اصغر منتظرالقائم، در گفتوگو با ایسنا و با اشاره به اهمیتی که امام حسین(ع) برای کرامت انسانی قائل بود، گفت: امام حسین(ع) مانند جد بزرگوار خود حضرت رسول اکرم(ص) و پدرشان امام علی(ع)، برای همه انسانها بهعنوان خلیفهالله ارزش قائل بودند و حقوق آنان را محترم میشمردند؛ لذا همه انسانها زمینه خلیفه اللهی را دارند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
او افزود: حضرت اباعبدالله در کربلا و در مسیری که از مکه به کوفه میآمدند حتی با کسانی که موالی و یا خدمتکار آن حضرت بودند نیز رفتار انسانی داشتند. حضرت هیچوقت نسبت به این افراد تحکم نمیکردند، حقوق آنها را نیز به رسمیت میشناختند، با آنها بهعنوان یک انسان آزاد برخورد میکردند و نسبت به آنها محبت زیادی نشان میدادند. برای مثال وقتی صبح روز عاشورا یکی از موالیان و دوستداران آن حضرت که ترکزبان بود به شهادت رسید، امام خودشان را قبل از شهادت او به بالای سرِ این فرد رساندند و او در آن لحظات پایانی از اباعبدالله پرسید که آیا من به وفای خود عمل کردم؟ حضرت پاسخ دادند بله و پیشانی خود را بر صورت او گذاشتند(وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی خَدِّهِ) و این فرد در حضور امام، جان به جان آفرین تقدیم کرد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه اصفهان گفت: رعایت حقوق از سوی اباعبدالله تنها به انسانها محدود نبود، بلکه ایشان برای حیوانات نیز حقوق مهمی قائل بودند. زمانی که آن حضرت با کاروان حُر روبرو شدند، دستور دادند که مشکهای آب را بیاورند و به کاروان هزارنفریِ حُر که به قصد جنگ با حضرت آمده بودند آب بدهند و از آنها پذیرایی کنند. از قول یکی از کوفیان نیز نقلشده است که «از جمع عقب مانده بودم، لذا امام حسین(ع) او را صدا زدند و مشکی را به من دادند. از هیبت آن حضرت قادر به نگه داشتن آن مشک نبودم، بهطوریکه ایشان به من اشاره کردند که مشک را این طور بگیر. پس از نوشیدن آب، امام به سینه شترِ من آب پاشیدند.» اینگونه بود که آن حضرت هم برای انسانها وحتی دشمنانشان و هم برای حیوانات کرامت قائل بودند.
منتظرالقائم تأکید کرد: امام حسین(ع) بهعنوان یک انسان الهی، موازین حقوق انسانها را کاملاً رعایت کرده، به آنها بهطور شایسته عمل میکرد و حقوق آنها را محترم میشمرد. اباعبدالله در مسیر نهضتشان که ۱۷۵ روز به طول انجامید بهطور کامل حقوق همه انسانها و نژادها را رعایت میکرد و هیچ امتیاز نژادی برای دستهای از مردم قائل نمیشد و همه را برابر میدانست.
شجاعتِ مبتنی بر بصیرت و آگاهی است
او با بیان اینکه شجاعتِ در اسلام مبتنی بر بصیرت و آگاهی است و شجاعت به معنای نترسیدن در هنگام مقابله با دشمن است، تصریح کرد: وقتی در میدان جنگ در مقابل دشمنی ایستادهایم که تعداد آن چند ده برابر بیشتر از ما است اگر از مقابله با آنها واهمه و ترسی نداشته باشیم، شجاع هستیم. تکتک اصحاب امام(ع) در روز عاشورا نیز چنین بودند و با دیدن لشکری با آن تعداد، وحشت نکردند. آنها خودشان این راه را انتخاب کرده بودند و به دلیل علاقه به شهادت، زمانی که در محاصره بودند نیز با شجاعتی بینظیر و بدون ترس با دشمنان مقابله میکردند.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: شجاعتی که با خرد، ایمان و عقیده همراه باشد، کاملاً مبتنی بر بصیرت و آگاهی است. اگر فردی در مقابله با دشمن، هراس به خود راه ندهد و ابهت دشمن به دل او نیافتد، میتواند با استفاده از عقل و اراده، تصمیمگیری درست را داشته باشد. ازاینرو امام حسین(ع) از یکسو به میدان نبرد رفتند و یاران باوفای آن حضرت نیز با شجاعتی بی مانند برای حمایت از اباعبدالله در صحنه جنگ حاضر میشدند. همۀ اصحاب آن حضرت خصلت شجاعت را داشتند و نه تنها از خطر نمیهراسیدند، بلکه قاطعانه در مقابل دشمن میایستادند
او تأکید کرد: شجاع کسی است که وقتی در مقابل خطر قرار میگیرد، هراسی به دلش راه ندهد چراکه این هراس موجب از دست دادن امید میشود. انسانی که ناامید شود قادر به تصمیمگیری نیست و در نهایت بیاراده میشود و مقام انسانی خود را نیز از دست میدهد.
