نویسنده: چِیس رِن
مترجم: شیرزاد گلشاهی کریم
ناشر: هرمس، چاپ اول 1402
261 صفحه، 148000 تومان
*****
اهمیت، بلکه محوریت معرفتشناسی در فلسفۀ مدرن نیازی به گفتن ندارد. از طرف دیگر، وقتی پای معرفت یا شناخت به میان میآید، سروکلۀ صدق هم پیدا میشود؛ چون شناختی که صادق نباشد، شناخت محسوب نمیشود. در فلسفه، شناخت را «باورِ صادقِ موجه» تعریف کردهاند. پس صدق شرط لازم شناخت است. اما صدق حتی در بیرون از فلسفه هم بسیار پرکاربرد است. همۀ ما در زندگی روزمره در بسیاری از مسائل حکم به صدق یا کذب احکام، اخبار، مطالب و انواع بیانات و اظهارنظرها میکنیم؛ البته نه با استفاده از اصطلاحات دقیق فلسفی، بلکه با معادلهای عرفیشان. «تیم رئال سارابادارا قهرمان میشه؟ - قبول ندارم.»، «فلافل لاکچریترین خوراکی جهانه؟ - صددرصد.»، «ارزش دلار از ریال بیشتره؟ - نه، اینطور نیست.»، «شما خیلی خوب و خفنی؟ - پس چی؟» و... . این نمونهها بیشمارند و نشان میدهند کاربرد صدق بسیار گسترده و خیلی راحت است. با وجود این، فهم صدق به همان اندازه آسان نیست؛ یعنی برای مثال، اگر بپرسند: اصلاً صدق چیست و صادق یعنی چه، در برابر این پرسشها، همگی لااقل برای مدتی لال میشویم. واقعاً نمیدانیم صدق چیست. حالا اگر کسی دوست دارد از چندوچون صدق سر دربیاورد، این کتاب منبع بسیار خوبی برای این منظور است.
بیشتر کتابهای معرفتشناسی از نوع کلی و مقدماتی هستند که اصلیترین و مهمترین مسائل و نظریات را مرور میکنند. در نتیجه، صدق حداکثر یکی از فصلهای چنان کتابهایی است. در این وضعیت، طبیعی است که صرفاً کلیترین مباحث و مشهورترین نظریات در باب صدق مطرح شوند. خب، این کتاب اینطور نیست. نویسنده به سراغ مسائلی ریزتر و پیچیدهتر میرود: صدق چیست؟ آیا فقط یک نوع صدق داریم؟ به عبارت دیگر، آیا صدق یک ویژگی واحد و خاص است که در همۀ گزارههای صادق مشترک است؟ اگر چنین است، این ویژگی خاص عینی است یا ذهنی؟ یعنی در جهان خارج وجود دارد یا صرفاً کیفیتی در ذهن ماست؟ در پاسخ به این پرسشها، نویسنده هم به نظریات قدیمی و سنتی میپردازد و هم به نظریات جدید و معاصر. هر نظریه را هم بهخوبی بررسی میکند؛ در ابتدا دلایلش و سپس نقدها، مثالنقضها، نقطهضعفها و مزیتهایش. در نتیجه، بیشتر مباحث این کتاب در منابع متعارف معرفتشناسی دیده نمیشود؛ برای نمونه، فصل سوم با عنوان «صدق و ارزشمندی».
اما با وجود اینکه کتاب یک اثر فلسفی تخصصی است، اصلاً پیچیده نیست. حتی میتوان ادعا کرد که دشواری خاصی هم ندارد. خواننده با دانشی کمینه در زمینۀ فلسفه و معرفتشناسی میتواند از آن بهرهها ببرد. دلیل این امر سبک نوشتن چیس رن است. او همۀ مطالب را خیلی واضح، شفاف، دقیق، مستدل و همراه با مثالهای ساده و روشن عرضه میکند. البته نقش مترجم و ویراستار را هم نباید نادیده گرفت که کارشان را خوب انجام دادهاند.
کتاب بدون رودهدرازیهای مقدمه و پیشگفتار، یکباره با فصل اول، «صدق چیست؟»، شروع میشود. در این فصل مسئله این است که اساساً وقتی دربارۀ صدق میپرسیم، دقیقاً از چه چیزی حرف میزنیم. برای ایضاح مفهوم صدق، نویسنده چند مسئله را باز میکند: تمایز صدق از حقیقت، تمایز صادق بودن با صادق محسوب شدن، و حاملهای صدق. مسئلۀ فصل بعد، «عینیت»، این است که مستقل از ذهن ما انسانها، چیزهایی وجود دارد که صادق باشند؟ یا نه؛ صدق فقط و فقط وابسته به اذهان ماست؟ در فصل سوم این مسئله مطرح میشود که آیا باورها یا تصدیقهای صادق بهتر از باورها و تصدیقهای کاذباند؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا؟ دلیل ارزشمند بودن صدق چیست؟ در ادامۀ کتاب، فصلهای چهارم تا هفتم به انواع نظریات مربوط به عینیت و ارزش صدق اختصاص مییابند.
