(جلد سوم از مجموعۀ محور مقدس)
نویسنده: دکتر علیرضا مؤذن
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1400
200 صفحه، 45000 تومان
*****
«محور مقدس» مجموعهای پنججلدی است که به اصول عقاید تشیع میپردازد. ایدۀ اصلی مجموعه این است که منظومۀ باورهای تشیع، شخص امام معصوم است و نه هیچ چیز دیگر. برای دفاع از این ایده دو کار اصلی صورت میگیرد: (1) ارائۀ شرح و بیانی جدید و به زبان روز از آن ایده؛ (2) پاسخ به اشکالات و شبهات جدید. دربارۀ مورد دوم، به طور ویژه، نظریات روشنفکران دینی آماج حمله قرار میگیرند. نویسنده هم از مباحث عقلی و استدلالی بهره گرفته و هم از آیات قرآن و روایات معصومان. البته مواجهۀ با آیات و روایات نیز استدلالی و انتقادی است. از جهت قالب ارائه نیز همۀ مطالب در شکل و شمایلی مصور، امروزی و حتی کمیک ریخته شدهاند. برخی از مباحث هم به صورت دیالوگ و حتی مناظرۀ چندنفره هستند. کتابهای این مجموعه تقدم و تأخر منطقی دارند و لذا بهتر است به ترتیب خوانده شوند. با وجود این، طوری طراحی شدهاند که هر کدام را به طور مستقل میتوان مطالعه کرد. بهعلاوه، بخشهای هر مجلد را نیز میتوان جداگانه خواند و بهره برد. در کل، این مجموعه مرجعی جدید برای معلمان و مربیان تعلیمات دینی است. از طرف دیگر، وضوح، سادگی و تفصیل مطالب باعث شده که به صورت خودآموز هم بتوان از آن استفاده کرد.
**
جلد سوم این مجموعه در ادامۀ دو جلد پیشین است. خلاصۀ فشردۀ دو جلد قبلی از این قرار است که دین آیین بندگی خداست. خداوند هم محور بندگی خود را در پیروی از ولیّ برگزیدهاش قرار داده است؛ یعنی اصل اعتقاد به امامت امام معصومی که منصوب و برگزیدۀ خداوند است، محوریترین پایۀ دین و تأثیرگذارترین امر در سعادت اخروی آدمی است. نتیجه اینکه در دینداری حقیقی تبعیت از ولیّ و امامی که از جانب خداوند منصوب شده و اطاعتش واجب است و نیز تمسک به وجود مقدس امام زمان علیهالسلام اهمیتی راهبردی دارد. بر همین اساس، اجرای دقیق احکام الهی و حتی پایبندی به امور اخلاقی نیز اگر با مقاومت و گردنکشی در برابر قبول ولایت امامان، معرفت و محبت آنها همراه باشد، به نجات اخروی آدمی کمکی نخواهد کرد.
حال این مسئله پیش میآید که ویژگیها خاص امام چیست که او را شایستۀ این مقام بالا و جایگاه بلند میکند؟ این جلد پاسخی تفصیلی به این پرسش است و جنبههای مختلف امام و نسبتهای گوناگون انسانها با مقام امامت را در هفت فصل بررسی میکند.
کتاب با تشریح این مطلب شروع میشود که امام نهفقط همانند دیگر انسانها نیست، بلکه در رتبهای مساوی آنها هم قرار نمیگیرد. امام در هیچ چیزی با دیگر انسانها برابر و مساوی نیست. این برتری شامل احکام و قوانین حقوقی، اجتماعی و سیاسی نیز هست. به عبارت دیگر، امام حقوقی اجتماعی و سیاسی دارد که فقط مختص اوست و دیگران از آنها بیبهرهاند. این مطلب کمی به گوش ما غریب است و با گفتههای رایج نمیخواند. نویسنده در فصل بعدی توضیح میدهد که عدم شناخت برتریهای بزرگ و فراوان امام ریشه در نشناختن جایگاه امام در نظام هستی دارد. اگر کسی بتواند باطن و پشتپردۀ عالم یا حقیقت هستی را از منظری الهی بنگرد، آنگاه بهخوبی خواهد دید که برترین موجودات نظام هستی امامان هستند. جایگاه برتر آنان در دنیا به دلیل جایگاه برتر آنان در عوالم دیگر است. برای نمونه، برتری مطلق آنان در عالم ذر و در موسم میثاق ازلی باعث شد که رهبر همۀ انسانها در دنیا و آخرت باشند.
موضوع فصل سوم این است که امام محبوب و برگزیدۀ خاص الهی است که خداوند هم برای او سنگ تمام گذاشته. آنچه خداوند به امام داده فراتر از درک و فهم و عقل هر انسانی است. به همین دلیل، کسی نمیتواند این مطلب را بفهمد که آنان گل سرسبد نظام هستی و همهکارۀ عالم آفرینش هستند. هر چیزی که آفریده شده برای آنان و به لطف وجود آنان آفریده شده است. به همین دلیل، در فصل بعدی، این مطلب بررسی میشود که مقام خلافت الهی نیز فقط و فقط مختص امام است و نه هیچ کس دیگر. به عبارت دیگر، انسان خلیفۀ خداوند بر زمین نیست، بلکه فقط امام است که این مطلب در حقش صدق میکند. چراکه خلیفۀ هر کسی باید از جنس او و همسنخ با او باشد. انسانهای معمولی این ویژگی را ندارند. فقط امام است که با خداوند سنخیت و مشابهت دارد و علم و قدرتی الهی به او داده شده است. خداوند زمام امور دین و دنیا و آخرت انسانها را نیز به همین دلیل فقط به امام عطا کرده است.
ادامۀ منطقی این بحث، در فصل پنجم، چنین میشود که امام نهفقط در دنیا راهنمای انسان است، بلکه به طور مطلق در نظام هستی دستگیر اوست. پس امامت او منحصر به دنیا نیست. در واقع، به دلیل اهمیت مسئلۀ آخرت، حتی میتوان گفت که امامت امام پس از دنیا از اهمیت بیشتری برخوردار است. لذا انسان پس از مرگ نیز نیازمند دستگیری آنان است. این امر از لحظۀ مرگ شروع میشود. به این معنا که از لحظۀ مرگ تا روز محشر قیامت، همۀ امور و کارها، بر محور امام انجام میشوند.
فصل ششم تفصیل این مطلب است که کمالات و فضائل امام بهگونهای است که هیچکس را نمیتوان با آنها مقایسه کرد. به دیگر سخن، اگر خوبی همۀ انسانهای خوب و علم و فضائل و کمالات همۀ بزرگان و دانشمندان را بر هم بگذاریم و با هم جمع کنیم یا در هم ضرب کنیم یا حتی به توان برسانیم، باز هم در مقابل کمال و فضیلت امامت هیچ است. حتی مجموع اولیاء و انبیاء را هم نمیتوان با امام مقایسه کرد. بله؛ هیچ مدح و توصیف و تعریفی نمیتواند حقیقت امامت را نشان دهد، حالا هر چقدر هم که میخواهد زیبا و ظریف و شاعرانه باشد. در همین زمینه، نویسنده در فصل پایانی نمونههای متعددی از متون منظوم شاعران بزرگ ایرانی ذکر میکند و نشان میدهد که با وجود ارزش والای هنری در بیان مقصود ناکام ماندهاند.