درسهای «زندگی پس از زندگی »

زیبا اسماعیلی *،   4000215034 ۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار
درسهای «زندگی پس از زندگی »

این روزها برنامه ای از شبکه چهارم سیما پخش میشود که از نوعی دیگر و با زوایایی قابل تانی و تامل است . بنده بخاطر مشغله کارهای تحقیقاتی و پژوهشی ام فرصت دیدن برنامه های تلویزیونی را ندارم اما چند روز پیش بنا به توصیه دوست بزرگواری یکی دو قسمت از برنامه « زندگی پس از زندگی » را دنبال کردم.
بنظرم بی تردید تا اینجا درین چند برنامه که دیدم برنامه دوشنبه شب « زندگی حامد طهماسبی » از مشهد درخور توجه بود . 

جوانی که در عنفوان جوانی تصادف می کند و شرح ماجرایی بسیار دردناک را راحت تعریف می کند چون حالا وجدانی راحت دارد و حاکی از اعتلای روح او پس ازین ماجراست و زیبایی ای را که بخاطر آن قبل از تصادف به آن می نازیده و غرور داشته را از دست می دهد .
بیان زیبای حامد چنان بیننده را غرق در او میکند و همذات پنداری عجیبی را در بیننده رقم می زند چرا که مخاطب درک می کند او خودش است دارد این حرفها را می زند، خیالبافی و دروغ نیست و باور می کند . 

بی غل و غش با ادبیاتی دلنشین ... 

گرچه بخشی از پیشانی اش را پوشانده اما چهره درهم تنیده از تصادف را زیبایی کلام و لحن آهنگین و آن اشک‌های از دل برآمده چنان بر دل می نشیند که گویی مخاطب هم دوست دارد مرگ را تجربه کند و آنچه او مشاهده کرده را دریافت کند . 
حامد تصادف می کند و تنها چند ساعتی یا کمتر با آن کس که او «هیبت نورانی» می خواندش  ارتباط برقرار می کند و او را پله به پله در برزخی وارد میکند که روحش شاهدتمام خوبی‌ها و بدی هایی که در زندگی اش کرده می کند .. 

در جایی از برنامه تعریف می کند ؛ دعایی که پیرمرد درمانده و مستأصلی که در حق او در ده سالگی بخاطر کمک حامد برای پیدا کردن کفش هایش در مسجد می کند ‌ و به او می گوید ؛ «جوون پاهات درد نبینه هیچ وقت » این دعا در تمام مراحل زندگی اش و هرجا تصادف و گرفتاری ای برایش پیش می اید پاهایش هیچ آسیبی نمی بیند و در امان می ماند ، لرزه بر جان آدمی می اندازد... 

این باور را چنان از عمق وجودش می گفت و اشک می ریخت و مخاطب را مجذوب خود می کرد که تمامیت نظارت الهی بر رفتار آدمی را به تصویر می کشید ... 

در شرایطی که روح از بدن او جدا شده بوده و حامد در برزخ رفتن و ماندن ناظر جسم خویش و رفتار مشاهده کنندگان تصادف بوده داستان غریبی است .. حامد تمام فشار را تحمل می کند که برگردد به جسم اما بقول خودش آن « هیبت نورانی » اجازه بازگشت به او نمی دهد تا زندگی گذشته و اعمالش را به رخ او بکشد ...

بیشتر بخوانید

روایت لحظات وحشتناک بعد از مرگ!

داستان پیرمرد آنجا جذاب و شنیدنی میشود که وقتی حامد به گذشته او بر می گردد می بیند همه خانواده آن پیرمرد اهل دوختن کفش اند و هر کفشی که دوخته میشود فرشتگان بر آن بوسه می زنند و خانواده ازینکه توانسته اند رزقی دیگر  بدست  بیاورند خوشحال اند و حامد آنجا عمق دعای پیرمرد را که «جوون الهی پاهات درد نبینه»  را درک می کنه ... این داستان نقطه ای از خوبی های زندگی حامد است که در دوران برزخ است به او نمایان میشود . 

