اینکه عادل فردوسیپور در نقش یک بازجو – مجری ظاهر شده و سعی کرده کاپیتان تیم ملی را یک طرفه محکوم کند که چرا مطابق انتظار عدهای معدود رفتار نکرده، نیاز به واکاوی چندانی ندارد؛ به قدر کافی در این مدت به آن پرداخته و زوایای این اقدام قبیح عادل آشکار شده است.
باید دلایل رفتار اخیر او را از جهات دیگری بررسی کرد که مهم ترین سویه آن، ضعف عادل در قابی خارج از تلویزیون است. با وجود تبلیغات بسیار زیاد روی فردوسیپور و پشتوانه رسانهای فراوان، او نشان داده که خارج از تلویزیون و جایی غیر از آن هیچ جایگاهی ندارد. موید این گزاره هم تلاشهای چندباره او برای رقم زدن تجربههایی مشابه در پلتفرمهای اینترنتی بود که همگی با شکست مواجه شدند؛ حتی علیرغم حمایتهای مختلف از او - از جمله هواخواهیهای سیاسی - و لبیک چهرههای مشهور برای حضور در برنامههایش.
او در همین پروژه فوتبال 360 که با سر و صدای زیاد آن را کلید زد هم نتوانست در حد یک رسانه متوسط ورزشی مخاطب جذب کند و این نشاندهنده عدم توانایی او برای دیدهشدن جایی خارج از قاب تلویزیون است. عادل زمانی که سادهترین گفتوگوهایش با رده پایینترین افراد ورزشی برجسته میشد، به مرحلهای رسیده که مجبور است برای افتادن سر زبانها به سخیفترین شکل و رادیکالترین مباحث ورود کند تا بلکه همان عادلی شود که سهشنبه صبح جزئیات برنامه شب گذشتهاش ورد زبان فوتبالدوستان، رسانهها و بسیاری از مردم بود.
فارغ از مواضع شخصی عادل، فردوسیپور برای بازگشت نسبی به جایگاه گذشتهاش راهی ندارد جز اینکه همزبان جریانی شود که چند ماه کشور را به ورطه آشوب کشاندند؛ جماعتی که آرزوی نابودی تیم ملی را داشتند و از برد ایران خشمگین و برای باخت آن بانگ خوشحالی سر دادند!
عادل انتظار دارد که فوتبالیستی که آرزویش بازی در جام جهانی است، برای همدردی با یک جریان ارتجاعی و کذایی، نخندد و ژستهای حزنانگیز بگیرد، به سرود ملی کشور بیاحترامی کند و حیثیت کشور را در یک آوردگاه جهانی ببرد و جالب اینکه این تمامیتخواهی خود را در قالب خواست و مطالبات مردم جا میزند! او و همطیفیهایش یک دیکتاتوری پنهانی دارند که در لوای مفاهیم ظاهرا زیبایی چون آزادی، تمام ملحدین به عقاید خود را از دم تیغ میگذرانند و پشت این مفاهیم، پنهان شده و یا ژست مظلومیت میگیرند.
او در حالی از هفتماه عزاداری خود و دل و دماغ نداشتن برای ساخت برنامه سخن میگوید که در این مدت همچنان مشغول ساخت برنامه فوتبال 120 و ارتزاق از بودجه صدا و سیما بوده! همان صدا و سیمایی که امروز در نظر عادل، رویکرد کلی آن ضد مردمی بوده!
او که از اولویت نداشتن فوتبال در این شرایط غمناک حرف میزند، باید توضیح دهد که ساخت یک برنامه فوتبالی خارجی برای صدا و سیما آن هم با محتوای بررسی لیگهای اروپایی در دایره اولویتهای او قرار داشته یا نداشته که اگر نداشته، روشن کند که چرا در این هفت ماه غمبارش ساخت فوتبال 120 را متوقف نکرد؟ اینجا اولویت با قرارداد منعقد شده با صدا و سیما بود یا وقایعی که او حزنانگیز میخواندش؟
گفت و گوهای قبلی و اخیر فردوسیپور نشان داد که تصوراتی که از عادل مبنی بر سیاسیکاری وجود داشت، واقعیت دارد و او از تریبونهایش حاضر است عقاید شخصی خود را فریاد بزند. در یکی از مصاحبهها با علی دایی و زمانی که از درد یارانه گرفتن مردم ایران، آنها جلوی دوربین بغض میکنند حاکی از آن بود که ما با یک عادل فردوسیپور سیاسی مواجهیم نه یک مجری و برنامهساز صرفاً ورزشی که در برنامه اخیر خود این مسئله را عیانتر از قبل آشکار کرده است.
این مسیری که عادل در پیش گرفته، مسیر قهقرا و زوال است و او خود خواسته این راه را انتخاب کرده و باید با عادل فردوسیپوری که میتوانست میلیونها ایرانی را دوشنبه شبها پای برنامه خود میخکوب کند خداحافظی کنیم.