باید رأی بدهیم» دارید؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که براساس قانون اساسی کنونی که اکثریت مردم ایران به آن رأی داده‌اند و یک منشور حقوقی میان مردم و حاکمیت به‌حساب می‌آید، انتخابات نقش محوری در تعیین سرنوشت مردم دارد و باید به بهترین نحو برگزار شود. اما نکته اصلی در پاسخ به سؤال چرایی شرکت در انتخابات این است که براساس قانون اساسی، همه مسئولان عالی رتبه کشور، مستقیم یا غیرمستقیم، با رأی مردم انتخاب می‌شوند؛ از مقام معظم رهبری گرفته که از سوی خبرگان منتخب ملت برگزیده می‌شود تا رئیس‌جمهور و همچنین وزرای کابینه که هم در انتصاب از سوی رئیس‌جمهور و هم در رأی اعتماد مجلس، رأی مردم نقش اساسی دارد. برهمین اساس مردم باید از این حقی که در قانون اساسی برای آنان تعیین شده، استفاده کنند. حال اگر بخشی از جامعه خود را از این حق محروم کنند، دیگران به جای آنان تعیین تکلیف خواهند کرد. یک نکته مهم دیگر را هم باید درنظر گرفت؛ با وجود اینکه ممکن است مردم نسبت به عملکرد برخی مدیرانی که مستمرا با آنها در ارتباط هستند، از مدیر مدرسه فرزندان گرفته تا بخشدار، فرماندار، نماینده مجلس و...، گلایه‌هایی داشته باشند که بعضا به‌حق هم هست، اما معتقدم نباید با تعمیم‌دادن این مشکلات به سایر حوزه‌ها، زمینه‌های ناامیدی از صندوق رأی را فراهم کرد. برهمین اساس افکارعمومی را ارجاع می‌دهم به عملکرد چهار دولت اخیر در جمهوری‌اسلامی؛ با مقایسه‌ای میان دولت‌های مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی در می‌یابیم که عملکرد و دستاوردهای هیچ‌کدام به دیگری شباهت نداشته است. هرکدام از این دولت‌ها دستاوردهای مهمی داشته‌اند و در کارشان نقاط ضعف هم وجود داشته است. حال اگر برخی بخواهند چنین ادعا کنند که میان آنها خیلی نمی‌توان تفاوت قائل شد و «همه مثل هم هستند»، معتقدم این موضوع قابل‌قبول نیست. افرادی که در هر چهار دوره زندگی کرده‌اند، می‌توانند شهادت دهند تفاوت میان آنها بسیار زیاد بوده‌است. بنابراین اینکه با هدف دلسرد کردن مردم عنوان شود میان جریان‌های سیاسی کشور هیچ تفاوتی وجود ندارد و در اصطلاح «این طرف با آن طرف فرقی ندارند»، گزاره صحیحی نیست، چراکه این تفاوت‌ها آن‌قدر زیاد است که حتی تا عمق خانه‌های مردم هم نفوذ می‌کند و در حوزه‌های گوناگون جامعه از اقتصاد گرفته تا آزادی‌های سیاسی و سیاستگذاری‌های فرهنگی تأثیرگذار خواهد بود. نکته دیگری که باید برای جامعه تبیین شود، این است که رأی‌ندادن هر تعدادی از مردم، نتیجه انتخابات را متوقف نمی‌کند و صرفا سبب می‌شود آن بخشی از جامعه که رأی نداده‌اند، از حق انتخاب خود محروم شوند و درنهایت شرایط به‌گونه‌ای رقم بخورد که مطلوب آنان نیست. ممکن است بخشی از مردم میان کاندیداهای مطرح، گزینه مطلوب خود را پیدا نکنند، اما به‌نظرم این موضوع نسبی است و با رویکرد مقایسه‌ای میان گزینه‌های موجود، می‌توان بهترین را انتخاب کرد.

