عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه الکترونیکی رأی الیوم در سرمقاله این روزنامه با اشاره به تازهترین تحولات منطقه نوشت: موسم سفر مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس به ایران آغاز شده و نخستین مورد، سفر شیخ طحنون بن زائد مشاور امنیت ملی امارات به تهران است. از سوی دیگر، چرا مسقط ایستگاه نخست سفر دورهای محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به کشورهای حاشیه خلیج فارس است و امارات در جایگاه چهارم این سفر قرار دارد؟ چرا نگرانی رژیم اشغالگر صهیونیستی از نزدیکی فزاینده ایران و امارات تشدید شده است؟
به گزارش خبرگزاری مهر، عطوان ادامه داد: در حالی که کشورهای مشرق و مغرب عربی با ضعف دیپلماسی و درگیریها و فتنههای داخلی و خارجی مواجه هستند، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و ایران شاهد تحرکات بی سابقهای هستند که بازگشت به روابط با ایران محور اصلی آن است. امروز دوشنبه دو سفر بزرگ و راهبردی در منطقه انجام میشود که میتواند شکل و ساختار منطقه خلیج فارس را تغییر داده و چشم اندازهای سیاسی و اقتصادی آن را در آینده ترسیم کند و احتمالاً ائتلافهای امنیتی و نظامی منطقه نیز از این دو سفر تأثیر خواهد پذیرفت.
نخست، سفر شیخ طحنون مشاور امنیت ملی امارات به تهران در پاسخ به دعوت علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران است و دوم، سفر دورهای محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و حاکم فعلی این کشور به کشورهای عربی حاشیه خلیج. عمان ایستگاه اول این سفر است و پس از آن بحرین، قطر، امارات و کویت قرار دارند و بن سلمان در این سفرها درباره ایران و برنامه هستهای و موشکی این کشور و جنگ یمن رایزنی خواهد کرد.
سردبیر رأی الیوم تصریح کرد: اهمیت سفر شیخ طحنون بن زائد به ایران از اینجا ناشی میشود که نشان دهنده گشایش روابط با ایرانی است که تا دیروز دشمن و منبع تهدید خطرناک برای منطقه خلیج فارس شمرده میشد. هدف این سفر شیخ طحنون که مرد مصالحه و پیشگام سیاست جدید امارات نام گرفته است، بهبود روابط و حل و فصل اختلافات با ایران است تا باعث ایجاد اعتماد دوجانبه شود و راهکارهای همکاری سیاسی و اقتصادی را توسعه دهد.
عطوان تأکید کرد: سیاست خارجی و منطقهای مورد توافق همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به جز قطر در سالهای اخیر و دهههای گذشته، تشدید محاصره علیه ایران و ایجاد آشوب و نا آرامی در داخل این کشور بوده است تا بدین وسیله زمینه تضعیف نظام ایران فراهم شود. موضوع جدیدی نیست اگر بگوییم جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که با تحریک و حمایت مالی کشورهای حاشیه خلیج فارس شکل گرفت و همچنین جنگ اخیر در سوریه برای تحقق همین هدف بوده است ولی هنگامی که اهداف این دو جنگ یعنی تغییر نظام ایران و سوریه محقق نشد، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس این اهداف را هر چند به صورت مرحلهای رها کردند و دقیقاً روند معکوس آن یعنی بهبود روابط با ایران را پی گرفتند تا مصداق این ضرب المثل مشهور انگلیسی باشند که «اگر نتوانستید دشمنتان را شکست دهید به او بپیوندید». این همان چیزی است که در روابط کشورهای خلیج فارس با ایران در جریان است و رژیم اشغالگر صهیونیستی را به شدت نگران کرده است، رژیمی که بر طبل جنگ علیه ایران می کوبد و تاکنون با پاسخ و همراهی چشمگیر منطقه خلیج فارس مواجه نشده است.
این تحلیلگر مشهور جهان عرب خاطرنشان کرد: به نظر میرسد امارات سیاست قدیم خود یعنی نزاع و تقابل سیاسی و نظامی با رقبا و دشمنانش به ویژه گروه اخوان المسلمین و کشورهای حامی آن یعنی لیبی و ترکیه را کنار گذاشته و سیاست جدیدی در پیش گرفته که شبیه همان سیاستی است که رجب طیب اردوغان در ابتدای حکمرانی حزب عدالت و توسعه در پیش گرفت و اخیراً از آن دست کشیده است و همین عقب نشینی باعث کاهش حمایتهای مردمی از او شده و دستاوردهای اقتصادی و سیاسی به دست آمده را به خطر انداخته است. آرام گرفتن ارتش سایبری امارات و سفرهای شیخ طحنون به آنکارا، دوحه، تهران و نیوم نیز در همین راستا قابل تفسیر است.