حامد سرگذشت دیگری را تعریف می کند که دردناکی اش بیش از تصور ماست گویا او در کودکی در دوران هشت نه سالگی از بقالی محله شان پفک برمیدارد و به تصریح خودش دزدی می کند و می خورد. در عالم برزخ این پفک دزدی را به رخ او می کشند و زجر و رنج رفته بر او در شرح این مقال مجال  نیست اما آنجا که احساس عذاب شدید می کند به « هیبت نورانی»  می گوید چه کنم نجات پیدا کنم ؟

در می یابد پسر  آن پیرمرد بقال ایستگاه صلواتی دارد که برای فرزندان محروم لوازم  التحریر هدیه می‌دهد همانجا به همان « هیبت نورانی » قول می دهد جبران کند و در کار خیر توزیع لوازم التحریر به محرومان مشارکت کند و در خواست فرصتی دیگر  برای بازگشت به زندگی می کند . همانجا به او می گویند باید به قول خودت عمل کنی و او را باز می گردانند ...

روح به جسمش باز می گردد و او را برای درمان اعزام می کنند ... و  بقیه  ماجرای  زندگی اش...!

دردناک ترین کلامش آنجا بود که می میگفت مردم به تصور اینکه او فوت کرده روی او پول کفاره می ریختند در حالی که هنوز نفس
 می کشیده و زنده بوده است و او اینها را می دیده و درک میکرده ... 

حالا حامد به قول خودش جوان زیبا و رعنای مغرور،  حاضر نیست تجربه بدست آورده اش را با زیبایی از دست رفته ای که نزدیک بیست بار عمل جراحی شده عوض کند ...
این روایت‌ها نشان می دهد زندگی حتما نظم و ناظری دارد و هیچ چیز بیهوده نیست .

خدایا کوچکترین نکات از دید تو پنهان نیست ما را دریاب و به حال خودمان وامگذار ...

*کارشناس علوم اجتماعی 
دانشجوی دکترا دانشگاه ازاد واحد علوم تحقیقات 

دیدگاه کاربران

خواننده۱۹۵۵۶۰۳۱۴:۲۸:۴۷ ۱۴۰۰/۲/۱۵
جناب نویسنده محترم ممنون از نظر شما بر این برنامه ولی در کل کسی که شرحی و مطلبی را می نویسد بایستی کل آن وقایع را بدرستی گوش فرادهد در همین متن شما حداقل دو قسمت ماجرا را اشتباه نقل کردید خواهشا در شرح های خود بیشتر دقت کنید . یا حق
یوسف۱۹۵۵۹۲۱۱۷:۱۹:۵۱ ۱۴۰۰/۲/۱۵
کاش مینوشتید کجای متن نقل قول اشتباه بوده تا ما هم بتوانیم شما صحت ادعای شما رو بررسی کنیم
ناشناس۱۹۵۵۶۰۷۱۴:۳۰:۰۱ ۱۴۰۰/۲/۱۵
متاسفانه داستان رو اندکی اشتباه بیان کردید. پیرمردی که کفش هایش توسط حامد پیدا شده بود، کفش نمیدوخت. خانواده ی کفش سازی که حامد مشاهده کرد، خانواده ی دیگری بود که کفشهای پیرمرد توسط آن ها دوخته شده بود نه خانواده خود پیرمرد. پسر پیرمرد بقال صاحب ایستگاه صلواتی نبود، بلکه روح دیگری در آن عالم بود که روح پدر صاحب ایستگاه صلواتی بود.
اسمانی۱۹۵۵۶۰۹۱۴:۳۰:۰۴ ۱۴۰۰/۲/۱۵
من همراه اشک ریختن حامداشک ریختم و هربارب اعمال خودم بیشتر دقت کردم خدا کمک کند تا اعمالم را قبل ازرفتن درست کنم وگذشته ام را جبران کنم الهی امین
ناشناس۱۹۵۵۶۱۴۱۴:۳۵:۲۷ ۱۴۰۰/۲/۱۵
با این تیتر "درس های زندگی پس از زندگی" باید نوشت: ۱) خدا بچه ها را خیلی دوست دارد، ۲) خدا به حق الناس خیلی اهمیت می دهد، ۳) حساب و کتاب پروردگار دقیقا مصداق همین ایه است: هر کس ذره ای خوبی کند آن را می‌بیند و هر کس ذره ای بدی کند آن را می بیند، ۴) روح و عالم ملکوت حقیقتا وجود دارند و اینها همه نشانه های خدا برای اثبات این مساله در قرن ۲۱ ام هست، ۵) مرگ زیباست و نباید از آن ترسید، ۶) با دقت بیشتری زندگی باید کرد.
سعید۱۹۵۵۷۲۴۱۵:۴۸:۰۳ ۱۴۰۰/۲/۱۵
تا می توانیم گره از کار دیگران باز کنیم حتی به اندازه یک لبخند.
ناشناس۱۹۵۵۷۶۶۱۶:۱۱:۱۳ ۱۴۰۰/۲/۱۵
همانطور که دوستان گفتند جناب نویسنده بعضی جاهای داستان را اشتباه نقل کرده است ولی الحق و الانصاف بهترین برنامه قبل از افطار هست که واقعا آدمی تحت تاثیر قرار میگیرد به همه دوستان پیشنهاد میکنم به جای برنامه های شبه ماه عسل که تمام تلویزیون را پر کرده حتما این برنامه را مشاهده نمایند
yektanetتریبون

