رسانهها لازم است در جهت بهبود یا جبران کاستیها و نواقص منفعل نبوده و با نور انداختن در نواقص و کاستیها لزوم حل یا جبران این اشکالات را به مسئولان گوشزد کنند. رسانهها همراستا با رساندن صدای مردم به گوش حاکمیت، لازم است این موارد را در چهارچوب حفظ منافع ملی محقق کنند و هررسانه با توجه به هر گرایش و سلیقه سیاسی که دارد باید به این نکته توجه داشته باشد که مهمتر از گرایش و سلیقه سیاسی، منافع ملی است و این باید نقطه اشتراک تمام رسانهها و مطبوعات کشور باشد. برای داشتن نگاهی اجمالی به آنچه در مطبوعات و رسانههای کشور در راستای حفظ این اصل صورت گرفته، با ناصر ایمانی، عضو پیشین شورای سردبیری روزنامه رسالت گفتوگو کردیم. وی درباره اینکه چقدر رسانههای ما در راستای حفظ چهارچوب و منافع ملی حرکت کردند، گفت: «من نمره قابل قبولی به رسانههایمان از این جهت نمیدهم. تصور میکنم که منافع ملی الان در مجموع رسانههایمان، رعایت نمیشود و عمدتا دیدگاهها و نگاهها و جریانها هستند که مورد توجه قرار میگیرند تا منافع ملی.» در ادامه مشروح گفتوگوی ما را با این کارشناس مسائل سیاسی میخوانید.
رسانهها برای فعالیت در راستای منافع ملی باید چگونه عمل کنند؟
مهمترین موضوع به نظر من داشتن سعهصدر است. یکی از نواقصی که ما داریم و بالاخص میان بزرگان و فرهیختگان و اهل رسانهمان وجود دارد این است که به نظر من یک مقدار هاضمهمان ضعیف است. به اصطلاح قدیم میگفتند که «با یک غوره سردیش میکنه، با یک مویز گرمی.» باید این هاضمه را بزرگ کرد و لازمه اینکه همه افراد با دیدگاههای مختلف با هم فعالیت و کار کنند، این است که بتوانیم قدرت تحمل خود درمقابل دیگران را بالا ببریم و فکر نکنیم حتما آن چیزی که ما در همه عرصهها فکر میکنیم دقیقا درست است. البته همه اینها در چهارچوب منافع ملی است. افرادی که خارج از چهارچوب منافع ملی صحبت میکنند را کار نداریم. در این چهارچوب، وقتی میتوانیم زیر یک چتر با هم کنار بیاییم و زندگی کنیم که قدرت تحمل خودمان را برای شنیدن حقایق مختلف بالا ببریم. البته یک موضوع مهمی وجود دارد؛ وقتی میشود قدرت تحمل را مقابل افراد و سلایق سیاسی بالا ببرند که بتوانند یا مجبور بشوند با یکدیگر فعالیت مشترک داشته باشند در غیر اینصورت تحمل یکدیگر سخت میشود. در دنیا روشی برای این امر به کار بردند که آن این است که نظامهای پارلمانی، مبتنیبر احزاب مختلف است و احزاب در پارلمانها حضور پیدا میکنند. چیزی که در ایران نیست. وقتی احزاب در پارلمان حزب حضور پیدا میکنند، دولتها هم از این پارلمان احزاب تشکیل میشود. وقتی دولتها تشکیل میشود، خیلی وقتها پیش میآید، که یک جریان سیاسی که مثلا در آن پارلمان وجود دارد، ولو اینکه اکثریت هم داشته باشد، نمیتواند دولت تشکیل بدهد باید با احزاب دیگر هم به نوعی ائتلاف بکند که بتواند دولت تکشیل بدهد. همین ائتلاف کردن باعث میشود که در یک هیات دولت از 20 وزیر، 10 نفر برای یک جریان فکری باشد، چهارتا برای یک جریان فکری دیگر، سه نفر دیگر هم برای یک جریان فکری دیگر است و مجبور هستند که با هم، فعالیت و کار کنند. همین که با هم کار میکنند، قدرت تحمل را بالا میبرد. ما چون در کشورمان این ساختارها را نداریم نتیجه این میشود که فقط نصیحت بکنیم.
حاکمیت چگونه میتواند رسانهها را در این راستا کمک کند؟
اگر سازوکاری تنظیم شود که همه جناحها موظف شوند با هم همکاری کنند، این مفید است. اگر اینطور نباشد حاکمیت باید تلاش کند در جاهایی که ممکن است از افراد مختلف در چهارچوب منافع ملی استفاده کند. هدف منافع ملی باشد نه نگاه به جریانهای سیاسی. الان مثلا خیلی از پستها را در کشور داریم که متعلق به دولتها نیست و میتوانند از افراد با دیدگاههای مختلف سیاسی در این پستها استفاده کنند و این آموزش را عملا در جامعه بدهند که ما هدفمان رعایت منافع ملی است نه اینکه همه از یک جریان سیاسی باشند. در تمام جریانهای سیاسی افراد زیادی وجود دارند که در چهارچوب منافع ملی فکر و عمل میکنند، چرا از آنها استفاده نکنیم.
چقدر رسانههای ما را در شرایط فعلی، راهکار محور و حامی منافع ملی ارزیابی میکنید؟
من نمره قابلقبولی به رسانههایمان از این جهت نمیدهم. تصور میکنم که منافع ملی الان در مجموع رسانههایمان، رعایت نمیشود و عمدتا دیدگاهها و نگاهها و جریانها هستند که مورد توجه قرار میگیرند تا منافع ملی. باید سطحمان را در حد منافع ملی بالا ببریم و از آنجا نگاه کنیم. آسیبهایش هم این میشود که یک جریان یا جناح سیاسی در برهه زمانی مثلا 10 ساله قهر میکند و کناری مینشیند. وقتی کنار میروند چون خودشان در میدان نیستند، شروع میکنند به ضربه زدن و این قاعدتا منافع ملی کشور را به خطر میاندازد. مردم را مایوس میکند، مردم احساس میکنند که مدیران به دنبال منافع شخصی خودشان هستند تا کشور.