برخی معتقدند مشارکت پایین مردم در انتخابات چندان هم نامطلوب نیست و می‌تواند به یکدست شدن حاکمیت و در نتیجه رفع بسیاری از مشکلات بینجامد. چقدر این گزاره را مطلوب می‌دانید؟
این تئوری را که با کاهش مشارکت مردم در انتخابات، حاکمیت یکدست خواهد شد، نمی‌پذیرم و قوی‌ترین مستند نظرم، بیانات صریح مقام معظم رهبری است که ایشان فرمودند مشارکت حداکثری را «اهم» و انتخاب اصلح را «مهم» می‌دانم. درست است که حتما باید کاندیدای اصلح را انتخاب کنیم، اما مشارکت حداکثری از همه‌‌چیز برایمان مهم‌تر است. اگر برخی افراد و گروه‌های سیاسی معتقد باشند که اشکالی ندارد انتخابات حداقلی برگزار شود، اما درعوض کاندیدای اصلح انتخاب خواهد شد، یا امنیت ملی را نمی‌فهمند یا اینکه قصد دارند منافع کشور و ملت را پیش پای منافع حزب خود قربانی کنند. نخستین وظیفه احزاب ملی و اسلامی ما این است که تلاش کنند مشارکت در انتخابات هرچه بیشتر افزایش یابد. از درون مشارکت بالا، هر دولتی که برآید مقتدرتر خواهد بود. اما از دریچه دیگری هم باید به موضوع نگاه کرد؛ اینکه گاهی تصورات غلطی دیده می‌شود که برخی گمان می‌کنند قوای سه‌گانه باید در تقابل با یکدیگر عمل کنند، درحالی‌که باید یکدیگر را یاری دهند تا بتوان به‌خوبی بر مشکلات فائق آمد. اینکه هریک از قوای کشور، دیگری را متهم به کم کاری کند، سبب اخلال در کارکردهای نظام می‌شود.

اگر همه‌‌چیز در دست یک جریان سیاسی باشد، می‌توان به آینده کشور امیدوار بود؟
این موضوع که اگر همه ارکان حکومت در دست یک جریان سیاسی قرار گیرد، می‌تواند راهگشای مشکلات باشد را نمی‌پذیرم. معتقدم رقابت‌های سیاسی در کشور تا زمانی که مشفقانه و سالم باشد، سبب ارتقا خواهد شد. همواره باید درنظر داشت که تک‌صدایی در کشور رشد و تعالی به همراه نمی‌آورد. ازسوی دیگر باید دقت کرد که تخاصم، فعالیت‌های مثبت گذشته را هم تخریب خواهد کرد. باید در نقطه‌ای بایستیم که تک‌صدایی در کشور حاکم نباشد و یک جریان سیاسی همه مقدرات کشور را رقم نزند. نقدها نباید زمینه‌ساز تخریب و مچ‌گیری و ازمیدان به در کردن رقیب شود.

اصولگرایان چه تدابیری برای جلب مشارکت مردم در انتخابات پیش‌رو دارند؟
یکسری عوامل انسانی، محیطی و فکری باید درنظر گرفته شود تا شاهد برگزاری انتخابات پرشورتری باشیم. نکته نخست این است که دولت، شورای نگهبان و مجلس حتما باید تدابیری بیندیشند تا مردمی که می‌خواهند رأی دهند، حداقل دغدغه سلامت نداشته باشند. موضوع مهم دیگر مهیا کردن فضای رقابتی میان جریان‌های سیاسی مختلف در کشور است. هر شهروند ایرانی که می‌خواهد پای صندوق برود، حداقل یکی از کاندیداها باید نظرش را جلب کند. نباید فضا را به‌گونه‌ای یکدست و یکپارچه کرد که مثلا اصلاح‌طلبان بگویند ما کاندیدا نداریم. نباید به همه اصلاح‌طلبان به چشم فتنه‌گر نگریست، بسیاری از اصلاح‌طلبان نظام، انقلاب و رهبری را دوست دارند، اما راه‌حل‌هایشان با ما اصولگرایان متفاوت است. پس حتما باید از جریانات مختلف فکری، نمایندگانی درمیان کاندیداها حضور داشته باشند.

در صورت پیروزی اصولگرایان، سیاست درهای بسته نسبت به اصلاح‌طلبان اعمال خواهد شد یا با توجه به راهبردهای گام دوم انقلاب، همه‌‌چیز متفاوت خواهد بود؟
دراین زمینه پیشنهادم این است که رسانه‌ها باید 12-10سؤال از کاندیداهای ریاست‌جمهوری داشته باشند که البته این کاری است که جامعه اسلامی مهندسان هم آن را انجام خواهد داد. یکی از سؤال‌های مهم از کاندیداها، این است که «شما به‌عنوان کاندیدا اگر به ریاست‌جمهوری رسیدی، می‌خواهی رقبا را قلع و قمع کنی یا می‌خواهی از توانمندی‌هایشان استفاده کنی یا اینکه اصلا با آنها کاری نداشته باشی؟» نمی‌خواهم خودم به این سؤال پاسخ دهم و اصلا کاندیدای ریاست‌جمهوری هم نیستم، اما می‌خواهم بگویم ما در کشور حداکثر 150 تا 200مدیر سیاسی داریم که یک تعداد وزیر، استاندار و... هستند و بقیه مدیران کشور، کارمند و تحت امر دولت هستند. نباید فرایندی شکل بگیرد که براساس آن یک رئیس‌جمهور بیاید همه وزرا را عوض کند، وزرا معاونان را و معاونان مدیرکل‌ها و مدیرکل‌ها هم روسای اداره‌ها را تغییر دهند و درنهایت به مدیر و سرایدار مدرسه برسیم. نمی‌شود هر دولتی که بر سر کار آمد، نیمی از مدیران کشور را به‌دلیل حضور در دولت قبل یا تعلق به جریان سیاسی مقابل از کار برکنار کند. یک مثال ساده بزنم؛ خطوط هوایی ممکن است مستمرا در بازار بورس مالک‌شان عوض شود و سهام آنها را شرکت‌های مختلفی بخرند، اما این به آن معنا نیست هر روز خلبان هایشان را هم عوض می‌کنند. خلبان تنها با مدیران صاحب سهام آن ایرلاین کار می‌کند، خلبان یک سیاستمدار نیست، بلکه نیروی تکنوکراتی است که براساس رهنمودهای مدیریت یا سیستم فعالیت می‌کند. سیستم بوروکراسی کشور که سیاسی نیست و نباید با آمد و رفت دولت‌ها، از ظرفیت‌های موجود در همه جناح‌ها غافل شویم.

