«خون دیگران» نوشته: سیمون دوبوار ترجمه: لی‌لا سازگار نشرنو رسالت انسان در برابر آزادی

سعیده امین‌زاده، گروه کتاب الف،   4010531126

سیمون دوبوار، فیلسوف، نویسنده و نظریه‌پردازی است که طی عمر حرفه‌ای‌اش در جنبش‌های مختلف سیاسی و اجتماعی فعال و الهام‌بخش بوده است. او با آثار خود چه در حیطه‌ی داستان و چه در حوزه‌ی فلسفه و جامعه‌شناسی تأثیر شگرفی بر تئوری‌های مرتبط با انسان‌شناسی، فمینیسم و رسالت روشنفکری داشته است

«خون دیگران»

نوشته: سیمون دوبوار

ترجمه: لی‌لا سازگار

ناشر: فرهنگ نشرنو، چاپ اول 1401

311 صفحه، 110000‌تومان

 

 

*****

 

سیمون دوبوار، فیلسوف، نویسنده و نظریه‌پردازی است که طی عمر حرفه‌ای‌اش در جنبش‌های مختلف سیاسی و اجتماعی فعال و الهام‌بخش بوده است. او با آثار خود چه در حیطه‌ی داستان و چه در حوزه‌ی فلسفه و جامعه‌شناسی تأثیر شگرفی بر تئوری‌های مرتبط با انسان‌شناسی، فمینیسم و رسالت روشنفکری داشته است. در یکی از مشهورترین نوشته‌هایش، «جنس دوم» او به رویکرد تاریخ درباره‌ی زنان و جنبه‌های انسان‌شناسانه در تحلیل وجود زن و مرد پرداخته است. در اثر دیگرش، «ماندارین‌ها» که برنده‌ی جایزه‌ی گنکور در سال 1954 شد، دوبوار به واکاوی زندگی روشنفکران در سال‌های آغازین دوره‌ی پس از جنگ جهانی دوم پرداخته و تقابل ملال و پویایی را در زیست اجتماعی آنان در قالب داستان مورد ارزیابی قرار داده است.

آن‌چه در مرکز اغلب نوشته‌های داستانی دوبوار قرار گرفته، مسأله‌ی تعهد در برابر آزادی است. او به اشکال مختلف در آثارش به طرح این پرسش پرداخته است که باور به اصول و ارزش‌هایی خاص چه سطح از تعهد را ایجاد می‌کند و این مفهوم با آزادی چه مناسباتی را برقرار می‌کند. آیا پایبندی به ارزش‌هایی که به زندگی انسان معنا می‌بخشند با آزادی منافاتی دارد یا به حفظ تمامیت آن منجر می‌شود؟ این چالش‌های تناقض‌آمیز در داستان‌های او به گونه‌های مختلفی بیان می‌شوند و مخاطبان را در دوراهی‌های متعدد داوری درباره‌ی مفاهیم بنیادین زندگی قرار می‌دهند. زیست دوبوار با تلاطمات سیاسی و جامعه‌شناختی بسیاری همراه بوده و در تمامی آن‌ها پرسش‌های انسان‌شناسانه‌ای از قبیل هویت، جنسیت، روشنفکری و فلسفه‌ی وجودی انسان در عصر مدرن در کانون توجه روشنفکران قرار داشته است. هیچ‌یک از آثار داستانی دوبوار از چنین دغدغه‌هایی خالی نیست. حتی زمانی که مسأله‌ی تنازع بقا مطرح می‌شود، دوبوار همچنان همان مسائل انسان‌شناسی را به عرصه‌ی داستان وارد می‌کند و این اتفاقی است که در رمان «خون دیگران» به شکلی بارز رخ می‌دهد.

رمان «خون دیگران» دو شخصیت اصلی به نام‌های ژان و هلن دارد. ژان در خانواده‌ای نسبتاً مرفه به دنیا آمده است. پدرش چاپخانه‌ای دارد به نام «بلومار و پسر» که پس از او به ژان خواهد رسید. هلن در شیرینی‌فروشی خانوادگی‌شان کار می‌کند و شرایط مالی‌اش به اندازه‌ی ژان مطلوب نیست. اما بر خلاف پیشینه‌ی خانوادگی، ژان روحیه‌ای متضاد با بورژوازی دارد و هلن دلبستگی چندانی به  عدالت در سایه‌ی سوسیالیسم نشان نمی‌دهد. آن‌ها اما در یک خصلت با هم اشتراک دارند و همین سبب‌ساز نزدیکی‌شان به هم و تداوم رابطه‌شان می‌شود و آن عصیان‌گری برای کسب استقلال است. ژان در آغاز این رابطه تمایل چندانی به هلن نشان نمی‌دهد، اما به تدریج همان خصلت مشترک، آن‌ها را به هم دلبسته می‌سازد.

