کارِ کیست؟!

عباس مدحجی،   4000503105 ۴۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۹ تکراری یا غیرقابل انتشار

حالا که کل کشور ندای اعتراض خوزستان را شنیدند و خیلی ها به فراخور شرایط خود واکنش نشان دادند و نسبت به زوایای مختلف این معضل موضع گیری کردند، باید تلاش کرد یکی از ریشه های اصلی این چالش در گیر ودار کمک رسانی ها گُم و کمرنگ نشود.

شکی نیست که این ماجرا از اولین جرقه تا کنون برای تمام کشور هزینه ی سنگینی داشت. سرمایه های اجتماعی زیادی فرو ریخت ، امنیت کشور به خطر افتاد ، افرادی جانشان را ازدست دادند و جان و سلامت افراد بیشتری به خطر افتاد.

 توان کشور که باید صرف سازندگی میشد برای پُر کردن چاه عمیقی از ناکارآمدی هدر رفت. رهبری صریحا دراین باره ورود کردند و توان امنیتی و خدماتی سپاه و ارتش و نیروی انتظامی بکار گرفته شد. کشاورزان و دامداران خسارات مالی دیدند، محیط زیست با چالشی جدی مواجه شد و دیوار اعتماد مردم متزلزل شد. در آتش اختلافات قومی دمیده شد‌ و شاخ و شانه کشیدن ها بالا گرفت. 

چهره های مختلف علمی فرهنگی هنری ورزشی اظهار نظری همراه با تاسف کردند و برخی کاروان آب معدنی راه انداختند. اینترنت که شاهراه کسب و کار و آموزش و ارتباط است برای مدتی قطع شد، بهانه وخوراک برای رسانه های خارج کشور (عمدتا مخالف جمهوری اسلامی) برای مدتها تهیه شد و نقطه ی دیگری در تقویم امنیتی کشور پررنگ شد. 

خیلی ها ، تحریک شده یا محرک ، معترض یا اغتشاشگر، محق یا مغرض دستگیر شدند و کشور که در شرایط تغییر دولت بود به ورطه ی بدی افتاد. 

با ورود جدی دستگاه ها و مسولان ذیربط اما بنظر می‌رسد این چالش رو به حل شدن است .

اصولا با نگاه علمی و دلسوزانه کمتر مشکلی لاینحل باقی میماند. گرچه نمیتوان تا حل کامل و دائمی این معضل مهر اختتام به آن زد اما دستکم می‌توان در عین تلاش مدنی، به پایانی خوش امیدوار بود. اما آنچه حق نیست فراموش شود، مؤاخذه تمام مسببان و همراهان عمدی یا سهوی این چالش است. کسانی که در کسوت کارشناس یا مسول یا اعطا کننده مجوز یا بازدیدکننده از طرحها یا هرلباس دیگری در این چالش سهیم بودند و امروز گوشه میدان نشسته و نظاره گرند باید به آحاد ملت پاسخ دهند. 

تمامشان اگر مسول بودند با بی مسولیتی، اگر کارشناس بودند با بی سوادی، اگر امنیتی بودند با سهل انگاری، اگر مقام بالاتر بودند با اجحاف یا ترک فعل کم و بیش در تک تک هزینه های ایجادشده برای کشور سهیم‌اند. در مرگ هور ، در دعوای اصفهانی و خوزستانی، در تلف شدن گاومیشها، در تجمعات معترضین، در کار شبانه روزی نیروهای امنیتی ، خشنود سازی دشمنان کشور و از همه مهمتر در ناراحتی و عذاب و سلب رضایت و اعتماد و امنیت مردم دخیل اند ، مقصر اند و مسؤل اند.

دستگاه های قضا و امنیتی و تمام زیرمجموعه هایشان اگر می‌خواهند بخشی از اعتماد آسیب دیده‌ی مردم را بازیابی کنند در اولین قدم پس از حل کامل مشکل آب خوزستان، با نگاهی به معضلات همیشگی مثل بیکاری، فقر و تبعیض، باید به فکر جستجو، شناسایی، معرفی و مجازات قانونی و شفاف دست اندرکاران این اتفاق باشند. و در حین این کار به این بیندیشند که چقدر محتمل است این حجم بزرگ از بی برنامگی برای چنین اتفاق بزرگی سهوی و اتفاقی بوده باشد؟ 

ایجاد چالش بی آبی برای استانی که به پرآبی شُهره است اگر کار معاندانه‌ای نباشد با چیزی که امروز رقم زده ،کمتر از آن نیست.

تجزیه طلبان، تروریست های و خرابکاران احتمالی بین معترضین تاثیرشان زمانی بیشینه می‌شود که آب از بالا گل آلود شود و این حجم از وسعت و جمعیت را در معضل مشترکی گرفتار کند. 

اگر بخواهیم جلوی تکرار چنین مواردی را بگیریم یکی از راههایش بررسی ریشه ای و حذف غدد سرطانی پنهانی ست که با عملکرد سرطانی خود‌، ویروس را به تمام مرزهای کشور گسترش داده اند بطوری که مداوا سخت و پرهزینه شود. 

مردم خوزستان با شناسنامه ی کهن و کارت ملی هشت ساله دفاع مقدس حالا حالاها کلی مدرک برای اثبات میهن پرستی و هم نوع دوستی دارند. مردمی که مطالبات امروزشان فرسنگها از تجزیه طلبی فاصله دارد و چه بسا مسببین بدنبال زدن چنین برچسبی برای به انحراف کشاندن مسیر اصلی باشند.  مردمی که حتی با نامیدن شهرهایشان به زبان قدیم یا محلی خودشان چیزی به اسم تجزیه طلبی شاید در مخیله شان نگنجد. چیزی که ممکن است دستاویز پنهان کردن تعمدی چیزهای زیادی باشد.