علی لاریجانی چهرهای است که همواره در کانون توجه رسانهها بوده؛ چه زمانی که درون گود قدرت حضور داشت و چه حالا که در حاشیه آن نشسته؛ هر اظهار نظر و کنش و واکنش او آبستن خبری است که به تیتر اول رسانهها تبدیل شده و در کانون توجه قرار میگیرد.
او اخیراً در واکنش به انتشار خبری مبنی بر حضور در انتخابات امسال مجلس، به گونهای موضع گرفته که گویا «لاریجانی» جدیدی در صحنه سیاست خلق شده؛ چهرهای که بر خلاف گذشته خود تمایلات انتقادی شدیدی پیدا کرده است. اگر چه این مسئله منوط به برهه کنونی نیست و آغاز آن به سال ۱۴۰۰ باز میگردد.
از داغ و درفش و پادگان تا خالصسازی!
علی لاریجانی در بدو ورود به انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ نشان داد که سیاستورزی او نسبت به گذشته تا حدی آمیخته به تندروی شده است؛ او از اقتصادی صحبت کرد که «پادگان» و «دادگاه» نیست و نمیتوان با تشر و دستور آن را اداره کرد، به «پوپولیسم» و «نردبانسازی» از فقر گریزی زد، کنایههای خود را به سمت افرادی روانه کرد که از «دور زدن تحریمها» سخن میگفتند و حکمرانی مطلوب را در گروی «شعار کمتر» و «عقلانیت اثربخش» ذکر کرد. شنیدن این سخنان از زبان لاریجانی عجیب تلقی میشد اما آغازی بود بر خلق لاریجانی جدید که به گذشته خود پشتپا میزد.
او نشان داد که اسلحهای پنهان برای غافلگیری سیاسیون جبهه مقابل و افکارعمومی به همراه دارد که میتواند در بزنگاهها از آن رونمایی کند و حالا دوباره از این سلاح خود استفاده کرده.
دفتر علی لاریجانی در خصوص خبری مبنی بر آماده شدن وی برای حضور در انتخابات امسال مجلس و ارائه لیست، پاسخ تند و تیز و پر نیش کنایهای داده. در این جوابیه آمده است: «خبر اختصاصی خبرگزاری وسیع تسنیم درباره ارائه لیست در انتخابات، مصداق گزاره خسن و خسین هر سه خواهران مغاویه هستند، میباشد. نه بحثی درباره حرکت انتخاباتی در میان است و نه ارائه لیست سراسری و نه رایزنی با دیگران صورت پذیرفته، لذا بدین وسیله از جریان خالصسازی رفع نگرانی میشود و بعید است به این روشهای برادران بتوان رقابت تصنعی ایجاد کرد. ملک را چارهای دیگر نیاز است.»
در موقعیت منتقد درون نظام
به کلید واژهها دقت کنیم؛ «جریان خالصسازی»، «رفع نگرانی»، «برادران»، «رقابت تصنعی»، «ملک» و «چارهای دیگر». این تعابیر چه چیزی را به ذهن متبادر میسازد؟ مهندسی انتخابات، یکدستسازی قدرت، فاقد ارزش بودن انتخابات و به بنبست رسیدن کشور.
لاریجانی منتقد شرایط فعلی کشور است و با لحنی گزنده و البته آمیخته به درایت و رندی، ساختار سیاسی را به چالش میکشد. هر چند این شکل از کنش برای عوام جالب توجه است و این روزها خریدار دارد اما در کنه ماجرا او فاقد خصیصه لازم برای به چالش کشیدن ساختار کشور است.
او در مدت ۱۲ سال حاکم مطلق قوه مقننه بوده، به عنوان عضو حقوقی، کرسی مهمی در شورایعالی امنیت ملی داشته و حتی پیش از تصدی ریاست مجلس، در قامت دبیری این شورا مسئول مستقیم مهمترین پرونده دیپلماتیک پس از انقلاب بوده، حضور مستمری در مجمع تشخیص مصلحت نظام داشته و علاوه بر این از سابقه طولانی در صدا و سیما و ریاست آن برخوردار بوده است و باید این سوال را از علی لاریجانی پرسید آیا او که در موقعیت کنونی منتقد جدی وضع موجود است و با لحنی گزنده و طعنهآمیز ساختار کشور را از تیغ انتقاد میگذراند، چه نقشی در رقم خوردن وضعیت کنونی دارد؟
این مناصب و عناوین پرطمطراق و مستمر در جایگاههای متفاوت برای برداشتن یک قدم در جهت اصلاح نسبی شرایط کشور کافی نبود؟ آیا رد صلاحیت در انتخابات – که البته این امر در جای خود واجد نقدهای بسیاری است – ایشان را به این نتیجه رسانده که «ملک را چارهای دیگر» نیاز است؟
آیا این «جریان خالصسازی» که او از آن ذکر کرده پدیده جدید و مابعد انتخابات ۱۴۰۰ است یا در ادوار گذشته هم وجود داشته؟ اگر تمامی این تعابیری که به آن استناد میکند، مسئله جدیدی نیست ، پس چرا در زمان مسئولیتهای مختلف خود همواره سکوت اختیار کرده و منتقد شرایط حاکم نبود؟
به نظر میرسد تاریخ سیاست در ایران برای علی لاریجانی به پیش و پس از انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم باز میگردد. او هر موضوعی را از این دریچه نگاه میکند و حتی مسئلهای ملی چون انتخابات را - با در نظر گرفتن تمام ایرادات آن - که تاکید موکد رهبر انقلاب برای برگزاری پرشور آن است، با چنین تعابیری از دم تیغ میگذراند.
او به درستی درک کرده که اسلوب موفقیتآمیز این روزها، قرار گرفتن در موقعیت منتقد دروننظام است که شرایط فعلی را نقد و البته خود را از هر خطایی مبرا بداند.
لاریجانی، قاعده بازی را بلد است!
اینکه علی لاریجانی سیاستمداری است با ذکاوت و درایت که با چم و خم دنیای سیاست آشنایی بسیاری دارد، آشکار است؛ حضور مداوم در قامت ریاست مجلس و مناصب گوناگون و همچنین امکان تعامل با جریانهای راست و چپ و ایفای نقش به عنوان میاندار دنیای سیاست و چهرهای که مورد وثوق بزرگان و حاکمیت تلقی میشود موید این نکته است.
با در نظر گرفتن این مسئله، نوع کنشورزی این روزهای لاریجانی را میتوان به شکل دیگری تفسیر کرد. هر چند در جوابیهای که به نیابت از او در خصوص حضورش در انتخابات مجلس صادر شده، نوعی ناامیدی و رخوت مشاهده میشود اما یک سیّاس همیشه قبل از حضور در میدان دستش را رو نمیکند.
او موضعی گرفته که شاید مقدمهای برای فعالیت جدی خود در عرصه انتخاباتی باشد؛ چه مجلس ۱۴۰۲ و چه ریاستجمهوری ۱۴۰۴. لاریجانی با این موضع اخیر، دوباره در کانون توجهات قرار گرفته و همین امر نشاندهنده فراست اوست.
باید به انتظار نشست و دید که آرایش سیاسی کشور در آینده به شکل خواهد بود و علی لاریجانی دوباره سودای تصاحب ریاست یکی از قوای مقننه یا مجریه را خواهد داشت یا نه اما میتوان با قطعیت اذعان کرد که او قاعده بازی را بلد است و میداند چه زمانی به شکل جدیتری آستینها را بالا زده و وارد گود شود.