وقتی ناگهان پشت پرده رو شد!

حسین رجایی،   4000301001 ۱۴۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۶۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

از صبح جمعه معلوم بود خبری در راه است. وقتی در شبکه های اجتماعی، تبلیغات پردامنه ای در خصوص پخش مستندی به عنوان "آدرس غلط" از شبکه 3 صورت می گرفت. همین حجم از تبلیغات، مخاطب را نسبت به اهداف این برنامه مشکوک می ساخت. آیا این هم یکی از آن برنامه های سطحی و سیاست زده در نقد برجام و مذاکره با غرب است!؟ آیا پای اهداف انتخاباتی در میان است!؟ آیا ...!؟ بلاخره موعد پخش برنامه فرار رسید ولی هرچه بود این بار خیلی متفاوت بود.

افشاگری بزرگ برنامه دیشب ثریا از پشت پرده اقتصاد ایران، آنقدرها هم افشاگری محسوب نمیشد. اشاره به مسائلی بود که سالهاست کارشناسان دلسوز، به کرّات نسبت به آن تذکر داده اند لکن گوش چندانی در بین مسئولان نیافته اند. اما آنچه برنامه دیشب را بسیار خاص می کرد، شیوه منحصربفرد جمع بندی اش از مشکلات اقتصاد ایران و نوع همه فهم سازی آن برای عموم مردم بود. در نتیجه این نوع جمع بندی، همه مردم می توانند خیلی خلاصه و چکیده و در یک کلام دریابند ریشه مشکل اقتصاد کشور کجاست. اینکه مردم کشورمان بدانند ما از کجاست که سالهاست داریم ضربه میخوریم و چرا هموراه گرفتار معضل تورم و بیکاری هستیم، بی نهایت مهم است. اینکه مردم ما تصویر غلطی از ریشه مشکلات داشته باشند یا گرفتار آدرس غلط ها و دوگانه سازی های کاذبی مثل "مذاکره-عدم مذاکره" باشند، بی نهایت خطرناک است. یک ملت آگاه می تواند از حاکمانش مطالبه درستی داشته باشد و آن ها را به سمت و سوی درست هل دهد.

مستند دیشب برنامه ثریا، آنقدر علمی، ساده و بی طرفانه حقیقت مشکل اقتصاد کشور را مطرح کرد که انکار آن حتی برای پیروان نظریه توطئه یا غرب دوستان هم مشکل باشد. فرقی نمی کند که دولت متعلق به کدام دسته و جناح بوده، در طول چند دهه گذشته نقدینگی همواره در حال گسترش بوده است. نقدینگی اگر به سمت تولید نرود، به صورت افزایش تقاضای کاذب ظهور می کند آن هم در حالیکه میزان تولید (یا همان عرضه) ثابت مانده است و این یعنی تورم. اختلاف تورم داخلی ما با تورم آمریکا هم یعنی میزان سقوط ارزش پول ملی ما در برابر دلار. مستند "آدرس غلط" به شیوایی تمام ارتباط مستقیم نمودار افزایش نقدینگی و افزایش تورم در کشورمان را نشان می دهد. به عنوان مثال با یک محاسبه خیلی ساده نشان می دهد چگونه با هفت برابر شدن نقدینگی در طول هشت سال گذشته، قیمت کنونی دلار حداقل باید 18500 تومان باشد. پس فقط همین چهار هزار تومان تفاوت فعلی با قیمت بازار (22500 تومان) را می توان به پای متغیرهای دیگری همچون دلالی ارز یا تحریم نوشت. 

خلاصه داستان این است: بانک های ما با چاپ پول یا پول پاشی های بی ضابطه، دائما تولید نقدینگی می کنند. نقدینگی بیش از آنکه دستگیر تولیدکنندگان باشد، اسباب ثروت افزایی رانتخواران و ابربدهکاران بانکی می شود و بیش از آنکه صنایع ما را آباد کند با تکثیر روزافزون مال ها و مجتمع های تجاری، آباد کننده کارخانجات کشورهای صنعتی بیگانه می گردد. اما نقش دولتمردان و سیاستگذران ما چیست: با سرک کشیدن به حساب های مردم مخالفت می کنند (کاری که لیبرال ترین کشورهای دنیا هم انجام نمی دهند)، در انجام طرح های بسیار مهمی همانند مالیات بر عائدی سرمایه، مالیات برخانه های خالی و مالیات بر کالاهای لوکس کارشکنی می کنند، برای جلب رای عامه مردم و ماندن در قدرت، فرآیند پول پاشی و چاپ پول را تسریع می نمایند و در نهایت آدرس تحریم های غرب را به عنوان عامل همه مشکلات به مردم می دهند!

قصد نوشتار پیش رو، ابداً این نیست که تکراری بر مستند یاد شده باشد. برعکس می خواهد توصیه کند که مستند یاد شده و مستندهای مشابه، صدها بار از شبکه های مختلف رسانه ملی تکرار شود. آنقدر تکرار شود که حال مخاطبان را به هم بزند. این حال به هم خوردگی، اکسیر رفع مشکلات کشور است. آنوقت تازه رسانه ملی می شود آن دانشگاهی که امام خمینی (ره) می فرمود. باید این اصول اولیه اقتصاد ملکه ذهن مردمان ما شود. باید اینها را از همان دبستان و دبیرستان به نسل های آینده مان بیاموزیم. هیچ ملتی نباید بخاطر وجود فریبکاری و دغلبازی در بین مسئولان و سیاستمدارانش غر بزند. چون بازتولید چنین رذائلی، محصول ناآگاهی یک ملت است.

انتخابات پیش رو بهترین فرصت است برای جبران گذشته است. برای آنکه یکبار برای همیشه به سیاستمدارانمان بفهمانیم دوران پیروزی به کمک کلیدواژه ها و ترفندهای سیاسی-رسانه ای و حمله به رقبا به پایان رسیده است. زین پس منتخب مردم کسی خواهد بود که بجای انحراف مطالبات ملت، برنامه ای برای حل معضلات حقیقی آن داشته باشد. آنکس که ریشه مشکلات کشور را بشناسد و فقط در مورد راه حل هایش حرف بزند