ریشه این همه روس ستیزی کجاست؟

سعید ونکی،   4010803063
ریشه این همه روس ستیزی کجاست؟

بازی خوردن ایران از روسیه، نقش مخرب روس ها در برجام و روند احیای آن و تله روسیه برای حضور ایران در جنگ اوکراین؛ این ها جملات و کلیدواژه هایی هستند که در هفته ها و ماه های اخیر به کرات توسط برخی سیاست مداران کشور اعم از کنونی و سابق شنیده شده و نقطه کانونی آن بر نقش آفرینی روسیه علیه منافع ملی کشور متمرکز بوده که البته این اظهارات و مواضع، امری مسبوق به سابقه است و معطوف به تحولات بین المللی اخیر نیست.

اگرچه پیشینه تاریخی منفی روابط دو کشور و قراردادهای ننگینی چون گلستان و ترکمانچای که به ایران تحمیل شد قابل انکار نیست اما ضروری است با عینک دیگری به مسائل نگریسته شود. نگاه جزئی و حداقلی به روابط کشورها در عرصه بین الملل موجب کوربینی خواهد شد و این بحرانی است که گریبانگیر بسیاری از سیاست مداران و حتی جریان های سیاسی کشور شده است. 

تردیدی نیست که روسیه و هر کشوری در عرصه بین الملل سعی در تامین منافع خود دارد و این مهم درباره ایران هم صدق می کند. ایران کنونی که تحت تحریم هاست، سعی در تامین منافع خود داشته و در برهه کنونی منفعتش را در همکاری با روسیه در عرصه های مختلف دیده و چه ایرادی است که در مقابل هجمه های آمریکا قاعده بازی جدیدی را بر مبنای همکاری و تعامل با دیگر کشورها تعریف کند؟ ایران همواره نشان داده که سعی در تعامل متوازن با دنیای شرق و غرب داشته و برجام موید این نکته است اما این کوربینی موجب انحراف در تحلیل نهایی و نتیجه گیری از روابط بین کشورها می گردد.

در جهانی که آمریکا و اروپا با سنگین ترین هجمه ها ایران را تحت انزوا و فشار اقتصادی قرار داده اند، باید به گونه ای متفاوت نقش آفرینی کرد تا غرب مجبور به امتیاز دادن شود. 

در جهان امروز خوش بینی و بدبینی معنایی ندارد و آنچه که اهمیت دارد، تامین منافع ملی است و این مسئله در مقاطع و موقعیت های متفاوت به اشکال مختلفی تعبیر می شود و امری ثابت و لایتغیر نیست. در یک مقطع منافع ملی کشور در رابطه بیشتر با غرب تعریف می شود و در برهه ای استفاده از شکاف های موجود بین شرق و غرب و مقابله با نظم غربی. 

عصر نظام تک قطبی در حال افول است و و نمی توان با نسخه های گذشته در این نظام به ایفای نقش پرداخت. قاعده امروز ما بر مبنای تحمیل هزینه به طرف های غربی است و نباید این را بازی خوردن از روسیه تعبیر کرد. حتی اگر با تکیه بر اقوال این صاحب نظران و سیاست مردان، قرار باشد که این رابطه یک طرفه – بنا بر فرض – تمام شود، ایران باید در بزنگاه ها ایفای نقش موثر انجام دهد و به جایگاه تاثیرگذار در نظام جهانی برسد تا این رابطه متوازن گردد.

باید دید سیاست مدارانی که از قضا روزی در نهاد های قانون گذاری و اجرایی کشور صاحب منصب بودند، بر چه مبنایی منافع ملی را قربانی نگاه غرب گرایانه خود می کنند؟ آیا این روس ستیزی نسبتی با واقعیت های عینی موجود دارد؟