در فصل چهارم، «نظریههای معرفتی صدق»، نویسنده بعضی از نظریههایی را بررسی میکند که در پاسخ به چیستی صدق مطرح شدهاند، مثل انسجامگرایی و پراگماتیسم. او در فصل بعدی، «نظریههای مطابقتی صدق»، نیز به نظریههای دیگری در باب همان مسئله میپردازد که برخلاف نظریات فصل قبل، به واقعیت و عینیت بیشتر بها میدهند، مثل نظریههای مطابقت کلاسیک و نظریههای مطابقت علّی. اما هر دو گروه نظریات، در هر دو فصل، نواقص و معایبی دارند. از اینور، در قرن بیستم نظریههای کاملاً متفاوتی، تحت تأثیر پیشرفتهای منطق صوری، برای صدق ارائه شدند که به نظریههای «تقلیلی» موسوماند. سهتا از مهمترین آنها در فصل ششم، «نظریههای تقلیلی صدق»، محل بحثاند: نظریۀ زیادگی اظهار صدق، نظریۀ نقلقولزدایی، و نظریۀ حداقلی صدق.
همۀ نظریاتی که تاکنون نام برده شدند، وحدتگرایانه هستند؛ یعنی صدق در همۀ مواردی که به کار میرود و در اسناد به همۀ جملات یا گزارهها یک معنای واحد دارد. اما اخیراً نظریههایی مطرح شدهاند که این دیدگاه را رد کردهاند و بر این باورند که صدق در موارد مختلف معانی متفاوتی دارد. با این دیدگاهها در فصل هفتم، «نظریههای کثرتگرایانۀ صدق»، آشنا میشویم. فصل هشتم و پایانی، «نگاهی دوباره به نظریۀ تقلیلی صدق»، بازبینی نظریۀ تقلیلی صدق و بررسی بیشتر آن در پرتو سایر نظریات رقیب است. هدف تقویت آن است، زیرا نویسنده همان را میپسندد و بهتر از بقیه میداند. در پایان هر فصل نیز بخشی با عنوان «برای مطالعۀ بیشتر» قرار دارد که نویسنده منابع تکمیلی و تفصیلی را معرفی میکند و توضیح میدهد که در کجای آنها باید به دنبال ادامۀ مطلب رفت.
چون نظریات کثرتگرایانۀ صدق خیلی شناختهشده نیستند، در پایان این یادداشت، معرفی کلی آنها را از کتاب نقل میکنم:
«نظریههای وحدتگرایانه... معتقد هستند هر وقت محمول صدق مورد استفاده قرار گیرد، ضرورتاً یکسان (یک جور) عمل میکند. مطابق با نظریههای مطابقت و انسجام، صادق خواندن یک مدعا عبارت است از نسبت دادن یک وصف یا ویژگی معین به آن. (مراد از ویژگی خاص، ویژگی مطابقت با جهان یا ویژگی انسجام با مجموعهای متناسب از مدعیات است)... در سالهای اخیر، برخی از فیلسوفان مشغول بررسی دیدگاهی از رویکرد به صدق هستند که کثرتگرایانه است نه وحدتگرایانه. دو نوع عمدۀ کثرتگرایی وجود دارد. یکی کثرتگرایی ساده است که گاهی وقتها با کارهای کریسپین رایت پیوند مییابد. بر اساس کثرتگرایی ساده، محمول صدق در گفتمانهای مختلف یا در موضوعات مختلف، ویژگیهای متفاوتی را اِسناد میدهد. اگر مدعیات علمی را صادق بخوانیم، شاید ویژگیای شبیه به مطابقت را به آنها اسناد میدهیم. اما اگر مدعیات اخلاقی یا مدعیات مربوط به امور خندهدار را صادق بخوانیم، در این صورت ویژگی دیگری را اسناد میدهیم که بیشتر شبیه آنچه که انسجامگرایان در ذهن دارند، است. شکل دوم کثرتگرایی یا پلورالیسم، کارکردگرایی صدق است که از سوی مایکل لینچ مورد دفاع قرار گرفته است. مطابق این دیدگاه، برای اینکه یک مدعا صادق باشد باید ویژگیای داشته باشد که آن ویژگی "نقش صدق" را برای آن ایفا کند و در گفتمانهای مختلف، ویژگیهای مختلف این نقش را ایفا کند.»
*دکترای فلسفه