پربحث‌های دیروز

پربحث‌های هفته

  1. «کیا» جان روحت شاد !

  2. تردید یا قاطعیت؟! یک قانون و هزار حرف

  3. چهارنعل رفتن اسب تورم !

  4. تیر خوردن که چیزی نیست، تکه تکه هم شده اند! اما...

  5. مزد خوش خدمتی جولانی به اسراییل

  6. رهبر انقلاب: وقایع سوریه محصول نقشه آمریکایی و صهیونیستی است/ یک دولت همسایه هم ایفای نقش می‌کند/ بدون شک مناطق تصرف‌شده‌ آزاد خواهد شد

  7. توصیه‌های زیباکلام به پزشکیان/ تصور مردم از فساد مسئولان به روایت باهنر/ بانکی‌پور: فروکنندگان پونز، منتقد قانون حجاب شده‌اند!

  8. تحلیل "نیویورک تایمز" از سقوط بشار اسد

  9. فواد ایزدی: سختگیری حجاب نشود، جوانان جلوی تیر نمی‌روند!

  10. وصله پینه کردن تا کی؟!

  11. واشنگتن پست: رفتار امریکا و اسرائیل ایران را به سمت سلاح هسته ای سوق می دهد

  12.  معامله بزرگ بر سر سوریه

  13. اظهارات بهزاد نبوی درباره مسئله مذاکره / روایت انفعال روحانی/ گلایه از گلایه‌های رئیس‌جمهور

  14. سرخوشی ترک‌ها در سوریه

  15. بزک کردن تروریست ها !

  16. دیگ جوشان و گربه دست آموز!

  17. تخریب قبور شهدای مدافع حرم در جنب حرم حضرت زینب(س)

  18. انتقاد از تخریب جلیلی و رویکرد سخنگوی دولت/ هشدارهای پیاپی به پزشکیان/ سقوط اسد از منظر باهنر

  19. از آخر اول شدیم!؛ رکورد شکنی تهران در هوای آلوده

  20. رهبر انقلاب: ریاکاری روش همیشگی استعمارگران و سرمایه‌داران غربی است

  21. بگومگوی رسانه‌ای پزشکیان با وزیر | پزشکیان: اتاق من از نمایشگاه شما سردتره/ وزیر: مثلا آمدیم نمایشگاه هی بهم چیز می‌گید!

  22. شغل جدید بشار اسد مشخص شد!

  23. اسد در سوریه؛ نه دولت_ ملت سازی، نه رفاه!

  24. پزشکیان: اختلافات را کنار بگذاریم/«ما می‌توانیم» مملکت را درست کنیم

  25. میرسلیم از FATF و قانون حجاب می‌گوید/ یک توصیه برای بوسیدن دست پزشکیان!/ ارسال پیام‌های مرموز از تهران به آمریکا

آخرین عناوین