از کاندیداهای ریاست‌جمهوری چه سؤال‌های دیگری دارید؟
یک سؤال مهم دیگر این است که بودجه عمومی دولت درحال حاضر نامتعادل و درآمدهای دولت از هزینه‌هایش بسیار کمتر است. شما اگر به ریاست‌جمهوری رسیدید، در این زمینه چه اقدامی می‌کنید؟ هزینه‌های دولت را کاهش می‌دهید؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه این کار را انجام خواهید داد؟ با کم‌کردن حقوق کارمندان، حذف یارانه و...؟ اگر هم پاسخ کاندیدا افزایش درآمدهای دولت باشد، بازهم باید چگونگی کار و برنامه‌اش را از وی پرسید که این کار را با افزایش مالیات انجام می‌دهد؟ اگر می‌خواهد اقتصاد کشور را سروسامان دهد، باید طرح و برنامه‌اش را بگوید و به این سؤال، خیلی شفاف جواب دهد که بودجه عمومی دولت را چگونه متعادل خواهد کرد؟ و این کسری بودجه که نتیجه آن تورم، بیکاری، گرانی، تشنج قیمت‌ها و... است، چگونه به یک ساحل آرامش می‌رسد؟ نکته دیگری که باید مشخص شود این است که ما متأسفانه در شاخص مصرف انرژی در دنیا سوم هستیم و روزانه حجم بالایی گاز و نفت می‌سوزانیم که ‌ای کاش تبدیل به رفاه و تولید کالا می‌شد، اما تنها محیط‌زیست را آلوده می‌کند. حال فردی که کاندیدای ریاست‌جمهوری است، باید به این سؤال پاسخ دهد که برای مدیریت مصرف انرژی چه برنامه‌ای دارد؟ فکر می‌کنم باید این سؤالات را از کاندیداها بپرسیم تا به جای تبلیغات و ایراد‌گرفتن از دولت‌های گذشته، بگویند خودشان می‌خواهند چه کاری انجام دهند. دراین میان اگر هم کاندیدایی اعلام کند بیکاری، گرانی، مشکلات تولید و... همه را رفع می‌کند، احتمالا اصلا متوجه مشکلات کشور نیست.

مهم‌ترین چالش دولت سیزدهم را چه می‌دانید؟
اصلا نمی‌توانم اهم و مهم درنظر بگیرم؛ چراکه با مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مختلفی مواجه هستیم. بعضی دولت‌ها می‌گفتند توسعه اقتصادی، برخی توسعه سیاسی و برخی مشکلات معیشتی و پیشرفت و عدالت را اولویت خود اعلام کردند، اما همه اینها درعمل شعاری بیش نیست. اگر معیشت مردم دغدغه اصلی باشد، چطور باید آن را حل کرد؟ مثلا پولی در بانک وجود دارد که بتوان بین مردم تقسیم کرد؟ نکته اینجاست که درآمدهای کشور محدود است و اگر بیش از درآمدهای کشور هزینه شود، به رفاه مردم منجر نخواهد شد. بارها گفته‌ام که افزایش حقوق‌ها و حتی بسته‌های معیشتی که نقدی هستند، معنایش این است که دولت یک میلیون تومان در جیب مردم می‌گذارد و 2میلیون تومان بابت تورم از جیب دیگر آنان برمی‌دارد. برخی مسائل فوری نیستند، اما حتما باید به استقبال آنها رفت. به‌عنوان مثال فضاهای استارت‌آپی یا اپلیکیشن‌ها و فضای مجازی به سرعت درحال رشد است. اگر به شرکت‌های دانش‌بنیان کمک شود، می‌توانند بر همه ابعاد اقتصاد کشور اثر مثبتی بگذارند.

