«ایوب خان»، امیر دژاکام، نشر نیستان صراحت و جسارت ایوب خان

سعیده امین‌زاده، گروه کتاب الف،   4010426069

امیر دژاکام، نمایشنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان تئاتر، در آثارش همواره به آسیب‌های اجتماعی زمانه‌اش توجه ویژه‌ای داشته است. مکان وقوع قصه‌ها در نمایشنامه‌های او محله‌های پایین شهرند و شخصیت‌هایی که خلق می‌کند اغلب آدم‌هایی عاصی‌اند که گاه فقر و گاه معضلات عاطفی آن‌ها را به تنگ آورده است

«ایوب خان»

نوشته: امیر دژاکام

ناشر: نیستان، چاپ اول 1400

135 صفحه، 45000 تومان

 

****

 

امیر دژاکام، نمایشنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان تئاتر، در آثارش همواره به آسیب‌های اجتماعی زمانه‌اش توجه ویژه‌ای داشته است. مکان وقوع قصه‌ها در نمایشنامه‌های او محله‌های پایین شهرند و شخصیت‌هایی که خلق می‌کند اغلب آدم‌هایی عاصی‌اند که گاه فقر و گاه معضلات عاطفی آن‌ها را به تنگ آورده است. هرچند او به تقابل نسل‌ها، خلأهای روحی، تنهایی انسان‌ها و رویدادهایی همچون جنگ نیز در نوشته‌هایش پرداخته است. در هر یک از این موضوعات او تلاش کرده از جنبه‌ای انتقادی به مسائل نزدیک شود و لایه‌های پنهان زیست انسان‌های رنجور و درمانده‌ی هم‌عصرش را به نمایش بگذارد. 

در چهار مجموعه نمایشنامه‌ای که تاکنون از دژاکام به چاپ رسیده، او تنوع موضوعی و رویکرد نقادانه به معضلات مختلف اجتماعی را همواره حفظ کرده است. از اولین کتابش، «زیباترین گل‌های قالی» که به رنج آدم‌ها که در تار و پود قالی تنیده می‌شود و در رنگ و نقش آن نمود می‌یابد، می‌توان این نگاه موشکافانه‌ی او را در واکاوی سویه‌های پنهان و مغفول‌مانده‌ی زندگی دریافت. در دو مجموعه‌ی بعدی، «یک نامه‌ی عاشقانه‌ی سانسور شده» و «نصرت خانم»، زبان صریح و روانش در نقد شرایط اجتماعی را می‌شود به‌وضوح بیش‌تری احساس کرد. او در مجموعه‌ی تازه‌اش «ایوب خان»، نیز همین رویه را به شکلی عریان‌تر پی گرفته است.

مجموعه‌ی «ایوب خان» مشتمل بر هفت نمایشنامه‌ است که موضوعات متنوع و شخصیت‌های متفاوتی دارند. او کوشیده لحن و لهجه‌ی هر یک از آدم‌های نمایش را به تناسب موقعیت اجتماعی و فرهنگی تغییر دهد و از این رو هرکدام از آن‌ها دایره‌ی لغات و تکیه‌کلام‌های خاص خود را دارد که از دیگران متمایزش می‌کند. در فرازهایی از نمایشنامه‌ها اصطلاحاتی مشاهده می‌شود که به نسلی اختصاص دارند که می‌خواهد در حیطه‌ی زبانی قلمرویی مشخص برای خودش ترسیم کند و بدین گونه خود را متفاوت از باقی جمعیت نشان دهد. اما به همین‌ترتیب نسل‌های دیگر نیز با مقتضیات و چارچوب‌های معین خود وارد میدان می‌‌‌شوند و می‌کوشند بخشی از عرصه را از آن خود کنند. به همین خاطر است که بخشی ثابت از این متون نمایشی به رویارویی نسل‌ها می‌پردازد. 

