گروه تعاملی الف - هادی توکلی:
در پی بعضی اخبار مرتبط با مسئله حجاب و گشت ارشاد اخیراً اقای عباس عبدی سؤالی مطرح کرده است که چرا با زدن ریش چنین برخوردی که با حجاب می شود را شاهد نیستیم؟ و سپس با دیدگاه خاص خود به آن پاسخ داده است. هرچند این سؤال مثل اغلب مسائل دیگری که ایشان به ویژه در امور شرعی مطرح میکند ناشی از بدفهمی است و پاسخی که میدهد ناشی از بدتر فهمی، اما به نظر میرسد این بدفهمی در خصوص مسئله حجاب مخصوص ایشان نیست و عمومیت بیشتری دارد، به همین دلیل در سایه سؤال مطرح شده، تأملی در مسئله حجاب و برخوردهایی که صورت میگیرد مفید و ضرورری به نظر میرسد.
قبل از بیان چند نکته در این خصوص، به تذکر شهید مطهری قدس سره اشاره میکنیم که واژه مصطلح در فقه و فرهنگ اسلامی "ستر "معادل "پوشش " است نه "حجاب" و اگر به این تذکر توجه میشد و همان واژه مصطلح جایگزین واژه حجاب میشد ریشه این گونه بد فهمیها و بسیاری از مشکلات دیگر در خصوص مسئله حجاب خشکانده می شد، اما چون چنین نشده است برای پیشگیری از بدفهمی در نکات آتی از همان واژه حجاب استفاده میکنیم:
1- حجاب شرعی آن مقدار که مورد اتفاق تمام فقهای شیعه است برای خانمها پوشاندن تمام بدن در مقابل نامحرم است، به استثنای وجه (قرص صورت) و کفین ( دو دست تا مچ) به شرط این که در این مواضع زینت و آرایشی نباشد، بنابراین هر خانمی که جایی از بدن خود ولو یک تار مو را نپوشاند یا با وجود پوشاندن بدن، در مواضع استثنا شده زینت یا آرایش داشته باشد، حجاب شرعی را رعایت نکرده است، و بی حجاب محسوب خواهد شد، بر این اساس دو عبارت بی حجاب و بد حجاب به معنی رایج آن غلط است.
در بیان رایج به کسی که مثلا روسری خود را کامل بردارد و تمام سر خود را کشف کند بیحجاب گفته میشود و به کسی که شالی روی سر انداخته و اکثر قسمتهای سرش مکشوف است بدحجاب، و به خانمی که مقنعه پوشیده و موهای جلو سرش بیرون است یا خانمی که مقنعه و چادر مشکی پوشیده و تمام قسمتهای غیر مستثنای بدن خود را پوشانده ولی در دست و صورت خود زینت یا آرایش دارد نه تنها بی حجاب یا بدحجاب گفته نمیشود و با او برخوردی نمیشود بلکه از او به عنوان زنی با عفاف و حجاب تشویق و تقدیر نیز میشود، در حالی که به توضیحی که که گذشت تمام این موارد مصادیق بیحجابی است و بدحجابی به معنی رایج آن بی معنی و غلط است.
2- با توجه به نکته قبل معنای دیگری برای بدحجابی و به تعبیر صحیح تر بدپوششی مطرح میشود که صحیح و قابل توجه است، در این معنا بدحجابی یعنی پوشش بد، و منظور از بد نیز نابهنجار و غیر متعارف است و این خیلی ارتباط وثیقی با حکم شرعی حجاب ندارد و در هر فرهنگی و هر کشوری میتواند مصداق داشته باشد هر چند در کشور ما و در فرهنگ اسلامی میتواند به نحوی با حکم شرعی حجاب مرتبط شود و مثلا کشف کامل سر که در کشورهای دیگر نابهنجار و غیر متعارف نیست در اینجا نابهنجار و مصداق بد پوششی باشد.
3- با توجه به دو نکته قبل معلوم میشود که در کشور اصولاً با بیحجابی برخورد نمیشود و نباید هم بشود، بلکه همان گونه که اشاره شد بعضی از مصادیق بیحجابی تشویق نیز میشود، و برخوردهایی که بعضاً از جانب بعضی برخوردکنندگان نظیر گشت ارشاد انجام میشود، صرفا با بدحجابی به معنای اخیر است هر چند خود این برخوردکنندگان به این نکته توجه ندارند و بیحجابی را شدیدتر از بدحجابی میدانند و این ناشی از عدم شفافیت مقررات و دستورالعملها و عدم توجیه مجریان است که در نکته بعد اشاره خواهیم کرد. عجالتاً این جا جای اشاره به سؤال آقای عبدی است، و تذکر به فرق بین بیریشی و بدریشی، تراشیدن ریش که آقای عبدی به درستی به حکم شرعی حرمت آن به احتیاط واجب اشاره میکند مصداق بیریشی است نه بدریشی و همانند مسئله حجاب اگر قرار باشد با بیحجابی به ما هو بدحجابی و به دلیل حرمت شرعی برخورد شود بر همان مبنا باید با بیریشی هم برخورد شود، اما اگر همانگونه که گذشت برخورد صرفاً با بدحجابی باشد در مسئله ریش هم اگر بدریشی مصداق داشته باید با آن برخورد شود نه با بی ریشی. چنانچه بعضی از آگاهان در مورد مدل ریش بعضی از بازیکنان تیم های ملی که شبیه داعش بود تذکر به جایی دادند و می توان این یا بعضی مدلهای دیگر ریش یا سبیل را که تشبه به فرقه های ضاله و خطرناک دارد از مصادیق بدریشی برشمرد. همین جا اشاره به این نکته مفید است که با توجه به آنچه گفته شد بدحجابی مختص به خانمها نمیشود و باید با پوششهای نامتعارف و نابهنجار آقایان نیز به عنوان بدپوششی برخورد شود.
4- با توجه به آنچه گذشت در مورد برخورد با مسئله بدحجابی لازم است اولا برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی عمومیت یابد و از انحصار آن به مسئله پوشش یا پررنگ شدن آن نسبت به سایر ناهنجاریها پرهیز شود. ثانیا مصادیق ناهنجاری با دقت و شفافیت مشخص، مقررات و دستورالعملهای مربوطه به خصوص در مورد نحوه اجرا به درستی تنظیم و ابلاغ شود. صلاحیتهای مجریان با وسواس تمام احراز و آموزش لازم داده شود و ودرنهایت مراقبت و نظارت تمام اعمال شود. ثالثاً اگر قرار است برخوردی صورت گیرد تام تمام و بدون استثنا باشد و در غیر این صورت از هرگونه برخوردی اجتناب شود. در برخورد با بدحجابی و سایر ناهنجاریها هیچ چیز کوبنده تر و زیان بارتر از برخورد ناقص و تبعیض آلود نیست. لازم است اگر قرار نیست برخورد تام باشد یا امکان برخورد تام امکان پذیر نیست از اعلام برخورد و هر گونه دخالت پرهیز شود.
5- آنچه در مورد بدحجابی و سایر ناهنجاریها گذشت مربوط به برخوردهای اختصاصی است. بدیهی است در خصوص بیحجابی و یا سایر محرمات شرعی مثل تراشیدن ریش (بیریشی) که به حد ناهنجاری نرسیده است وظیفه عمومی و واجب شرعی نهی از منکر به قوت خود باقی است، بلکه اگر این واجب شرعی مهم ولی مغفول احیاء شود، شاید هرگز رفتارهای غیر شرعی از حد فعل حرام تجاوز نکند و به ناهنجاری منجر نشود.