به گزارش مهر،کیلومترها دورتر بود، اما احساس کردم اتفاقی برایش افتاده است، قلبم در فشار عجیبی بود، اما نمیتوانستم کاری انجام دهم».
«حتی یک کلمه در خصوص نرفتن یا دیرتر رفتن «مقداد» به سوریه سخنی به میان نیاوردم» … «فاطمه حاجی عباسی» همسر شهید «مقداد مهقانی» بود که آرام و متین سخن میگفت.
شهید مهقانی بیستمین شهید مدافع حرم گلستان است که در سحرگاه جمعه (یازدهم فروردین ماه ۱۴۰۲) به حومه دمشق سوریه مجروح و شامگاه شنبه به شهادت رسید.
آنها در سال ۱۳۹۵ زندگی خودشان را آغاز کردند، پای صحبتهای این بانوی صبور نشسته ایم که در ادامه خواهد آمد.
همسر شهید مهقانی گفت: بهمن ماه ۱۳۹۵ و بر مبنای آشنایی و روابط خانوادگی، بر اساسی رویه یک ازدواج سنتی عقد کردیم، پدران ما در جبهههای جنگ همرزم بوده و شناخت کاملی از هم داشتند.
فاطمه حاجی عباسی بیان کرد: در فروردین ۱۴۰۰ کمیل، تنها فرزندمان به دنیا آمد و زندگی مشترک ما حال و هوای دیگری به خود گرفت.
مانع رفتنش نشدم
وی ادامه داد: هرگز مانع رفتن مقداد به جبهه مقاومت و سوریه نشدم و حتی در خصوص نرفتن و یا به تأخیر افتادن حضورش در سوریه یک کلمه به زبان نیاوردهام.
از شهادت مقداد ناراحت نیستم و حتی یکبار گلایه نکردم آنچه است دلتنگی استحاجی عباسی گفت: با وجود آنکه اعزام همسر بنده با تعطیلات نوروز تداخل پیدا میکرد، اما هرگز به مقداد پیشنهاد تأخیر در عزیمت به سوریه را ندادم، هم من و هم مقداد دوست نداشتیم شرمنده حضرت زینب (س) باشیم.
همسر شهید مهقانی افزود: اگر مقداد به سوریه نمیرفت یقیناً حرم حضرت زینب بی دفاع نمیماند، زیرا عاشقان بسیاری هستند که برای دفاع از حرم آل الله آرام و قرار ندارند، اما من و مقداد دوست نداشتیم شرمنده حضرت زهرا و حضرت زینب (س) باشیم.
وی ادامه داد: از کنار همسرم و از همه خوشیهای زندگی گذشتم تا مقداد به آرزویش برسد، من عاشقانه مقداد را دوست داشتم و مقداد هم بی نهایت به من علاقهمند بود.
این همسر شهید گفت: مقداد از ته قلب و واقعاً به کمیل وابسته بود و در تمام حدود ۴۰ روزی که در سوریه بود مرتب به من تاکید میکرد که مراقب کمیل باشم.
وی در خصوص چگونگی اطلاع از زمان و نحوه مجروح شدن و شهادت همسرش اظهار کرد: پس ازدواج زن و مرد، فارغ از روابط و ارتباطات زناشویی شاهد شکل گیری حال و هوای خاص و غیر قابل توصیفی بین مرد و زن هستیم؛ من مقداد را هزاران کیلومتر دورتر حس میکردم.
حاجی عباسی گفت: سه چهار روزی بود که حال و هوای عجیبی داشتم از صبح روز جمعه احساسی سخت به سراغم آمده بود و مرا بی خواب کرده بود.
وی ادامه داد: قلبم در فشار بود و احساس ناخوشایندی داشتم، اما تلاش میکردم چیزی را بروز ندهم که باعث نگرانی پدر مادر خودم و پدر مادر مقداد شود.
همسر شهید مهقانی گفت: هنگامی که خبر مجروح شدن همسرم را به من اطلاع دادند در وهله نخست آن موضوع را باور نکردم و احساس کردم که برای تسلی دل ما موضوع مجروح شدن مقداد اطلاع رسانی شده است، ولی از سوی دیگر تلاش میکردیم که باور کنیم که مقداد حالش خوب است و فقط زخمی شده است.
یک بار گلایه نکردم
فاطمه حاجی عباسی گفت: از شهادت مقداد ناراحت نیستم و حتی یکبار از اینکه همسرم به شهادت رسید گلایه نکردهام، مقداد عاقبت بخیر شد و به نهایت عزت دست یافت و اگر هم غصه و ناراحتی است، مربوط به دلتنگی من و کمیل است.
وی در خصوص مراسم تولد فرزندش، ادامه داد: در تماسهای کوتاهی که از سوی مقداد طی حضورش در سوریه گرفته میشد آن قدر فرصت کم و دلتنگیها زیاد بود که فرصتی برای پرداختن به جشن تولد وجود نداشت و صرفاً خودم نیت کرده بودم که پس از آمدن مقداد، تولد کمیل را برگزار کنیم.
همسر شهید مهقانی گفت: چهارشنبه هفته گذشته آخرین تماس تلفنی مقداد با من و خانواده بود؛ وی برای مأموریت ۴۵ روزه به سوریه عزیمت کرده بود که حدوداً پس از ۴۰ روز و در اولین سفرش از سوی خدا برگزیده و به شهادت رسید.
وی از حضور گسترده و پرشور مردم تهران و گرگان در مراسم استقبال، وداع و تشییع پیکر مقداد مهقانی تشکر کرد و گفت: امیدواریم جزا و پاداش این حضور از سویی شهدا اعطا شود.
حجاب دغدغه همسرم بود
فاطمه حاجی عباسی افزود: پدر و همسرم یک فرشته هستند، پدرشوهرم انسانی کاملاً آرام و متین است که فقط با لقمه حلال و حلال، فرزندانش را بزرگ کرد و مادرشوهرم هم تلاش کرد با یک شیر پاک دلاور و شیر بچه شیعی تربیت کند که زبان زد عام و خاص شود.
وی گفت: حجاب یکی از دغدغههای شهید مهقانی بود، مقداد معتقد بود برخی از افراد که دهها عمل مستحب را انجام میدهند نباید در برابر واجب خدا که همانا حجاب است متزلزل باشند.
همسر شهید مهقانی از همه زنان و دختران به ویژه دختران دهه ۸۰ و ۹۰ خواست که در مقوله حجاب کوشاتر باشند؛ شاید در زندگی سختیهایی برای ما وجود داشته باشد و شرایط عالی نباشد، اما این موضوع دلیلی نمیشود که به حرف خدا بی اعتنایی شود نباید حرف خدا که همانا حجاب و عفاف است زمین گذاشته شود.
حاجی عباسی گفت: حضور در اربعین و راهپیمایی اربعین یکی از موضوعاتی بود که همه ساله در دستور کار مقداد بود و باهم شرکت میکردیم.
وی ادامه داد: شهید مهقانی معتقد به این شعر بود «کربلا باید در اوج سادگی بری، کربلا باید عین ارباب خانوادگی بری».
حاج عباسی افزود: سال گذشته با توجه به اینکه کمیل فرزندمان کوچک بود به مقداد پیشنهاد دادم که تنهایی عازم کربلا شود، اما او این موضوع را نپذیرفت و از من درخواست کرد که با هم عازم راهپیمایی اربعین شویم و در این مسیر همه سختیها و اذیتهای کمیل و به همراه داشتن یک کودک خردسال را به جان و دل خرید، مقداد به معنای واقعی یک همدم و همراه و همگام بود.