گروه تعاملی الف - سید ابوالفضل هاشمی:
پس از آغاز نبرد نیروهای حماس و اسرائیل در حالیکه هیچ مدرکی دال بر مشارکت، رهبری و نقش آفرینی ایران در میان نیست، اما شاهد آن بودیم که برخی مقامات آمریکایی و اسرائیلی تذکرهایی به ایران مبنی بر عدم دخالت در این درگیریها را میدهند و ابهامی شکل میگیرد که چه عاملی منجر به توجه افراطی بر ایران و نقش آن میشود. در حالیکه آمریکا به طور رسمی و علنی با ارسال ناو جنگی و سلاح به ارتش اسرائیل بر آتش این درگیری ها دامن میزند، همزمان با اظهارات بدون مستندات به دفعات ایران را از این میدان جنگ بر حذر میدارند.
در این خصوص دو نکته وجود دارد؛ اول اینکه حتی شخص بلینکن در سخنرانی خود اعلام کرد که تاکنون هیچ شواهدی مبنی بر مشارکت ایران مشاهده نکرده و آن را تایید نمیکند و سخن بایدن هم تنها در حد اخطار به عدم دخالت ایران بوده است. نکته بعدی اینکه این ادعا بیشتر از سوی اسرائیل مطرح میشود و افرادی که در دستگاه حکومتی آمریکا تحت تأثیر لابی اسرائیل و همسو با آن هستند به طور مرتب این مسأله را تکرار میکنند.
به نظر میرسد تلاش برای نشان دادن ایران به عنوان مغز متفکر طوفان الاقصی میتواند به دلایل زیر باشد؛
اول کوچک شمردن و تحقیر قدرت نیروهای مقاومت فلسطینی است، در واقع میخواهند عاملیت حماس و گروههای مقاومت را زیر سوال ببرند و اینطور وانمود کنند حماس بدون حمایت ایران هیچ قدرت و نقشی در رقم زدن اتفاقات فلسطین که شاهد هستیم ایفا نمیکند.
نکته دوم اینکه به نظر میرسد اسرائیل و افرادی در دستگاه دولت آمریکا در پی آن هستند که آمریکا را به سمت تخصیص بودجه، منابع مالی و تسلیحاتی بیشتر برای اسرائیل سوق بدهند. این نکته به خصوص زمانی اهمیت پیدا میکند که بیش از یک سال اخیر دولت آمریکا توجه ویژهای به قضیه اوکراین داشته و تمام تمرکز و حمایتهای مالی روانه اوکراین میشد که به نظر میرسد حالا نتانیاهو برای توجیه درخواست بودجه بیشتر از آمریکا نیازمند تاکید بر نقش ایران دارد.
نکته سوم اینکه، به نظر میرسد در پس اینها ارادهای برای درگیر کردن ایران در مسائل منطقهای وجود داشته باشد، البته آمریکا در این مرحله دنبال یک جنگ تمام عیار و گسترده با ایران یا کشورهای منطقه نیست ولی به نظر میرسد اسرائیل برای توجیه حملات احتمالی پهپادی یا در سطح خرد علیه مواضع نظامی ایران یا کارخانجات تسلیحاتی و پهپادسازی ایران در این میان بهانه تراشی میکند.
آمریکا به بهانه آزادسازی گروگانها و اسرای ارتش اسرائیل در دست حماس یکسری نیرو و ناو جنگی به آبهای اسرائیل ارسال کرده، اما میتواند به این سمت پیش رود که حمایتی از حملات اسرائیل علیه مواضع نظامی ایران در داخل و یا مواضع نیروهای همسو با ایران در کشورهای دیگر منطقه مثل سوریه و عراق داشته باشد. البته به نظر میرسد، با هشدارهایی که از سوی مقامات نظامی کشورهای مختلف مثل عراق میشنویم، احتمال به واقعیت پیوستن این گمانهها هنوز آنچنان قدرت نگرفته است.
نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که اسرائیل از روند صلح در منطقه ناراضی است و ورود ایران را فرصت مناسب برای شکست جریان صلح منطقه میداند از این رو ورود ایرانیها نه تنها به نفع مردم غزه نیست به نفع منطقه نیز نیست چراکه میتواند افکار بینالمللی را از جنایتهای اسرائیل در غزه منحرف کند. یک سوال در این میان مطرح می شود آن هم این است که آیا حماس پیشبینی نمیکرد که واکنش اسرائیل بسیار سخت خواهد بود؟ باید گفت: قطع یقین حماس چنین پیشبینی را داشت و شاید حتی پیش بینی اقداماتی شدید تر از اتفاقی که در حال رخ دادن است را تصور میکردند، ولی برای مردم غزه انتخاب بین بد از بدتر بود. روند بینالمللی که در جریان بود به گونهای بود که بسیاری انگار فراموش کرده بودند که ملت مظلومی به نام ملت فلسطین هم روی کره زمین هستند که از کمترین امکانات حقوق بشری هم محروم هستند به عبارتی باید گفت جامعه جهانی آن قدر متوجه حقوق حیوانات بود که متوجه حقوق مردم نبود!
فلسطینی ها مجبور بودند کاری کنند که کل جامعه جهانی را وادار کند تا به فکر راهکاری برای حل مشکل فلسطینیها باشند، به واقع آنهایی که در امور سیاست خیلی تبحر ندارند، نمیدانند که مصالحه ایران و عربستان سعودی و تلاش سعودیها برای پیدا کردن یک راهکار برای بحران یمن زمانی شروع شد که انصار الله یمن آرامکو و فرودگاه امارات و دبی را هدف قرار دادند، پس از آن ماجرا همه معادلات تغییر کرد و جریان اسرائیل هم به همین شکل است یعنی تا زمانی که اسرائیلیها احساس نکنند که نیاز است بحران فلسطین را حل کنند و تا زمانی که آمریکا و متحدانشان به صورت کورکورانه به حمایت از اسرائیل می پردازند این اتفاق ها تکرار خواهد شد.
ماجرای اینکه اسرائیل وارد غزه شود و یا فلسطینیها را وادار کند به صحرای سینا بروند و یا ...همه اش فقط برای ترساندن فلسطینیها است چراکه مصریها امکان ندارد حتی به بهانه مسائل انساندوستانه؛ اجازه دهند دو و نیم میلیون نفر وارد خاکشان شوند. در چنین شرایطی ورود به غزه هم برای اسرائیلیها یعنی خودکشی تمام عیار، چراکه آنها به خوبی میدانند فلسطینیها برای ورود سربازهای اسرائیلی به غزه روزشماری میکنند و در صورتی که چنین اتفاقی رخ دهد سربازان اسرائیلی آنجا قتل عام خواهند شد. در حال حاضر تنها کاری که اسرائیلیها انجام میدهند، تخریب است؛ علیرغم سکوت به اصطلاح جامعه جهانی و کشورهای عربی، اما به هر حال هر روز که میگذرد فشار افکار عمومی در جهان به نفع فلسطینیها و به ضرر اسرائیلیها خواهد بود.
اسرائیلیها چون چنین چیزی را به خوبی میدانند به دنبال درگیری با ایران هستند، اما خودشان هم خوب میدانند که از پس ایران بر نمیآیند و مجبور هستند پای آمریکا را نیز به میان بکشند، از سوی دیگر آمریکاییها هم تمایل ندارند با ایران درگیر شوند و تمایل دارند تمام توان و قدرت خود را روی شرق آسیا متمرکز کنند. در خصوص ایران نیز آنچه مسلم است، اینکه دولتمردان ایرانی تمایل به درگیری ندارند مگر اینکه مجبور شوند تا از خود دفاع کنند البته اینکه همپیمانان ایران مقداری اسرائیلیها را مشغول کنند تا فشار را از مردم غزه کم کنند امری بدیهی است که در حال تحقق است.