بنرهای پیام‌رسان در حوزه حجاب/ از اتهام «تحمیق» تا چاره‌ برای معضل «هویت»

  4020221058 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

این رویکردها ممکن است برای بخشی از جامعه که هوادار امر حجاب است روحیه‌بخش و مقوم جلوه کند یا برای جریانی که «بی‌حجابی» برایش رنگ ایدئولوژیک نگرفته «محل تأمل» واقع شود اما به همین اندازه ممکن است در میان جریان مخالف با اتهام «تحمیق» مواجه شود.

خبرگزاری تسنیم نوشت: نصب بنرهایی در فضای شهر و نمایشگاه کتاب تهران که در آن‌ها جملاتی به نقل از چند نویسنده مشهور و نامدار همچون تولستوی، ویکتور هوگو و ... در زمینه مسائل اجتماعی و به ویژه درباره پوشش و حجاب درج شده، با حاشیه‌سازی و در نتیجه آن، محل بحث کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی شده است.

از مرور این جملات به راحتی می‌شود فهمید که تولیدکنندگان یا پیشنهاددهندگان طرح چه اهدافی را دنبال می‌کردند. برای مثال شاید به دنبال بازخوانی و انتقال تجارب ممالک غربی در زمینه آزادی اجتماعی و نتایجی که به همراه داشته، بودند تا پیام‌هایی انذاردهنده را به گوش مخاطب ایرانی برسانند و به اصطلاح از انتهای این مسیر سخنی گفته باشند آن هم در قالب انعکاس دیدگاه تنی چند از نام‌داران و مشاهیر جهانی.

اما اعتبار این جملات با تشکیک در فضای مجازی به جهت مستند بودن مطالب مواجه شده  و در میان نوشته‌های برخی فعالان مجازی، مطالب دیگری از این زاویه منتشر شده که با توجه به رصد سبک زندگی و سایر باورهای افرادی که این جملات از ایشان نقل شده یا تطبیق مطالب با روح حاکم بر آثارشان و حتی رویکردهایی که در تناقض با این گفتار، در زندگی شخصی‌شان وجود داشته، رویه تولیدکنندگان بنرها را دستمایه نقد قرار بدهد.

احتمالاً تولیدکنندگان این اطلاعیه‌ها معتقدند که حجاب نمادی بیرونی از فقدان یک سری باورها یا جانشینی باورهای جدید است و استدلال‌هایی مشابه همان ماجرای بنرهای «حجاب، میراث مادران است» آن‌ها را به تولید آثاری با این پشتوانه و منطق فکری سوق داده است. «حجاب، میراث مادران است» شاید می‌خواست بر عنصر همیشه قابل احترام «مادر» در فرهنگ ایرانی تکیه کند و با بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و امتیازاتی که از جنبه‌های عاطفی می‌تواند به همراه بیاورد درباره حجاب نصایحی به سمع و نظر مخاطب برساند. اما نشر جملاتی از این دست به نتایج قابل توجه چندانی منجر نشد؛ چه اینکه انگیزه تقابلی برای صف‌آرایی برخی مخالفان هم ایجاد کرد.

فارغ از مستند و مستدل بودن عبارات نقل شده از مشاهیر، به نظر می‌رسد این دست اتفاق‌ها و کنش‌ها نشان از درگیری در لایه‌هایی عمیق‌تر دارد. اینکه این رویکردها ممکن است برای بخشی از جامعه که هوادار، پذیرا و مدافع امر حجاب است روحیه‌بخش و مقوم جلوه کند یا برای جریانی که «بی‌حجابی» برایش رنگ ایدئولوژیک نگرفته «محل تأمل» واقع شود اما به همین اندازه ممکن است در میان جریان مخالف با اتهام «تحمیق» مواجه شود.

نمی‌شود گفت رویکرد قانون‌مداری که در دستور کار برخی دستگاه‌ها قرار داد، تعطیل شود اما درباره پذیرش امر اجتماعی حجاب، حتی از عهده قانون هم «کاری بنیادین» برنمی‌آید. بدیهی است عملگرایی پلیس در کنار انفعال دستگاه‌های مکلف دیگر، به نتایج مناسبی ختم نمی‌شود چه اینکه مخالفان هم همواره سعی دارند با قراردادن پلیس در پیشانی این ماجرا، دامنه را به ابعاد امنیتی و سیاسی نیز تسری بخشند.

آنچه به صورت کلی می‌شود گفت این است که ابعاد  ماجرا باید در سطوح هویتی و نظام باورها و معانی، رفع و رجوع شود. راهی بسیار سخت با پیچیدگی‌های بالا و مسیری پرالتهاب پیش روست. باید به سراغ باورهای هویتی جدید یا به مرور مد‌ شده‌ای رفت که در جامعه نمایندگانی پیدا کرده است. این می‌تواند نتیجه یک «ترومای بین نسلی» و رهاشدگی یک نسل، یا یک تقابل چند سطحی در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی میان برخی افراد با دیگر شهروندان یا با حکومت باشد. می‌تواند هم نتیجه لکنت و فقدان توان تبیین‌گری یا تنبلی و بی‌عملی حامیان گفتمان دینی در معرفی اندیشه و هویت دینی باشد. در هر حال گره ماجرا در هم تنیده است و کار به اراده‌ها و اقداماتی فراتر از خلق چند اثر تجسمی یا اجرای طرح‌های نظارتی-کنترلی نیاز دارد.

هر چند این اقدامات –نصب بنرهای اطلاع‌رسان- نشان از دغدغه‌مندی مجریانش دارد اما قدرت اثرگذاری آن به حدی نیست که عقب‌ماندگی‌ها را دجبران کند و توفیقات برجسته‌ای به همراه داشته باشد. این چالش باید به جهت ذهنی برای مخاطب هوادار بی‌حجابی پذیرفتنی و حل و فصل شود. منطقی با قدرت اقناع‌ بالا با تکیه بر محتوا مورد نیاز است. راه گفتگو و تفکر ممکن است، راه نجات اثرگذارتری باشد.