محسن ردادی در این زمینه به الف گفت: رهبری معظم شبهه را نوعی فرصت و بستر برای جبهه انقلاب تعبیر کردند، اما برای تبیین بهتر چگونگی رسیدن به این مکانیسم مثالی را از امام خمینی و بعد از رهبری ارائه میدهم تا مقدمهای برای بسط و گسترش موضوع باشد. جمله معروفی است که حضرت امام جنگ را «نعمت» خواندند. طبیعی است که ظاهر این عبارت شاید تعجببرانگیز به نظر برسد چرا که جنگ به خودی خود چیزی جز کشته شدن و خرابی و بحران به بار نمیآورد. اما مرحوم امام در ادامه چگونگی نعمت بودن جنگ را توضیح دادند و بیان کردند آن همبستگی و اتحاد برآمده از جنگ توانست در دراز مدت دستاورد قابل توجهی برای کشور به ارمغان بیاورد که بعدها در لایههای مختلف خودی نشان داد. به عنوان نمونه تهدید نظامی و امنیتی فرصتی شد تا ایران با اتکا به خود و وجوب رفع تهدید در شرایطی قرار بگیرد که به عنوان قدرتهای اصلی نظامی منطقه محسوب شود.
وی افزود: رهبری نیز چنین تعبیراتی را در مورد تحریم به کار بردند که بستری برای خودکفایی کشور و خلاصی از وابستگی به فروش نفت است. علیرغم برخی دستاوردهای غیرقابل انکار در عصر تحریم اما همچنان ما بیشاز اینکه از فرصت تحریم بهرهمند شویم از تهدید آن رنجور شدهایم. همچنان مسئولین گشادهدستانه ولخرجی میکنند و برنامه مشخص و مدوّنی برای آن ندارند و از آن سو فرهنگ صرفهجویی در اجتماع نهادینه نشده است و مردم همانطور که مشاهده میکنیم از وضع اقتصادی ناراضی هستند.
ردادی بیان کرد: شبهه هم چنین وضعیتی دارد. ابتدا باید گفت شبهه از دو کانال گسترش پیدا میکند، اول از اخبار دروغ و دوم از بیان ناقص موضوعات و نتیجه شبهه در سطح سیاسی و کلان جامعه بدبینی مردم نسبت به حاکمیت و مسئولین است و در همین راستا آنان را زودباور و سطحیبین میکند. مثلاً درمورد دلار که این روزها بحثش داغ است مردم فقط ناکارآمدی دولت را نگاه میکنند، درصورتیکه در کنار این ضعف مدیریتی، تحریم غرب، فشار در ورود دلار و... از سایر عواملی است که وضعیت دلار را به اینجا کشانده است.
او اشاره کرد: حال حاکمیت باید در راستای بیان واقعیت و بالا بردن سطح فکر و تحلیل مردم وارد میدان شود و پاسخ را به شکل شفاف و به دور از کلیشهگویی بگوید. اگر این اتفاق از سوی حاکمیت رخ ندهد تل انبار شدن سؤالات و شبهات عملاً ذهن مردم را تسخیر کرده و با عرض پوزش باید بگویم آنان را به ورطه حماقت میکشاند! سر قضیه مسمومیت دختران مدرسهای برخی میگویند کار نظام است! به تعبیری جمهوری اسلامی که تازه از بحران پاییز 1401 بیرون آمده است به دنبال بلوای جدید است تا مردم به خیابانها بیایند و بار دیگر فضای کشور امنیتی بشود!
پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی گفت: در وهله اول دولت و حاکمیت باید «پاسخگو بودن» به مردم را بپذیرد؛ یعنی در بزنگاههای حساس با حضور فراگیر رسانهای سؤالات و شبهات را پاسخ بگوید و سعی کند شبهه و ابهام را بهجای استفاده از روشهای مرسوم قضایی و امنیتی از راه اقناع جمعی رفع کند. مرحله بعد که سطح مردمی است قشرهای مختلف مردمی باید به میدان بیایند. تصوری که معمولاً در بین حزباللهیها رایج است این است که دولت خود سوالات و شبهات را پاسخ میگوید و نیازی به ما نیست اما اساساً بستر و نعمت بودن شبهه به همین امر برمیگردد که فرصت است تا افراد از تضارب آرا استفاده کنند تا طریق و روش صحیح شناخته شود. به تعبیر امیرالمؤمنین «هر کس از نظرات مختلف استفاده کند خطاها و راه درست را میشناسد».
وی افزود: نمونهای از این سطح را باید در شخصیت مرحوم علامه مصباح دید. بروز شبهات دوم خرداد و اشاعه قرائتهای خاص از دین مثل روشنفکری و سیاست مثل سکولاریسم، بستر پاسخگویی و تبلور شخصی چون ایشان را فراهم آورد که به برکت این حضور آثار مختلف در حوزههای گوناگون شد.
ردادی در پایان گفت: واقعیت امر این است که ما اصلا و ابدا آنطور که باید از این فرصت شبهه در اتفاقات اخیر استفاده نکردیم. بلوای 1401 میتوانست فرصتی باشد تا رابطه ضعیف مردم با صداوسیما تقویت شود، اما صداوسیما برای پاسخ به شبهات با تقریر ناقص از شبهات و نقد همان چیزی که بیان کرده است نتوانست اعتماد عمومی را به خوبی جلب کند. بهرهگیری از مغالطه پهلوان پنبه که بعضاً در رسانهها دیده میشود اصلا امر مطلوبی نیست، چرا که موجبات کلیشهگویی و سطحیبینی را فراهم میکند. باید گذاشت شبهه کامل تقریر و بیان شود و سپس آن را پاسخ گفت؛ به نظر میرسد برخی از مسئولین به حقانیت تفکر انقلاب اعتماد ندارند و نوعی ترس از پاسخگویی وجودشان را گرفته. من میگویم به فرض در شبکه ملی ده دقیقه تریبون به برخی چهره های منتقد هم داده شود و آنها حرف خودشان را بزنند، آیا جمهوری اسلامی توان پاسخ گفتن به این ها را ندارد؟ باید فضای طرح سؤال و شبهه ایجاد شود و ترسی از این بابت نداشته باشیم.