برخی از اینکه ذاتی را به امریکا نسبت بدهیم انتقاد کرده و این را دال بر تغییرناپذیری ما و این که در هر صورت با امریکا سر دشمنی داریم تلقی کرده اند.
در پاسخ لازم به گفتن است اینکه از ذات امریکا سخن بگوییم به معنای حکم به تغییرناپذیری ابدی آن نیست. هرچند گاه این تغییرات بسیار ناچیز و قابل چشم پوشی است. چنانکه درباره آمریکا تغییرات در صفات هم تنها با وسواس تحلیلی و یا فلسفی قابل اذعان است.
تغییر ذات امریکا یا دست کم صفات اش در رابطه با ما عمدتاً بستگی به افزایش قدرت ما و کاهش قدرت امریکا دارد.
از زمان عثمانیان تا اکنون ما نتوانسته ایم در مدیترانه باشیم اما اکنون هستیم؛ زمانی عثمانی، زمانی فرانسه و زمانی امریکا نمی گذاشت اما اکنون می توانیم. چون قدرت فرانسه و امریکا و ...کم شده و قدرت ما بیشتر شده است.
آیا فرانسه اکنون همان فرانسه دوران مستعره داری اش است؟ قبل از اینها در زمان زندیه، پرتغال استعمارگرِ مقابل ما بود اما اکنون این کشور تغییر ماهیت داده است. اگر همان قدرت و مناسبات را داشت همچنان همان پرتغال متجاوز بود چراکه ذات غرب در سلطه و نفی دیگران و نفی معنویت و انسانیت است. در ذات چندان تغییر نکرده اما در صفت به حکم ضرورت تاریخی و خارجی و نه درونی، تغییرات عمده ای کرده است.
فرانسه هم از روی اجبار قادر نیست همچون دوران اوج قدرت خود و دورانی که آمریکا بر غرب حاکم نبود کاری بکند اگر نه تغییر در ذاتش به قدری کم و دیریاب است که تنها با دقت و تحلیل فلسفی قابل شناسایی است. اما با همان وسواس و یا دقت نظر فلسفی می توان گفت حیوانات هم تغییر می کنند و کل جهان، جهان تغییر است.
نکته دیگر اینکه غرب و به طور خاص آمریکا بر ثبات بیش از تغییر اصرار داد و تغییر آن ضد تعالی و در بعد فرهنگی و سیاسی، صرفا تکامل مسیر شیطانی اش است. تغییر علمی را هم برای تکاثر و توسعه طلبی و توتالیتاریسم سیاسی مورد نظر خود می خواهد و بس. برخی با چشم پوشی بر این واقعیت واضح و ذات عیان غرب و آمریکا از لزوم تغییر در ایران سخن می گویند.
همچنین برخی از رفراندم گذاشتن رابطه با آمریکا و حتی موجودیت نظام گفته اند. نیز اضافه کرده اند که موجودیت نظام به نه و آری به دشمنی با آمریکا بستگی دارد.
در نقد این ادعاها باید گفت امریکا سخت به همان مدل فیلادلفیای پدران بنیانگذارش وفادار است. کدام رفراندوم؟! و مگر امکان و احتمال روی کارآمدن حکومت دیگری در میان است؟ و مگر حکومتمندی و ساختار نهادینه شدهی امریکا قابل دگرگونی است؟ مگر در کشورهای اسکاندیناوی که مدینه فاضله بسیاری از غربگرایان است، امکان دگرسانشدن و یا بر گونهی دیگرشدن وجود دارد یا در انگلستان؟ ما هم باید به میثاق انقلاب خود وفادار باشیم. هرچند وفق و مطابق قانون اساسی، امکان تجدیدنظر در همه اصول قانون اساسی وجود دارد جز اصل جمهوریت و اسلامیت. یعنی جمهوری اسلامی ایران از همه چیز جز جمهوریت که مردم است و جز اسلامیتاش کوتاه میآید.
تکمله
مشکل ما و امریکا ذاتی است. امریکا در پی فروپاشی مرزهای ایران است. امریکا حتی نمی گذاشت پهلوی قدرت بیشتری نسبت به اسراییل پیدا کند. «اصل برتری کیفی اسراییل» را حتی دمکرات ها و منتقدانی در آمریکا مانند سندرز پذیرفته اند. این اصل می گوید هیچ کشوری در خاورمیانه نباید قدرت بیشتری نسبت به اسراییل داشته باشد. از این روست که امریکا حتی امارات را مهار می کند؛ اماراتی که حیات خلوت اوست و درست بر اساس همین اصل مورد وفاق امریکایی هاست که در ماجرای تحویل هواپیماهای اف ۳۵به امارات این همه فریبکاری کرد.