الهي شب قدر است و ميقات سنجش قدرهای آسمانی ما / منزلتهای معنوی مان...،ليله سياه اعمالم اسباب شرمندگی ام است و متاع ناچيز اندوخته هاي عمرم نشان از ضعف بندگی ام... الهي دلهاي بيقرار به ضيافت رحمت تو آمده اند و اين بنده بيقرار به عنایت خاص تو.
الهی پريشان روزگاری به طمع شفاعت ابرار،برگ انابت پيش رو نهاده و دست اجابت به اميد برافراشته و از خوان کرمت،عفو ومغفرت طلب می نماید...الهي از انوار رحمتت كه دوستان خويش را بدان اكرام داشته اي مرا بارقه اي بخش و از درياي جود و سخاوتت كه تشنگان كوي بلا بدان سيراب نموده اي مرا جرعه اي،كه هميان عمرم بي زر است و درخت اعمالم بي بر.
الهي اي يگانه بي انباز و اي صاحب خزانه هاي سر و راز..اي مقيم قلبهاي عاشق و اي انیس دلهاي شايق. .. اي آفريننده برد و اي پرورنده دولت ورد...اي سحاب رحمت و اي شهاب محبت.
نسيم صباح و مسا، سرگشته كوي تو و شميم نوبهار پيك قدوم تو ...الهي كيست آنكه خورشيد نگاهت ،پرده ظلمت غفلتش را بدرد و سرگشته در بيابان حيرت تو ندود..كيست كه نگار تو را در آئينه دل ببيند اما در هواي تو جامه تعلق از دل بر نگيرد.
الهي اي صانع حيات و اي نگارنده شيات... اي پوشنده گناه و اي فروزنده پگاه...اي حبيب قلوب العارفين و اي قاسم الجبارين ..هاتفان سروش رحمتت ، به جستجویت كوچه تنهايي دل پويند و عاكفان كوي معرفتت، به شوق افتاب منیرت مشكات جانهاي بيدار جويند...
الهي دلهاي از اندوه رنجيده و قلبهاي از نشتر بيداد خليده، بر آستان درگاهت به تظلم خواهي آمده اند .... آه هاي دلتنگ از نهاد وجود برآمده و جانهاي رنجور از جور جائرانه ظالم ،طاقت سر آمده ...و اینک سبوي صبر شكسته ،بر سبيل امداد تو نشسته اند تا به تيغ عتاب، ظالم را براني و به چوب انتقام ،حاجب امنش بدراني...
الهي در اين شب ظلماني كه به نور رحماني بندگان را لطف ويژه انعام فرموده اي مرا نیز لباس عافیت و جامه عبودیت عطا فرما ،در اين شب قدر،كه درهاي رحمتت را گشوده اي و خاصان درگاهت را اكرام نموده اي ،چتر اکرامت بر این عبد بی نام و نشانت بگشای،
خدایا زير سقف آسمان تو دست انابت به شوق اجابت بر آستان درگاهت برآورده ایم ، با دست خالي و انباني تهي،رنجور از نامرادی ها و دل شكسته از ناجوانمردی ها ،پاي خليده ازخار مغيلان غم و درد كشيده از محنت ها ،روي دل به محراب عبادت تو آورده و ندبه دادخواهي پيش تو برگشاده ام باشد كه از جود رحمانيت ازلي و الطاف سرمدي ،دست انابتم به لطف در يد فوق ايديهم بفشاري و از بيابان تعدي به درياي فضل ايمني رهايي بخشي به لطف و كرمت يا سميع الدعا و يا انيس الضعفا.
الهی فریادهای خلصنا من النار بندگانت و آوای سبحانک یا اله الا انت خالصاک درگاهت عرش را لبریز نغمات بندگی بندگانت کرده است در پیچ و خم کوچه های کویت غریبی تنها دست استعانت به آسمانت بلند داشته و رحمت الهی تو را بر آنانکه قلمهایشان عدالت را قوت بخشید طلب می نمایم.
*مدیر کانون فرهنگی هنری صبا