چهل و سومین بهار انقلاب را هم پشت سر گذاشتیم. همه ما می دانیم این روزها تلاش های رسانه ای و تبلیغی عظیمی برای تطهیر پهلوی ها در رسانه ها و فضای مجازی در جریان است. نیم نگاهی به آنچه در شبکه های اجتماعی مجازی می گذرد و اندک تاملی در این زمینه گواه این حقیقت است و کمتر انسان آگاه و مطلعی این حقیقت را منکر می شود. البته دوری این دست از مخالفان جمهوری اسلامی از واقعیات جامعه چه در قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، همراه با وهمیاتی که درباره انقلاب و جمهوری اسلامی دارند و از این ها مهمتر تعصباتی که اساسا مانع از تفکر مبتنی بر واقعیات است این تلاش ها را به جایی رسانده که برخی حقایق مسلم تاریخی را نیز منکر می شوند. بنابراین اساسا عطف توجه به این نوع مخالفت ها جز در مواقعی که لازم است چندان ضرورتی ندارد.
اما آنچه کمتر مورد واکاوای قرار گرفته واکنش هایی است که از سوی برخی دوستداران انقلاب و در اظهارات رسمی در برابر این قلب واقعیت صورت می گیرد. این واکنش ها نوعا پس از اشاره به بدیهیات مورد اشاره در پیشانی این نوشته یعنی تلاش های رسانه ای و تبلیغی برای دوران پهلوی به این بسنده می کنند که پس از انقلاب در قیاس با آن دوره سطح زندگی مردم و توسعه کشور بسیار پیشرفت کرده و اگر«احساس» خوبی در میان مردم وجود ندارد ناشی از اثر تبلیغات یاد شده است. واکنش های واقع بینانه تر البته مشکلات موجود را بسیار جدی می دانند اما در کنار آن معتقدند در مورد پیشرفت های صورت گرفته پس از انقلاب تلاش های تبلیغی موثری صورت نگرفته و به خصوص درباره شاخص های مربوط به «عدالت» این کم کاری به میزان زیادی وجود دارد و دلیل احساس بی عدالتی میان مردم ناشی از این ناکامی و ناکارامدی تبلیغی است. در هر دو نوع واکنش یاد شده وزن بیشتر تحلیل ها بر «روایت» و «روایت سازی» موفق مخالفان نظام در این زمینه متکی است.
جدا از پرسش های مختلفی که درباره موضوع «روایت» و میزان اثرگذاری اش بر «حقیقت» مطرح است و تردیدهای جدی که درباره مطلق فرض کردن اهمیت «روایت» در نقد و تحلیل اجتماعی مطرح است ( از جمله اینکه آیا روایت ها بدون زمینه های موجود در واقعیت اساسا امکان موفقیت دارند و اگر دارند آیا این موفقیت امری موقتی است یا دایمی) درباره مقایسه دوران چهل و اندی ساله انقلاب با دوران پهلوی ها باید گفت این قیاس اگر اساسا درست باشد، تنها راه دفاع از انقلاب نیست و معتقدان و باورمندان به انقلاب اسلامی باید از زاویه دیگری در برابر تحریفات مخالفان سخن بگویند و تحلیل کنند، چرا که سخن گفتن از پیشرفت های صورت گرفته در پس از انقلاب در مقایسه با زمان پهلوی ها این نکته را نادیده می گیرد که بر اساس باورهای انقلابی مردم و خود انقلابیون، اساسا اقدامات توسعه ای در دوران پهلوی به میزانی نبود که به رفاه اکثریت مردم منتهی شود و جز اندکی از طبقات که خواه ناخواه به دربار و اهل آن نزدیک بودند (یا برای بقا مجبور به نزدیکی به آن می شدند) بقیه مردم در سطح پایینی از زندگی قرار داشتند.
بنابراین اشاره به پیشرفت های انقلابی در مقایسه با دورانی که چندان تلاشی در زمینه رفاه عموم مردم صورت نمی گرفته (یا اگر خوشبین باشیم باید بگوییم این تلاش ها در آغاز راه بوده) افتخاری ندارد !
آنچه شایسته آن است که تحلیل های مدافعان نظام بر روی آن متمرکز شود مقایسه اقدامات صورت گرفته در دوران پس از انقلاب با آرمان ها و شعارهای انقلابی است نه ضعف و سستی های دوران قبل از انقلاب.
البته که این آرمانها چنان بلند و بزرگند که هر تلاشی برای تحقق آن ها به قدر کافی کامیاب نخواهد بود اما این امر دلیل بر توقف در وضع موجود و از آن هم نادرست تر، مطلوب قلمداد کردن وضع موجود برای دفاع در برابر حمله مخالفان نیست.
یقینا رسیدن به رفاه و پیشرفت امری یک سویه و صرفا مربوط به حاکمان نیست و هر نوع تحلیل و اظهار نظری که در این زمینه صرفا معطوف به وظایف حاکمان و سیاستمداران باشد چیزی بیش از عوامفریبی نیست. توسعه و رفاه امری جمعی و همه سویه است و ناشی از عمل به وظایف و مسئولیت های همه طرف های موثر در این موضوع. اما مدافعان انقلاب نباید فراموش کنند که شهروندان و اتباع ایرانی عموما در دهه های گذشته به این مسئولیت ها و وظایف خود عمل کرده اند و آنچه امروز محل بحث و تردید و اختلاف نظر است وظیفه حاکمان است. زخم اصلی که بنا بر تعبیر رهبر انقلاب مگس ها را به خود جذب می کند اینجاست پس باید وقت اصلی را صرف درمان زخم کرد نه فقط مگس پرانی !
پاسخ اصلی و درخور به این تردیدها، صرفا قلمفرسایی و تاکید بر جنگ «روایت»ها از سوی مخالفان انقلاب یا مقایسه اقدامات صورت گرفته با دوران کم فروغ پهلوی ها نیست بلکه اقدامات موثری است که باید ازمسئولان سر بزند تا نتیجه آن کام مردم را شیرین کند. مردمی که مستحق نارسایی های امروز نیستند.