دوبوار کوشیده از نقطه‌ای روایت را آغاز کند که پرالتهاب‌ترین زمان در رابطه‌ی این زوج به شمار می‌آید. هلن در بستر بیماری افتاده و حال‌اش وخیم است و ژان در کنارش به تمامی گذشته‌ای که از سرگذرانده و آینده‌ای که به تصمیم اکنون او بستگی دارد می‌اندیشد. در این هنگام دغدغه‌های اساسی ذهن ژان مطرح می‌شود و طی آن به ویژگی‌های شخصیتی او نیز می‌توان پی برد:

«باید تصمیم می‌گرفت. چشمان هلن بسته است. صدای خس‌خسی از دهانش شنیده می شود، ملافه پایین می‌رود، بالا می‌رود؛ تلاش زنده ماندن کاملاً نمایان است، خیلی پر سر و صداست، او درد می‌کشد، رو به فناست، تا سحر می‌میرد. تقصیر من است. اول ژاک و حالا هلن. چون عاشقش نبودم و چون عاشقش بودم؛ چون خیلی خودش را به من نزدیک کرد، چون من وجود دارم. من وجود دارم و او که آزاد بود، تنها و جاودانی بود، حالا اسیر وجود من شده، نمی‌تواند واقعیت خشن وجود مرا نادیده بگیرد که جزئی از توالی خودبه‌خود لحظات است؛ در پایان این زنجیره مرگبار، فولاد بی‌هدف به قلب خودش اصابت کرد، حضور بی‌رحم فولاد، حضور من، مرگ او.»

آن‌چه همواره شخصیت‌های اصلی داستان را درگیر خود می‌سازد  و حتی به بهای مرگ و زندگی‌شان تمام می‌شود و تم اصلی داستان را نیز می‌سازد، مسأله‌ی آزادی است. تمامی وقایع داستان حول این موضوع شکل می‌گیرند که چگونه می‌توان آزادی را به دست‌ آورد و در برابر آن متعهدانه رفتار کرد. ماجراها در زمان جنگ جهانی دوم رخ می‌دهند. روزگاری که آزادی در حکم کیمیایی است که در سایه‌ی جنگ رسیدن به آن ناممکن به نظر می‌آید. تمام هم و غم ژان رساندن خود و مردم کشورش به این آزادی است. هرگاه در راه کسب آزادی کوتاهی می‌کند، احساس گناه شدیدی همه‌ی وجودش را فرا می‌گیرد و با وسواسی پایان‌ناپذیر به دنبال راهی برای رسیدن به آن می‌گردد.

در رمان «خون دیگران»، در راستای پرسشگری درباره‌ی رسالت انسان در برابر آزادی است که شخصیت‌ها زیست خود و وقایع تأثیرگذار زندگی خود را معنا می‌بخشند. ژان وضعیت نسبتاً مرفه خانوادگی را رها می‌کند و به دلِ جنگ می‌زند. هلن و ژان هر دو با این مسأله درگیرند و حتی وقتی موقعیت برای آزادی خودِ آن‌ها فراهم است، از دغدغه‌ی تعهد در برابر آزادی و چالش‌های همراه آن نمی‌توانند بگریزند. در سفری از گذشته تا حال و برعکس، شخصیت‌های داستان که نماینده‌ی انسان متفکر قرن بیستمی نیز هستند مدام در طیفی پرتنش و تناقض از آزادی به تعهد در رفت‌وآمدند و در این مکاشفه‌ها خون دیگران و خون خود مدام اهمیتی ویژه در مناسبات آن‌ها پیدا می‌کند و این موضوع در داستان چنان اهمیتی می‌یابد که گویی بدون دخالت خون خود و دیگران بحث آزادی و تعهد نمی‌تواند کامل شود.