طنز نهفته در کلام هریک از شخصیت‌ها نیز از ویژگی‌های این مجموعه است. آدم‌ها اغلب با لحنی کنایی زبان به سخن بازمی‌کنند و در بیان وضعیت خویش از صراحت و جسارت خاصی برخوردارند. این ویژگی در نمایشنامه‌ی «ایوب خان» خودنمایی می‌کند. در این متن از همان آغاز موقعیت‌های پارادوکسیکال آدم‌ها و گفت‌وگوهای اغلب ابزورد آن‌ها، به نمایشنامه وجهی کمیک می‌بخشد. زنی که برای آزادی همسرش به در خانه‌ی ایوب خان آمده، از وضعیت نابه‌سامان زندگی‌اش می‌گوید، اما هروچه در این تک‌گویی پیش می‌رود تناقض‌های ذهن و زبان او بیش‌تر نشان داده می‌شود و همین مسأله است که موقعیت را طنزآلودتر می‌کند. در ادامه‌ی راه، همسر و فرزندان و اهالی خانه و محل نیز به تکمیل این حلقه کمک می‌کنند و هرکدام که لب به سخن می‌گشایند بر بغرنج شدن اوضاع می‌افزایند. ایوب غایب این ماجراست و هر کس از دریچه‌ی گمان خویش و متناسب با موقعیتش ایوب را توصیف می‌کند. در واقع مخاطب از خلال این گفت‌وگوها و کنار هم گذاشتن پازل‌های آدم‌های گوناگون داستان است که به شناخت ایوب می‌رسد. این ویژگی به درجات مختلف در سایر نمایشنامه‌های این مجموعه نیز جریان دارد. به طور نمونه در نمایشنامه‌ی «مکبث» در این کتاب، نویسنده با خلق نگاهی هجوآلود در هریک از شخصیت‌ها به دنبال ترسیم شکلی متفاوت از مکبث در ذهن مخاطب است.

اما در بین نمایشنامه‌های این کتاب سه نمایشِ تک‌بازیگر دیده می‌شود که تغییر رویکرد دژاکام را در بخشی از کار نمایشنامه‌نویسی‌اش نشان می‌دهد. در این سه متن که بر اساس چشم‌انداز تقسیم موقعیت صورت گرفته است، حالات تن بازیگر اهمیتی ویژه پیدا کرده است. این مسأله بیش از همه در «هیاهوی بسیار برای هیچ» نمود دارد؛ جایی که تنها تغییر موقعیت مکانی و نور و چینش صحنه است که به بدن و چهره‌ی بازیگر حرکت می‌بخشد و از خلال چنین حرکاتی است که باید به قصه‌ای که در پس آن جریان دارد پی برد. در «ساکن کمپ پناهندگان» اما کلام نیز جریان دارد، گرچه گوینده‌ی آن چندان خصوصیات یک شخصیت مستقل نمایشی را ندارد و بیش‌تر به عنوان راوی و ناظر عمل می‌کند.

آن‌چه در این مجموعه بیش از هر ویژگی دیگری ممکن است مخاطب را جذب کند، تنوع رویکرد دژاکام در آشنایی‌زدایی‌اش از عناصر کلاسیک تئاتر است. در نمایش اول، او این کار را با ساختن چرخه‌ای ابزورد از آدم‌ها انجام می‌دهد که سیر منطقی گفت‌وگو در یک قصه‌ی قدیمی زیر سؤال می‌برند و از داستان پهلوانی با منش‌های جوانمردانه به سمت روایتی چندصدایی با ضدقهرمان‌هایی متعدد سوقش می‌دهند. در متن‌های بعدی با برتری دادن حرکت بر گفتار، او کلام را از ارزش ارتباطی معمول‌اش خالی می‌کند و از آن به عنوان ابزاری برای ساخت تصویر در صحنه بهره می‌گیرد. در ارائه‌ی خوانش‌هایی متفاوت از رومئو و ژولیت و مکبث، نویسنده، از شخصیت‌های این دو متن به‌منزله‌ی مصالحی برای ساختن شخصیت‌های خاص قصه‌ی خود استفاده می‌کند. شخصیت‌هایی که کلاژی از چهره‌های کلاسیک و مدرن‌اند. دژاکام در مجموعه‌ی اخیرش کوشیده مخاطب را با تجاربی تازه در عرصه‌ی کلام و تصویرسازی ذهنی مواجه کند و از این طریق جذابیت‌های پنهان هنر تئاتر را به او نشان دهد.