جهادتبیین، باتوم و یک مساله قدیمی

حسین علی زاده، گروه سیاسی الف،   4011021023 ۱۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۷ تکراری یا غیرقابل انتشار

بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب درباره ضرورت تبیین در امور مربوط به مسایل فکری و فرهنگی را که برای چندمین بار تکرار شده است یک بار بخوانیم: 

«... این مسئله‌ی «جهاد تبیین» که حالا بارها و بارها بنده تکرار کرده‌ام، باز هم تکرار میکنم. دشمن در رأس نقشه‌هایش تبلیغات است؛ ‌به قول خودشان پروپاگاندا است. علاجِ پروپاگاندا «تبیین» است، تبیین حقیقت از زبانهای مختلف، از حنجره‌های مختلف، با تعبیرات مختلف، با ابتکارات مختلف؛‌ تبیین. وسوسه‌ای را که روی آن جوان یا نوجوان اثر میگذارد، چه میتواند برطرف کند؟ باتوم که نمیتواند برطرف کند،؛ آن وسوسه را تبیین میتواند برطرف کند. این مطلب اوّل. جهاد تبیین را جدّی باید گرفت. همه، در حوزه، در دانشگاه، در صداوسیما بالخصوص، در مطبوعات، در هر جایی که شما ایستاده‌اید و یک شعاع پیرامونی‌ای دارید و میتوانید روی آن اثر بگذارید، باید تبیین انجام بگیرد؛ تبیین درست، تبیین صحیح.»

شنیدن این اظهارات بار دیگر یک مساله قدیمی و مهم را یادآوری می کند و آن اینکه هر ناظر منصفی شهادت می دهد که متاسفانه نوع برخورد با توصیه های ایشان در اغلب موارد و به خصوص درباره مسایلی که از حساسیت و پیچیدگی بیشتری برخوردار است از پیگیری های شعاری و ساده انگارانه فراتر نمی رود. توجه نشان دادن به این توصیه ها عموما محدود به چاپ و نشر پوسترها و تکرارهای سطحی تبلیغاتی در تریبون ها و صدا و سیما و گاه نیز حتی تکرار طوطی وار همان جملات ایشان در تحلیل ها و تفسیرهای سیاسی و خلاصه می شود.

مروری بر سرنوشت نام گذاری هایی که ایشان سال هاست در نوروزها به آن اهتمام می ورزند یا تاکیداتی که چندسالی است بر مواردی چون جهاد تبیین داشته اند به خوبی گویای این نوع برخورد مبتذل با این توصیه هاست.

هر چند حساب برخی توجهات موثر در این زمینه را هم باید جدا کرد اما متاسفانه نوعا گوش شنوا و فهم درستی از  این توصیه ها وجود نداشته و بدتر از آن چنان وانمود می شود که ایشان با همه آنچه در امورات جاریه کشور قابل مشاهده است موافقند. در حالی که حافظه سیاسیون و اهل رسانه به خصوص در حوزه های فرهنگی و هنری موارد متعددی را به یاد دارد که نه تنها ایشان با تصمیمی موافق نبودند بلکه زبان به تحسین چیزی گشوده اند که مسوولان مربوطه اراده به برخورد با آن را داشته اند! 

اظهارات اخیر ایشان و استفاده از استعاره «باتوم» در بیان ناکارآمدی برخورد های سخت در حوزه های نرم نیز از همین وجه است و هیچ تازگی ندارد. در همین فقره گشت ارشاد نیز علیرغم توصیه های ایشان به عمل به قانون به یاد بیاوریم اظهارات ایشان را در سالهای دور در دیدار با مسوولان ستاد امر به معروف که با دقت نحوه امر به معروف در آن دیدار شرح داده شده و اساسا این فریضه را برعهده مردم فرض کرده اند که این ستاد باید نظارت و تمهیدات آن را فراهم کند. 

این بخش از اظهارات ایشان را دوباره مرور کنید:

شما نباید «ستاد امر به معروف و نهی از منکر» باشید. باید «ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر» باشید. «ستاد امر به معروف»، یعنی این‌که امر به معروف در مملکت، یک جا، کار ستادی رویش می‌شود! مگر می‌شود شما چنین کاری بکنید؟! امر به معروف، مالِ همه‌ی مردم است. مگر می‌شود یک ستاد ده نفره بنشینند و سازماندهیِ ستادیِ امر به معروف در سطح کشور را بکنند؟! این‌که اصلاً امکان ندارد. شما باید یک کار دیگر را به عهده بگیرید. نخواهید مباشرتاً، امر به معروف و نهی از منکر کنید. شما باید امر به معروف را در جامعه، احیا کنید. این، آن چیزی است که من خواسته‌ام. بارها و مکرّراً گفته‌ام و متأسفانه، این حرف به گوش افراد هم نمی‌رود. من می‌گویم: «مردم باید این روحیه را پیدا کنند. مردم، همان‌طور که نماز را واجب می‌دانند، باید امر به معروف را هم واجب بدانند.» باید این به مردم حالی شود که «لتأمرنّ بالمعروف و لتنهنّ عن المنکر او لیسلطنّ الله علیکم شرارکم.» همان‌طور که در جنگ متوجّه شدند که جنگ برایشان لازم است. شما، این کار را باید بکنید. اساس کار شما، احیای امر به معروف و نهی از منکر است؛ نه مباشرتاً سازماندهی امر به معروف و نهی از منکر.

و درباره نحوه امر به معروف:

یک آقا حرکت خلافی انجام می‌دهد. کسی از پهلویش رد شود و همین قدر بگوید «آقا؛ این کار شما خلاف است. نکنید.» و رد شود برود. (عصبانیت هم لازم نیست. تهدید به عمل هم لازم نیست. جوانان ما دلشان می‌خواهد وقتی که ما گفتیم «امر به معروف کنید»، یک خنجر هم بدهیم دستشان؛ یک پارابلوم هم بدهیم. بگوییم: «آقا؛ اگر نشد، بزن!» در حالی که این زدن، یک کارِ دیگر است.) اگر همین کار انجام گیرد (یعنی شما بتوانید به مردم تفهیم کنید که اگر کار خلافی دیدند، بگویند «آقا نکن» و بروند)، کار بزرگی است. اگر ده نفر بگویند «نکن» و بروند، مگر کسی جرأت پیدا می‌کند که باز آن کارِ خلاف را بکند؟! این‌که می‌بینید وقتی شما دو بار، سه بار گفتید «نکن»، او عصبانی می‌شود، می‌آید یقه‌ی شما را می‌گیرد، پیداست که این ضربه، شکننده است. والّا اگر شکننده نبود، عصبانیت نداشت! می‌گفتی «نکن»؛ او هم نگاهی می‌کرد و محل نمی‌گذاشت.

وقتی چند بار تکرار شد «نکن» او ناگهان می‌خواهد منفجر شود. خدای متعال، در زبان و در امر و نهی، این اثر را قرار داده است. ما چرا این حکمت الهی را درک نمی‌کنیم و حاضر نیستیم از این ابزار عظیم خدایی استفاده کنیم؟! متن کامل را اینجا بخوانید. 

حال مقایسه کنید نحوه عمل یا تبیین های نادرستی که از این قبیل امور عموما با منتسب کردن به خواست و نظر ایشان در تمام این سال ها صورت گرفته است! 

نمونه هایی از این دست به خوبی نشان می دهد که نظام نرم افزاری کشور علیرغم دستورات درست، در پردازش و اجرا مشکلات زیادی دارد که باید هر چه زودتر به اصلاح آن همت گماشت.