دانشگاه که چاله میدان نیست، پس این ادبیات چارواداری از کجا است؟ آنهم ذیل نام "شریف" و "خواجه نصیر" و "علم و صنعت". آنهم در هم صدایی دختر و پسر؛ آنهم به نام اعتراض.
اصلا هدف فحاشی چیست؟ قرار است با بددهنی چه چیز و چه کس و چطور اصلاح شود؟
اساسا ریشه این خشم و نفرت کجاست؟
سه نکته و یک چه باید کرد...
یکم نسبت بددهنی با دانشجوئی
واقعا بددهنی نشانه هویت دانشجوئی ماست؟ حتما خیر. این سطح از سخیف بودن از حیای دختران و ادب پسران ما خارج است. اما هیجان جمع و سندرم دوقطبی های استادیومی، فحاشی را تسهیل می کند. با این حال اگر فیلم تجمعات را به هر کدام از این معدود دانشجوها در خلوت عقلی نشان دهیم، حتما شرمنده می شوند.
پس چرا فحش می دهند؟
دوم نقش معرکه گیرهاست.
معرکه گردان ها چه کسانی اند؟ کسانی که از فحاشی نفع سرشار می برند. اینها دو خط را توامان دنبال می کنند؛ یکم "نمادسازی" و دوم "تحریک سازی".
نمادسازی چیست؟ جریان آشوب، کف خیابان را از دست داده است. کف خیابان طی یک ماه گذشته محل آشوب های دست ساز و پراکنده ای بود که تنها پشت دست اتاق خبر خناسان را پر می کرد؛ با این حال بساط همین نیز جمع شد. اما سکه کاسبان آشوب در آتش است. اینجاست که به خبر نرسند به دروغ می رسند و می بافند؛ شبیه همین کشته هایی که روزانه از روی آمار متوفیان بهشت زهرا و پزشکی قانونی می سازند.
اما وجه دیگر جعل خبر، نمادسازی است؛ چند نفر اجیر کنند تا دیوار بنویسد و بیلبورد شهری تخریب کند و بر حوضچه های پارک رنگ بریزد و غیره. نمادسازی باعث جلب توجه در جنگ صداها است؛ بددهنی نیز همینجاست.
اما خط دوم معرکه گیرها تحریک مخالف است؛ تا طرف مقابل عصبی شود و تلافی کند و آتش این جنگ برای شیادهای رسانه فاکتور شود.
اما این توصیف میدانداری ضدانقلاب است؛ تکلیف بددهنی دانشجو چیست؟ واقعا چرا؟
سوم "خلسه رسانه ای" است.
کشور بدون اشکال است؟ حتما نه. اما این سطح از خشم و نفرت امتداد اعتراض به آسیب هاست؟ باز هم حتما نه. اشکال را مطالبه می کنند تا اصلاح شود. اساسا این فحاشی ها نقد به چیست؟ به کجاست؟ چه چیز باید اصلاح شود؟ چطور باید اصلاح شود؟ چه کسی باید اصلاح کند؟ هیچ؛ روشن نیست.
این فحاشی ها تنها و تنها خروجی یک خلسه رسانه ای است که سالهاست پلتفرم رسانه ای دشمن ساخته است. "اغوای شبکه ای" با "میدان داری رسانه های اهریمنی" قدرت دارد، خطای یک مسوول و نهاد را تبدیل به دسیسه یک هیولا کند و آدم ها را مشحون از خشم و نفرت سازد. در این باره حرف بسیار است و مجال اندک؛ اما همین یک جمله بس که "القای رسانه دشمن" در ساخت "استقرای ناقص" و "تعمیم شتابزده"، پروسه تبدیل اعتراض به اغتشاش و ایجاد جنبش فحاشی است. در "خلسه رسانه ای" و این "اغوای ذهنی" است که انسان ها با عبور از هویت شان به ادبیات چارواداری می رسند؛ مسخ اینجاست.
*اما چه باید کرد:
پاسخ این بند در شعار دانشجویان بااخلاق دانشگاه علم و صنعت است؛ آنجا که در واکنش به بددهنی ها فریاد زدند: «اگر بهم فحش بدی، بازم برات جون میدیم»
این شعار از سرآگاهی است چون میداند شعار مقابل از سر هیجان است. چون می داند این نیز چون کف خیابان تخلیه می شود و کف دانشگاه می ماند با وجدانش. این شعار دعوت به خود انسانی است؛ هویت دانشجوی ما دین است و انقلاب. این شعار ترجمه عبارت عالمانه و دلسوزانه فرمانده سپاه است که رجزگونه گفت: «با همین جوانان کف خیابان به جنگ دشمن می رویم.»
منبع :همشهری