«حزب اللهی» بودن کسب و کار نیست آقای وزیر!

حسین علی زاده، گروه فرهنگی الف،   4020506034 ۱۰۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۰۴ تکراری یا غیرقابل انتشار


«۴۰۰جوان حزب اللهی تا پایان سال استخدام می شوند تا تغییر به وجود آید!» 

این جمله ای است که به نقل از وزیر ارشاد از روز گذشته در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است. نخستین چیزی که به ذهن یک شنونده باتجربه می آید این است که شاید اظهارات وزیر دقیق منعکس نشده و ماجرا چنین نباشد اما مراجعه به اصل این اظهارات هم نشان می دهد متاسفانه این مضمون از زبان آقای اسماعیلی صادر شده و ظاهرا دیگر نباید در سال های پیش رو از چیزی تعجب کرد ! 

«بدنه نیروی انسانی این وزارتخانه با یک کار سخت و پرمانع در آستانه یک تحول جدی قرار گرفته است و ۴۰۰ نیروی جوان حزب اللهی بعد از ۲ سال کار جدی تا پایان تابستان وارد این وزارتخانه می‌شوند تا تغییر در بدنه به وجود آید.»

این جملات فارغ از معنای «ورود» افراد یاد شده (استخدام باشد یا همکاری- که با توجه به تعبیر «پرمانع» در کلام وزیر احتمالا مراد « استخدام» باشد )  متاسفانه نشاندهنده اوج ساده انگاری در نگاه به مقوله های فرهنگی و حاکی از سیطره یک الگوی مکانیکی، کمی و تقلیل گرایانه در این حوزه است که علی القاعده هیچ تناسبی با یک وزارتخانه بزرگ فرهنگی ندارد: کافی است این پیچ و مهره ها یا قطعات دیگر را عوض کنیم همه چیز حل می شود! 

به فرض (فرضی کاملا غلط) که بتوان با  ۴۰۰  نیروی جوان حزب اللهی که از  تابستان همین امسال هم به سرعت وارد وزارت ارشاد می شوند «تغییر»  ایجاد کرد. اولین سوال از آقای وزیر این است که معیار و شاخص «حزب اللهی» بودن چیست که بتوان این تعداد را با توسل به آن شناسایی و با این سرعت وارد وزارت ارشاد کرد؟! آیا حزب اللهی بودن در پیشانی افراد حک شده؟! یا در شناسنامه افراد ویژگی حزب اللهی بودن ثبت می شود یا سایر  نشانه های ظاهری دیگر برای این امر تعریف شده اند؟  توجه داشته باشید که ایشان از تعداد زیادی حزب اللهی سخن می گویند که پس از دو سال تا پایان همین تابستان قرار است وارد ارشاد شوند. طبیعی است که در چنین موقعیتی نمی توان به شاخص های کیفی و دقیق تری که مستلزم صرف زمان بیشتر در شناخت چنین کسانی است متوسل شد.

معنای این نگاه می تواند این باشد که کسانی طی ده های طولانی بر مصادر مهم کشور جای داشته اند که تناسبی با آرمان ها و ارزش های انقلاب نداشته اند. آیا به فرض صحت این ادعا، این افراد بی بهره از صفاتی بوده اند که ایشان به نام «حزب اللهی» می شناسند ؟! آیا آن ها از اول هم « حزب اللهی» نبودند یا بعدا از این سلک خارج شدند؟ اگر از اول هم نبودند پس گزینش های مبتنی بر شاخص های حزب اللهی شناسی کارآمد نیست. اگر بعدا عوض شدند، با توجه به حجم زیاد افراد تغییر کرده ( ادعای امثال آقای وزیر) چه تضمینی به کارآمدی توسل به این شاخص ها هست؟!

باز هم به فرض غلطی دیگر، گیریم این افراد از طریق یک فرایند دو ساله کیفی و با توسل به شاخص های مطمئن دیگری به عنوان «حزب اللهی» شناسایی و وارد ارشاد شدند. مساله « تخصص» چه می شود؟!
توجه کنید که وزیر محترم از ورود این افراد برای «تغییر» سخن می گوید نه ورود به بدنه اداری و کارمندی ارشاد. 

این ماجرا را می توان در مختصاتی فراتر از وزارت ارشاد هم نقد کرد. تقلیل دادن ملاک های استخدام یا همکاری با دولت ها به «حزب اللهی» بودن، با شاخص ها و معیارهای سطحی و آشنایی که از آن سراغ داریم این تعبیر و شاخص کیفی را برای بار دوم در تاریخ انقلاب به «ابزاری» جدید برای شغل آفرینی دولتی نیز تبدیل می کند. 

هر چند سابقه جذب نیرو در دستگاههای اجرایی  چنین سیاستی را تایید نمیکند .

نباید روزی برسد که شاهد چنین سوال و جوابی هم در خواستگاری ها باشیم:
شغل « آقازاده» چیه؟-
« حزب اللهی» هستم !