منتظرالقائم با اشاره به اینکه عواملی باعث رنگباختن برخی از حقایق و پرداخته نشدن به آنها میشود، گفت: تحتتأثیر شرایط محیطی قرار گرفتن، دنیویگری، نگاه مادی و سکولار به حوادث دینی، فرهنگی و هویتی، در رنگ باختن حقایق مؤثر هستند. هنگامی که انسان در محیط دنیوی قرار میگیرد محاسبات او نیز دنیوی میشود، درحالیکه ذات فرهنگ با معنویت و خلقیات رقم میخورد و با فرهنگ مادی متفاوت است
عضو هیئتعلمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان ادامه داد: فرهنگ و هویت انسانها به مسائل عمیق فکری، عقیدتی، دینی و اخلاقی بستگی دارد. ارزشها هیچ وقت از مفاهیم عمیق خود خارج نمیشوند، بلکه نگاهها تغییر میکنند. محتواها و مفاهیم در طول تاریخ عوض میشوند و در نگاه مادی و سکولار، مفاهیم دینی و آسمانی و اخلاقی جایی ندارند.
این استاد تاریخ در ادامه افزود: اگر بخواهیم شخصیت حضرت امام حسین(ع) را در چند کلمه توصیف کنیم، میتوانیم از کلمات و عباراتی همچون انسان کامل و حامل نور نبوت، وصی پیامبر، حامل میراث نبوی و قهرمان و آزاده و شهید و کسی که خود را در راه خدا برای هرگونه خطر آماده کرده بود و شهادت را با استقبال کامل پذیرفت، استفاده کنیم.
او در خصوص چگونگی الگو قراردادنِ امام حسین(ع) تصریح کرد: آن شخص ابتدا باید خصلتها و ویژگیهای این امام بزرگوار را درک کرده و سیره آن حضرت را بررسی کند. پس از بررسی و فهمیدن سیره امام، باید ایشان را به عنوان الگوی خود انتخاب کند.
اگر دین ندارید آزاده باشید
منتظرالقائم درباره این جمله امام حسین(ع) که میفرمایند: «اگر دین ندارید آزاده باشید» نیز توضیح داد: این عبارت برای آن است که اباعبدالله به سپاهیان دشمن اعلام کند که حتی اگر به مفاهیم اصیل دینی نیز توجه ندارند، آن آزادی که در ذات انسانها به ویژه اجداد آنها وجود داشت و ادعا داشتند اقتدا کنند، زیرا مردانه در میدان میجنگیدند و این عبارت را گفتند تا از این رفتارهای زشت خود دست بردارند؛ یعنی حتی اگر حقوق انسانی را قبول کرده و به آن توجه داشته باشند همین موضوع ایجاب میکند که اعمال ناپسند حمله به زنان را ترک کنند.
او اضافه کرد: اینکه امام(ع) میفرمایند «هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» یعنی «به دور است که من زیر بار ذلت روم»، به این علت است که دین برای انسان یکسری ارزشها و مفاهیمی را ترسیم میکند که فرد معتقد و متدین نمیتواند هرگونه عملی را انجام دهد. اینجا این مفهوم روشن میشود که محدودیتهای اخلاقی باعث میشود که انسان به هر کاری دست نزند و وظیفه دارد حقوق انسانها را به رسمیت بشناسد؛ ازاینرو است که امام(ع) میفرمایند «اگر دین ندارید آزاده باشید». فرد آزاده کسی است که حقوق انسانها را به رسمیت میشناسد و به اعمال ناپسند دست نمیزند.
این استاد دانشگاه در پایان افزود: امام حسین(ع) برای احیای فلسفه امامت، وظیفه حفظ اسلام و تفسیر و تشریح صحیح آن برای مردم را داشت تا مردم دچار انحراف نشوند؛ به این علت، آن حضرت در مسیر حکومت پیامبر(ص) و ادامه مسیر اهداف آن حضرت وظیفه داشتند که در مقابل فسادی که در آن دوره به وجود آمده بود، قیام کنند. نتیجۀ قیام امام نیز شهادت بود، چراکه تمامی حق در برابر تمامی باطل قرار گرفته بود و ایشان اهل جهاد و مبارزه و فداکاری و شهادت بودند.