دو سلاح مالی و اقتصادی، نوک پیکان سیاست جدید امارات است و این سیاست در سفر شیخ محمد بن زائد ولیعهد ابوظبی به آنکارا و تشکیل صندوق سرمایه گذاری به ارزش ۱۰ میلیارد دلار برای پشتیبانی از اقتصاد ترکیه و تلاش برای بهبود روابط بین دو کشور پس از سپری کردن دورهای پر تنش مشهود است.
از جمله دلایل تغییر سیاست امارات صرفنظر از کاهش قدرت گروه اخوان المسلمین در منطقه، کاهش قدرت و نفوذ آمریکا و عقب نشینی تدریجی این کشور از خاورمیانه و تمرکز بر دو خطر چین در شرق آسیا و روسیه در مرکز اروپا یعنی اوکراین است.
عطوان در ادامه مقاله خود افزود: درباره سفر محمد بن سلمان به کشورهای حاشیه خلیج فارس پس از دو سال میتوان گفت این سفر بازتاب نوعی دگرگونی در سیاستهای سعودی و تلاش برای ترمیم نفوذ رو به زوال ریاض در منطقه خلیج فارس و جهان است که به نوعی در پی یافتن راه حلها برای خروج از جنگ یمن است.
این سفر را نیز میتوان از سه دیدگاه مورد بررسی قرار داد:
نخست: انتخاب مسقط به عنوان ایستگاه اول این سفر و قرار گرفتن امارات به عنوان شریک جنگ یمن در جایگاه چهارم، بیانگر دگرگونی در ائتلافهای جدید عربستان با کشورهای حاشیه خلیج فارس است و نشان میدهد عمان بنا به عوامل متعدد در صدر این ائتلاف قرار دارد و مهترین علت، اختلافات سر به مهر امارات و عربستان و از هم پاشیدن ائتلاف بین این دو کشور در جنگ یمن و چه بسا در کل منطقه است.
دوم: نزدیکی ریاض به مسقط ممکن است مقدمه میانجی گری این کشور به جای عراق در حل اختلاف بین عربستان و ایران باشد و این تمایل عربستان به عمان، به سیاستهای بی طرفانه و به دور از محور بندی مسقط در نزاعهای منطقه به ویژه تنش در روابط ایران و عربستان و جنگ یمن بر میگردد.
سوم: پس از این سفر، ائتلاف جدید عربستان و عمان با افزایش همکاری تجاری و طرحهای مشترک تقویت میشود و زمینه را برای ارتباط آزادتر مسقط با جهان خارج از طریق راهی غیر از امارات و به روی سوریه، عراق، لبنان و اردن فراهم میکند.
عبدالباری عطوان در بخش پایانی مقاله خود نوشت: نقطه تحول اصلی در دگرگونی نقشه ائتلافهای منطقهای به دو شکست باز میگردد: اول شکست آمریکا در افغانستان و دوم شکست رژیم صهیونیستی در جنگ سیف القدس در نوار غزه، شکست سامانه گنبد آهنین، انزوای این رژیم از جهان خارج به مدت ۱۱ روز و شتافتن به سوی واشنگتن با وساطت قاهره برای توقف این جنگ.
به علاوه میتوان افزایش قدرت ایران به عنوان یک قدرت بزرگ نظامی در منطقه را به دو شکست قبل اضافه کرد، قدرتی که با دو برنامه راهبردی این کشور یعنی هستهای و موشکهای بالستیک پشتیبانی میشود. برنامه موشکهای بالستیک ایران تأثیر خود را در ایجاد بازدارندگی و تعیین تکلیف نبردها در یمن، غزه، لبنان و عراق به نفع بازوهای منطقهای ایران ثابت کرده است.
کشورهای حاشیه خلیج فارس به این نتیجه راسخ رسیدهاند که نه آمریکا که به عنوان یک قدرت جهانی در حال افول است و نه رژیم صهیونیستی نمیتوانند در سالهای آینده از کشورهای حاشیه خلیج فارس دفاع کنند و به همین علت، روند عادی سازی روابط و توافقات سازش آبراهام رو به عقب نشینی است و ائتلاف ایرانی - عربی در همه عرصهها رو به پیشرفت است.