این روزها به مناسبت ماه مبارک رمضان، یکی از بهترین برنامه های تاریخ تلویزیون در شبکه 4 در حال پخش است. خیلی بی سرو صدا و بدون هیاهو و در سکوت کامل رسانه ای! نه خود رسانه ملی مخاطبانش را از پخش چنین برنامه ای آگاه می سازد و نه دیگر رسانه ها برایش تبلیغ چندانی می کنند. به همین جهت بسیاری از مردم ما همچنان از وجود چنین برنامه ای آگاه نیستند. آن هم برنامه ای که برای دومین سال پیاپی است که در ماه رمضان بر روی آنتن می رود. برنامه ای که به مهم ترین موضوع زندگی انسان می پردازد: زندگی ابدی.
شاید برای بسیار از ذهن هایی که در حصار دنیای مادی اسیر هستند موضوعاتی مثل اقتصاد و معیشت و فناوری و سیاست، مهم تر از بحث "حیات جاودانه" باشد. اما ذهن های آگاه واقفند که موضوع حیات جاودانه، مادر همه دیگر موضوعات انسانی است و بقیه مسائل ذیل آن تعریف شده و برپایه آن معنا مییابد. برنامه گفتگو محور «زندگی پس از زندگی»، روایت خاطره آنانی است که تجربه ای فرامادی داشته و طعم لحظاتی از حیات جاودانه را چشیده اند. تجربه هایی منحصربفرد که صاحبان آن انگشت شمار و طالبان آن بی شمارند.
پرواضح است که اهمیت بیان چنین تجربه هایی در عصر حاضر دوچندان است. عصری که در آن خدایگان علم و فناوری جهت تحکیم استیلای خود بر جهان مادی، به دنبال اوهام و خرافه معرفی کردن هرگونه روایتی از جهان فرامادی هستند. عصری به نام مدرنیته که پایه های آن را بر مبنای تشکیک در هرگونه باور غیرمادی از وجود خداوند گرفته تا حیات اُخروی بنا نموده اند. تمدن مادیگرای غرب، تحت تأثیر چنین عصری پدیدار شده و با جلوه گری های مادی و از طریق بمباران تبلیغات رسانه ای، انسان های بسیاری را در سراسر جهان از جمله در کشور خودمان مسحور و مرعوب خویش نموده است.
برنامه زندگی پس از زندگی علاوه بر جایگاه و جذابیت والای موضوعی آن، از برخی دقتهای مهم رسانه ای هم برخوردار است که اهمیت توجه به آن را دوچندان می کند. همانگونه که اشاره شد، طرح عمومی چنین موضوعاتی در عصر حاضر کار ساده ای نیست. فراگیر بودن تشکیک در امور معنوی از سویی و عدم شمول تجربی چنین مسائلی از سوی دیگر، باورپذیری عمومی چنین روایت هایی را با مشکل جدی مواجه می کند و جلب اعتماد مخاطبان با سهولت بدست نمی آید. علاوه بر این، کاهش نسبی اعتبار رسانه ملی در بین برخی از اقشار مردم طی سال های اخیر، این مشکل را تشدید نموده و احتمالا توهم توطئه را در بین برخی از مخاطبان برمی انگیزد.
تهیه کنندگان برنامه برای اثبات صداقت خویش و جلب اعتماد مخاطبان به شیوه های هوشمندانه و مبتکرانه ای دست زده اند. اول آنکه به جای رویکرد متاسفانه شایع در رسانه ملی ما که جویدن محتوا و خوراندن آن به مخاطب است، به هوش مخاطب امروزی احترام گذاشته و در یک رویکرد کاملا علمی و تا حد قابل قبولی بیطرفانه، قضاوت نهایی را برعهده مخاطب می گذارند (خوب است بقیه مجموعه های سیما نیز به این روند تأسی نمایند). دیگر آنکه در بستر یک نگاه پژوهشی و شفافیت زا، مسیرهای آزمون بسیاری را برای مخاطبان باز گذاشته اند تا از طریق آن بتوانند میزان صداقت و صحت مدعای راویان و مجریان را به بوته آزمایش گذارند.
