بیچاره حقیقت !

حسین علی زاده، گروه سیاسی الف،   4011017083 ۱۴۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۸۵ تکراری یا غیرقابل انتشار

«خدا به ایشان قد بلندی داده و هرکسی سانتری می‌کشید، توپ به سر او برخورد می کرد و وارد دروازه می‌شد... این افراد قهرمانان ما نیستند! قوه قضاییه و نهادهای امنیتی این افراد را ممنوع الخروج نکنند تا این‌ها بروند و کشور کمی تطهیر شود.»

ماجرای برنامه جهان آرا و این طعنه های میهمان برنامه به علی دایی نمونه خوبی است برای واکاوی یک آسیب جدی در نظام رسانه ای و سیاسی ما.

 انتظار این بود که مجری این برنامه پس از اظهارات میهمان برنامه، غلو صورت گرفته در این بیان را تصحیح کند یا بعدا در فضای مجازی  توضیحی درباره این اظهارات ارائه دهد، نه لزوما از این منظر که مضمون اصلی بیان مهمان برنامه را غلط بخواند ( اصل مضمونی که مهمان برنامه می خواست به آن اشاره کند به طور خلاصه این بود که برای انتخاب الگو باید سختگیرانه تر عمل کرد) بلکه از این جهت که راه و روشی که این برنامه به خصوص در این قسمت خود در پیش گرفت راهی نیست که مصداق درستی از همان «جهاد تبیین» ی باشد که سازندگان این برنامه مدعی آنند. 

حقیقت در زمانه ما متاع گران بهایی است و ارزش فوق العاده آن ایجاب می کند هم در محتوا و هم در روش  اهمیت و حساسیت آن را پاس بداریم. اینکه برای بیان یک مضمون (به فرض کاملا درست) برخی واقعیت ها را منکر شویم نه فقط کمکی به حقیقت و تبیین آن مضمون نمی کند بلکه کاملا در جهت مخالفت با حقیقت و در جهت تضعیف آن عمل می کند.
 
میهمان یا مجری برنامه جهان آرا می توانست بگوید علی دایی در زمینه سیاست صاحب اطلاع و نظر نیست و در مورد خاصی نیز بی جهت پافشاری کرده. نکته ای که از قضا خود علی دایی نیز بارها بر آن تاکید و تصریح کرده است که نمی خواهد وارد عرصه سیاست شود. همین مقدار برای نقد او و سایر هنرمندانی که عجولانه و بر اثر غلیان عواطف اظهارات نسجیده می کنند کافی بود و به قدر کافی اثر گذار؛ اما وقتی برای بیان این مضمون که در کلیت خود درست هم هست اقدام به نادیده گرفتن توانایی های  ورزشی آشکار علی دایی ( که مورد اتفاق محافل ملی و جهانی است) در ورزش فوتبال می شود و از آن بدتر مجری این برنامه در روزهای بعد در فضای مجازی با پافشاری بر خبط و خطایش به اظهارات یکی از پیشکسوتان فوتبال که با علی دایی مشکل داشته متوسل می شود، آنچه در این «تبیین» ناگفته و بی فروغ  می ماند همان حقیقتی است که قرار بوده در این برنامه به آن پرداخته شود.

اما این تمام ماجرا نیست. این برنامه حقیقت دیگری را نیز قربانی کرد و آن جایگاه قابل احترام کسانی است که میهمان این برنامه قرار بود به نمایندگی از فداکاری آنان در این برنامه حضور داشته باشد و متاسفانه نتوانست از ‌آنان دفاع شایسته ای داشته باشد.

بیان حقیقت با دغدغه خوش آمد و بد آمد هواداران سازگار نیست و نباید برای خوش آمد و بد آمد مخاطبان همسو پیرایه های نالازم به ادعاها بسته شود.  

متاسفانه چنانکه در ابتدای این نوشته آمد این نوع برخورد تبلیغی در رسانه ملی تبدیل به یک آسیب جدی در نظام رسانه ای رسمی و به تبع آن سیاسی ما شده است و به همین دلیل این نظام گاه در بیان برخی حقایق روشن نیز الکن می نماید تا چه رسد به بیان حقایقی پوشیده تر !