جزو افرادی هستید که معتقدند ریاست‌جمهوری این بار به اصولگرایان می‌رسد؟
نه، اینکه بعضی‌ها می‌گویند حتما این بار نوبت اصولگرایان است، اینگونه فکر نمی‌کنم. معتقدم حتی ممکن است در مقابل کاندیدای اصلی اصولگرایان کاندیداهایی مطرح شوند که چالش ایجاد شود. به هرحال انتخابات در کشور ما شورانگیز است و معمولا در روزهای آخر تبلیغات انتخاباتی و مناظره‌ها می‌توان دقیق‌تر به برآورد فضا پرداخت، اما درمجموع شانس آقای رئیسی را برای پیروزی در انتخابات زیاد می‌دانم.

وضعیت اصلاح‌طلبان را چگونه می‌بینید؟ با توجه به‌احتمال مشارکت پایین و همچنین موضوع رد صلاحیت‌ها، فرصتی برای تنفس می‌یابند؟
حتما. اینکه خود مقام معظم رهبری اصرار بر مشارکت حداکثری دارند، تصدیقی بر این موضوع است. البته ایشان همیشه نظرشان همین بوده، اما این بار با اولویت جدی‌تری بر موضوع ضرورت مشارکت بالا در انتخابات تأکید کرده‌اند و این مشارکت بالا در چندصدایی محقق می‌شود. اگر فقط یک جریان و گروه کاندیدا داشته باشد که مشارکت بالا ایجاد نمی‌شود. در این میان شورای نگهبان هم باید دقت بیشتری داشته باشد تا فضای تک‌صدایی ایجاد نشود.

به‌نظر شما قالیباف یا رئیسی توانایی سکانداری جریان اصولگرایی را دارند؟
معتقدم دوران کاریزمایی اشخاص حقیقی در جریان‌های سیاسی به سر آمده و اتفاقا از این به بعد ساختارها، سازمان‌ها و احزاب باید در جایگاه کاریزما برای کشور ایفای نقش کنند. البته مسئله مقام معظم رهبری هم در قانون اساسی و هم در باورها و اعتقادات مردم منزلت جداگانه‌ای دارد. به‌عنوان مثال در جریان اصولگرایی افرادی مانند مرحوم مهدوی کنی و مرحوم عسگراولادی چهره‌های کاریزماتیکی بودند که معتقدم دیگر نباید به‌دنبال چهره‌هایی با چنین ویژگی‌هایی گشت. به‌نظرمن باید ساختارها در جریان مقابل هم همین گونه باشد. زمانی آقای خاتمی، چهره‌ای کاریزماتیک داشت، اما الان معلوم نیست نفوذ کلام گذشته را داشته باشد. پس دیگر زمان آن فرا رسیده که به ساختارها به جای افراد بهای بیشتری بدهیم.

برآوردی از حضور لاریجانی در انتخابات دارید؟ شنیده شده شما را به‌عنوان معاون اول درنظر گرفته است.
درباره حضور یا عدم‌حضور آقای لاریجانی اطلاعی ندارم و هنوز برای اظهارنظر در این زمینه زود است. من با تعداد زیادی از افرادی که قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری را دارند ازجمله آقایان رئیسی، قالیباف، رضایی، رستم قاسمی، دهقان و... ملاقات داشته‌ام و جلساتی داشته‌ایم، اما هنوز به یک جمع‌بندی نرسیده‌ایم، ولی می‌توانم پیش‌بینی کنم در مجموعه شورای وحدت، شورای ائتلاف و مجموعه اصولگرایان اگر رئیسی وارد رقابت شود، تقریبا همه جریان‌ها از وی حمایت می‌کنند. البته منهای برخی کاندیداها که ممکن است باز هم در صحنه بمانند، اما بسیاری از کاندیداها به نفع ایشان کنار خواهند رفت.

گفته می‌شود لاریجانی ممکن است با اعتدالی‌های دولت ائتلاف کند. چنین ترکیبی می‌تواند ترکیب ایده‌آلی برای 1400 یا حتی 1404 باشد؟
باید یک نکته مهم را درنظر گرفت؛ متأسفانه در کشور ما صحنه انتخابات در چند روز مانده به موعد رأی‌گیری شفاف می‌شود، بنابراین خیلی نمی‌توان درباره چنین ائتلاف‌هایی با قطعیت سخن گفت. برهمین اساس هم هست که برخی معتقدند در این دوره فردی انتخاب خواهد شد که کسی فکرش را نمی‌کرد. متأسفانه چون در کشور احزاب قدرتمند و دارای جایگاه نداریم، انتخابات ریاست‌جمهوری اینگونه برگزار می‌شود که ۲‌ماه قبل از انتخابات سونامی راه می‌افتد و جریان‌هایی ایجاد می‌شود.