آنگونه که تهیه کننده برنامه اعلام نموده است، تجربه گران معدودی که در این برنامه روایت های خود را منتقل می کنند از بین بیش از 1500 تجربه گر پالایش شده اند و موانع و آزمون های مختلفی را برای اطمینان از صحت روایت هایشان پشت سر گذاشته اند. برخی از مستندات چنین آزمون هایی در طول برنامه نیز ارائه میشود. قاعدتا اکثر تجربه گران پیش و پس از تجربه منحصربفرد خود از حیات ابدی، تجربه کم نظیر مادی و قابل سنجشی نیز داشته اند. یعنی هم پیش از آن دچار حوادثی چون تصادف و عمل جراحی یا عارضه هایی چون کما و مرگ موقت شده اند و هم پس از آن دچار تحول های روحی و رفتاری بزرگ. ارائه مستندات و شواهد مربوط به این نوع وقایع از جمله دقت های رسانه ای این برنامه هست. علاوه بر این، کثیری از تجربه گران برپایه مشاهداتشان از عالم غیب، اخباری از افراد و وقایع دیگر داده اند که در حالت طبیعی ابداً امکان دسترسی به آن را نداشته اند. بررسی صحت این اخبار نیز از دیگر نقاط آزمون و سنجش این برنامه است. تطبیق گزارشات پیشین و کنونی روایتگران، طرح سوالات چالشی از ایشان و مصاحبه با اطرافیان آن ها و شاهدان ماجرا، از دیگر تلاش های متعددی است که جهت افزایش شفافیت برنامه و اثبات صداقت راویان و مجریان انجام می شود.
مسئله مهم دیگری هم هست که نمی دانم از جمله دقت های دست اندرکاران این برنامه است یا در ذات جذاب موضوع! علیرغم آنکه انتظار می رود روایت های تجربه گران به تدریج تکراری و مشابه هم شود، هر تجربه گر جدید، شگفتی ها و دانستنی های جدیدی برای مخاطب دارد که مجدداً بینندگان را در پای تلویزیون میخکوب می کند. اساساً اینکه تجربه گران، یک موضوع واحد را که کلیت یکسان و مشابه آن مشخص است از زوایا و ابعاد متفاوتی درک کرده و روایت می کنند، خود مسئله ای حیرت آور است. این حجم از داستان های شگفت و پیچیده و متفاوت، خود گواه دیگری بر صدق راویان مطلب است. راویانی که از بین همین مردمان عادی در شهرها و روستاهای مختلف کشور هستند و از هیچ منظری از شخصیت، شغل، سطح سواد، ثروت، فرهنگ، دینداری، سبک زندگی و .... شباهت خاصی به یکدیگر ندارند.
اما این برنامه برای معتقدان به سرای جاوید هم خالی از فواید بزرگ نیست. اول آنکه بی شک یقین ایشان را افزایش می دهد. دیگر آنکه جزییات بسیار بیشتر و دقیقتر و شیرین تری را برایشان از حقیقت هستی هویدا می سازد و آخر آنکه برخی از باورهای نادرست ایشان در خصوص حیات ابدی را اصلاح می نماید.
به فضل الهی، نگارنده جمع بندی و برداشت خود را از مجموع روایت ها در نوشتار دیگری خواهم آورد. مجمل آنکه روایت های یاد شده تأیید دیگری بر این است که این باور شایع که جهان آخرت، جهانی مجزای از جهان کنونی ماست یا اینکه عذاب ها و ثواب ها، پیامدهایی جدا از اعمال ما هستند، تا حدی خطاست. ما اکنون هم در حیات ابدی هستیم. همیشه درون آن میزیسته ایم. لکن پس از تولد، آگاهی مان نسبت به آن مخدوش شده است. مرگ، پرده از آگاهی ما کنار می زند.
نگارنده بر آن نیستم که توصیه کنم تبلیغ بیشتری در خصوص این برنامه در رسانه ملی انجام شود چون قاعدتا اکثر کسانی که باورهای سستی در خصوص حیات ابدی دارند بعید است در منظومه فکری خود، اعتماد چندانی هم به رسانه ملی داشته باشند. در نتیجه هرگونه تبلیغی احیانا اثرمعکوس خواهد داشت و نظریات توطئه را زنده خواهد کرد. اما کوتاهی سایر رسانه ها در این خصوص بسیار تعجب آور است. سزاست که خیلی بیش از این ها به این برنامه بپردازند. بی شک توجه به حیات جاوید، نه تنها زندگی اخروی که حتی زندگی دنیوی ما را هم آباد می کند.