به گزارش ایرنا، تیم ملی والیبال ایران در دو هفته اول و دوم لیگ ملتها موفق به کسب ۲ پیروزی شد و در ۵ بازی هم شکست خورد. عملکرد این تیم با واکنشهای مختلفی روبرو شد. عدهای به واسطه تغییر نسل تیم ملی، این نتیاج را طبیعی قلمداد کردند و عدهای دیگر تیم ملی را مورد انتقاد قرار دادند. در این میان از غیبت میلاد عبادیپور به عنوان یکی از دلایل ضعف تیم ملی نام برده شد.
این بازیکن به تازگی در گفتوگوی مفصلی به عدم حضورش در تیم ملی و همینطور شرایط این تیم واکنش نشان داد؛ گفتوگویی که نشان دهنده یک واقعیت تلخ است. بساط بازیکنسالاری همچنان در تیم ملی موج میزند. عبادیپور در خصوص اینکه چرا تیم ملی را در لیگ ملتها همراهی نکرد، گفت که دور از انسانیت بود که خانوادهاش را رها کند و به تیم ملی بیاید.
ملیپوش والیبال ایران در شرایطی این صحبتها را انجام داد که قطعا پوشیدن پیراهن تیم ملی والیبال، ارزش زیادی دارد. بسیاری از ورزشکاران سالها عضو تیمهای ملی بودند و هیچگاه به بهانه خانواده یا چیزی دیگر عرصه را برای خدمت به تیم ملی رها نکردند. حالا چگونه است که عبادیپور بازی در تیم ملی را به خاطر خانوادهاش رها میکند و عنوان میکند که اگر خانوادهاش را به خاطر تیم ملی رها می کرد، کاری دور از انسانیت انجام داده است؟
عجیبترین صحبتهای عبادیپور، تعیین تکلیفی است که برای مربیان تیم ملی والیبال میکند. او میگوید: «کادر فنی ما فقط به بازیکنان میگویند میرسیما، آقا میرسیما. با میرسیم، میرسیم نمیرسیم. با این که در تایم استراحت بگوییم آقا جبران میکنیم، اتفاق خاصی نمیافتد. درست است که آقای افشاردوست مدرس والیبال بوده و دائم آن را پیگیری کرده است ولی شرایط مدرس بودن با فشاری که شما در کنار زمین تحمل میکنید متفاوت است. با میرسیم، میرسیم نمیرسیم.»
عبادی پور در شرایطی دستیاران بهروز عطایی را مورد هدف قرار داده که ظاهرا بینالمللیترین بازیکن والیبال ایران است؛ اما قطعا اظهارنظر بازیکن در خصوص مربیانش هیچ سنخیتی با رفتار حرفهای یک بازیکن ندارد. سوال اینجاست که آیا او میتواند چنین اظهارنظری را در خصوص مربیانش در تیم میلانو ایتالیا انجام دهد؟ میلانو که یک تیم معمولی در والیبال ایتالیا است هم اجازه چنین اظهارنظرهایی به او و سایر بازیکنانش نمیدهد و قطعا اگر چنین اتفاقی رخ دهد و بازیکن این تیم درباره مربیان یا مدیران باشگاه صحبتی انجام دهد قاطعانه با او برخورد خواهد شد.
او در بخش دیگری از مصاحبه خود به این نکته اشاره میکند که اگر هم در تیم ملی بود به تنهایی نمیتوانست باری از روی دوش تیم ملی بردارد. این صحبت عبادیپور را میتوان تایید کرد؛ اما ای کاش به این نکته هم اشاره میکرد که در دورههایی که آخرین آن لیگ ملتهای دو سال پیش بود آنقدر عملکرد بدی داشت که افکار عمومی، این بازیکن را یکی از عوامل باختهای پی در پی تیم ملی قلمداد می کردند. کار به جایی رسید که آلکنو مجبور شد از او دفاع کند و بگوید که «فعلاً بازی میکند، چون به او اعتماد دارم. او در حال نزدیک شدن به فرم ایدهآلش است. اینکه از او انتقاد میشود برای من مهم نیست.» جالب اینکه عبادیپور پس از المپیک توکیو به آلکنو که اینگونه از او دفاع کرده بود هم تاخت و عنوان کرد: «اگر من مسئول بودم آلکنو را انتخاب نمی کردم.»
در آن زمان که موجی از توئیتها علیه عبادیپور راه افتاده بود مربیان تیم ملی را خارجیها تشکیل داده بودند. آن زمان که دیگر خبری از علیرضا طلوعکیان و محمود افشاردوست نبود که بگویند «میرسیما». مهمترین واقعیتی که عبادی پور به آن اشاره نکرد سطح فنی او و سایر ملی پوشان پیشین و فعلی تیم ملی نسبت به بازیکنان تیمهای قدرتمندی همچون ایتالیا است. بازیکنان ایران به جز امین اسماعیلنژاد بازیکنانی معمولی در مقایسه با بازیکنان تیمهای حریف محسوب میشوند. در چنین شرایطی حتی مربی بزرگی همچون آلکنو هم نمیتواند کاری از پیش ببرد.
عبادیپور که حالا از همه چیز ایراد میگیرد، درباره اینکه آخرین بازی درخشانش برای تیم ملی چه زمانی بوده است هم حرفمیزد. اینکه وی مشکلات تیم ملی را به صحبتهای انگیزشی افشاردوست یا عملکرد سایر مربیان تیم ملی ربط دهد دادن آدرس اشتباه است و نه چیز دیگری.