کنسرتی در تهران که خواننده‌ پشت میکروفون دنبال موبایلش می‌گشت!

  4011202047

معین زندی در نخستین تجربه اجرای صحنه‌ای، در نخستین سانس چهارمین روز جشنواره به روی سن رفت و توانست با حرکات، ادبیات و شخصیتی که از خود به نمایش گذاشت، مخاطبانش را راضی نگه‌دارد.

به گزارش همشهری آنلاین، معین زندی طی ماه‌های اخیر به‌واسطه آهنگ‌ها، موزیک‌ویدئوها و البته حضور در مسابقه مافیا به نامی شناخته‌شده برای دوست‌داران موسیقی تبدیل شده است.

این خواننده جوان در چهارمین روز جشنواره فجر، برای نخستین‌بار، اجرای کنسرت را تجربه کرد. مشخص بود که استرس زیادی دارد اما این فشار و استرس، آن حالت خودمانی بودن و یکرنگی که مخاطبان از او سراغ داشتند را از وی نگرفت. او درباره این اجرا گفت: این اولین اجرای منه در سن ۳۲ سالگی. استرس داره، خطا داره اما شما ببخشید.

معین زندی، خیلی گرم با مخاطبانش صحبت می‌کرد و همان ابتدا اعلام کرد که برای این اجرا، زمان چندانی برای تمرین نداشته و به همین دلیل، کم این اجرا را به زیاد خودتان ببخشید.

 

این شخصیت و منشی که زندی از خود به نمایش گذاشت، مخاطبان او را به وجد آورد و با آن‌که برخی از حضار در سالن، تمام آهنگ‌های او را از حفظ نبودند اما او را جانانه تشویق می‌کردند.

ازجمله کارهای جالبی که زندی در طول اجرای برنامه انجام داد، پریدن به پائین سن و رفتن به سمت پدر، مادر، برادر و مادربزرگش بود. آنها را به حضار در سالن معرفی کرده و با آنها روبوسی کرد. سپس به روی سن برگشت و وقتی فهمید برادرش را نبوسیده، دوباره به پائین سن رفت.

اجرا با طعم مخلصیم و چاکریم 
وقتی به روی سن بازگشت، متوجه شد که یک سری از وسایل نظیر دفترچه و موبایل او، از روی سن برداشته شده و همینطور با صدای بلند، داخل میکروفن می‌گفت که وسایل من را کسی ندیده؟ او تمام حرف‌های خود با اعضای گروه و افراد دیگر را آزادانه در میکروفن ادا می‌کرد که این کار، شعف زیادی به حضار داخل سالن می‌داد و خنده‌های پی‌درپی آنها را رقم می‌زد.

وقتی کنسرت به آهنگ آخر رسید، او خدا را شکر کرد که این کار به خیر و خوشی و بدون کم‌ترین سوتی به پایان رسید. همان‌جا گفت که مادر، چند تا صلوات نذر کرده بودی؟ که مادرش گفت ۱۰۰ صلوات. معین هم گفت صد تا کم نبود مادر؟

تعدد صحنه‌هایی از این دست سبب شد تا کنسرت معین زندی، یک وجه سرگرمی و نشاط ویژه‌ای به خود بگیرد و به همین دلیل، کسی متوجه کاستی‌های بخش موزیکال نبود. البته تیپ متفاوت و گویش جالب خواننده نیز توجهات بسیاری را به خود جلب کرده بود. او در پایان هر آهنگ، با کلمات مخلصیم و چاکریم، با مخاطبان خود صحبت می‌کرد و همین ادبیات، شدت تشویق‌ها را برای این خواننده بیشتر می‌کرد.

 

چنین رفتاری سبب شد تا وی وقتی چند کار خود را از استرس زیاد، از روی کاغذ می‌خواند، کسی به او خرده نگیرد و حتی برعکس، با هیجان بیشتری این خواننده را تشویق کند. زندی برای برخی از این کارها اعلام می‌کرد که متن برخی کارهای او پس از گذشت ۵ سال دیگر هم برای مخاطبان عادی نخواهد شد و آنها نمی‌توانند این کارها را با او همخوانی کنند.

این حس خوشایندی که در سرتاسر اجرای برنامه وجود داشت، به اندازه‌ای بود که وقتی ساعت به ۲۰:۳۰ دقیقه رسید و گروه بناچار باید سالن را ترک می‌کرد، بسیاری از مخاطبان بلند می‌گفتند که چه حیف که زود تمام شد یا کاش این کنسرت، حالا حالاها ادامه داشت.

عینک و کت را هم در آورد
زندی در هنگام اجرای دوم خود، عینکش را برداشت و برای آهنگ سوم هم کت چرمش را از تن جدا کرد و تمام طول کنسرت را با بندینک جالب خود اجرا کرد. جالب آن‌که با وجود آن‌همه تقلا و جنبش، و درحالی که برخی مخاطبان با صدای بلند می‌گفتند که الان بندینگ او باز می‌شود اما هیچ اتفاقی برای این پوشش جالب معین زندی رخ نداد.

زندی در این کنسرت، آهنگ‌های همدست، هیچ، بهم بگو از دل پرت، جاده هراز، سر صبح، من عاشقت هنوزم، چه حیف، زده به سرم هوای تو، دلم برات تنگ میشه، با تو میشه پروانه شد و روزای رفته را اجرا کرد.

 

کنسرت زندی اگرچه به لحاظ موسیقایی، محل بحث جدی دارد اما وی نشان داد که مخاطب و نیازهای او را به خوبی می‌شناسد و می‌تواند اوضاع و وضعیت سالن را در کنترل خود نگهدارد. حس راحتی که او با مخاطبان داشت سبب شد تا حضار داخل سالن، بسیار فراتر از آن‌چه که انتظار می‌رفت، او را تحویل بگیرند و سروصدای زیادی به راه بیندازند.