مافیای زباله !

  4020814053

 مافیای زباله ریشه دوانده و تا جایی قدرت گرفته است که حتی می‌تواند مدیری را برکنار کند و مدیر دیگری را سرکار بیاورد. 

جوان آنلاین در گزارشی به قلم مهسا گربندی نوشت: مافیای زباله ریشه دوانده و تا جایی قدرت گرفته است که حتی می‌تواند مدیری را برکنار کند و مدیر دیگری را سرکار بیاورد. مافیای زباله‌گردی به قدری پرزور شده است که حذف‌شدنش، همت همه مسئولان را می‌طلبد. باید عزم جدی برای برداشتن این مافیای ثروتمند وجود داشته باشد. مسئولان پسماند و همچنین حوزه محیط زیست باید برنامه‌های بلندمدت داشته باشند و آینده را ببینند، نه فقط زمانی را که قرار است روی صندلی مدیریتی بنشینند. درآمد حاصل از بازیافت پسماند آنقدر عظیم است که مافیا به راحتی آن را از دست نمی‌دهد، پس باید برای حذف آن فکر اساسی شود، اما برای مقابله با این مافیای قدرتمند و ثروتمند چه کار باید کرد؟ «جوان» در این رابطه با حمیدرضا پناهنده، فعال محیط زیست در حوزه پسماند گفتگو کرده است.

 چرا تا امروز هیچ کس نتوانسته است مافیای پسماند را حذف کند؟

ابتدا باید بگوییم که چه شد این مافیا شکل گرفت. از نظر شهروندان یک بطری پلاستیکی آب معدنی بی‌ارزش است، برای همین آن را جلوی در می‌گذارند. اما مافیا، یعنی آن کسی که ارزش این بطری پلاستیکی را می‌داند، برای آن برنامه‌ریزی می‌کند. اصلی‌ترین مسئله در ایجاد مافیای پسماند این است که مالکیت آن مشخص نیست، برای همین هر کسی که زورش بیشتر باشد، ادعای مالکیت آن را دارد. از طرفی هیچ آمار دقیقی از اینکه چقدر پسماند تولید می‌شود و چقدر از آن به درد بخور است، نداریم. تنها آمار‌های موجود از مرکز دفن آرادکوه است که در آنجا اثری از زباله‌های خوب نیست و فقط تفاله‌اش باقی مانده و کم‌ارزش است چراکه از داخل سطل‌های زباله و همچنین در مسیر در خانه تا آرادکوه بخش مهمی از زباله‌های باارزش برداشته می‌شود، در حالی که هر کیلو بطری پلاستیکی آب معدنی ۲۰ هزار تومان است، اما غرفه پسماند آن را حدوداً کیلویی ۴ هزار تومان می‌خرد. به طور حتم اگر پسماند بازیافتی به قیمت واقعی‌تر و بهتری خریداری شود، افراد زیادی برای تفکیک زباله و فروش آن به غرفه بازیافت ترغیب می‌شوند و در طرح بازیافت زباله همکاری‌های بیشتری انجام خواهد شد، اما نخواسته یا نتوانسته‌اند این کار را انجام دهند.

سرانه تولید زباله در جهان ۱۱۰کیلوگرم در سال است، در حالی که متوسط سرانه تولید زباله در تهران ۳۲۰ کیلوگرم اعلام شده، به عبارتی حدود سه برابر میزان جهانی. آیا با کاهش تولید زباله، قدرت مافیا کمتر می‌شود؟
کاهش تولید زباله می‌تواند اثرگذار باشد، اما نباید فقط شهروندان را در حوزه پسماند مقصر بدانیم و بگوییم مصرف‌گرایی زیاد است یا اینکه چرا تفکیک در خانه‌ها انجام نمی‌شود. به نظر من، دو بخش مشخص در حوزه پسماند، عامل اصلی به وجود آوردن پسماند هستند که آن‌ها از هر کسی مقصرترند. اولی تولیدکنندگان هستند که نظارت کافی بر آن‌ها وجود ندارد که حجم پلاستیک تولید‌شده‌شان را کاهش دهند یا اینکه در ازای تولید پسماندی که دارند، یکسری خدماتی هم در جهت مدیریت پسماند از آن‌ها گرفته شود. دومی هم متولی پسماند است که به غرفه‌داران اجبار نمی‌کند که همه زباله‌های خشک را تحویل بگیرد. برای مثال پلاستیک «چیپس» و «پفک» از نظر اقتصاد بازیافت، کم‌ارزش است، چراکه سبک است و تفکیک‌کردن آن از سوی کارگر هزینه زیادی دارد، بنابراین عملاً بازیافت نمی‌شود. از طرفی اگر از غرفه بازیافت بخواهید که پلاستیک چیپس و پفک را از شما تحویل بگیرد، قبول نخواهد کرد، چون کسی که به عنوان متولی پسماند انتخاب می‌شود و پیمانکار شهرداری را انتخاب می‌کند، هیچ قانون و هیچ اجباری برای غرفه‌دار نمی‌گذارد که همه پسماند‌ها را تحویل بگیرد. به زبان ساده به او می‌گوید هر کاری دلت می‌خواهد بکن! برای همین غرفه‌دار، پسماند کم‌ارزش‌را تحویل نمی‌گیرد و فقط از تحویل پسماند‌های با‌ارزش استقبال می‌کند.

برخی از اپلیکیشن‌ها در حوزه پسماند شروع به کار کردند، اما نتوانستند آنطور که باید و شاید به فعالیت خود ادامه دهند. قدرت گرفتن این اپلیکیشن‌ها تا چه میزان به بهترشدن وضعیت کمک خواهد کرد؟
دیگر مدیریت پسماند به روش سنتی مؤثر نیست و نیاز به فعالیت این اپلیکیشن‌ها وجود دارد. تصاویر ناراحت‌کننده‌ای که هر چند وقت یک بار از کودکان زباله‌گرد در سطح شهر منتشر می‌شود، حاصل همین مدیریت پسماند به روش سنتی بوده است. از آنجا که اپلیکیشن‌ها، تحویل پسماند خشک را از در منازل و شرکت‌ها انجام می‌دهند و این پسماند‌ها داخل سطل زباله انداخته نمی‌شود، زباله‌گردی به مرور زمان حذف خواهد شد، اما این نکته را باید در نظر گرفت که مافیا قدرت زیادی دارد و فشارهایش سبب می‌شود اپلیکیشن‌ها روز‌به‌روز، ضعیف و ضعیف‌تر شوند. شبیه این می‌ماند که جنگی میان اپلیکیشن‌های کم‌پول و نحیف با مافیای پولدار و دارای نفوذ و قدرت رخ بدهد، مشخص است که کدام‌شان پیروز می‌شود. اپلیکیشن‌های بازیافت، کار‌های فرهنگی زیادی انجام می‌دادند و با رفتن به خانه‌ها، کار را برای شهروندان راحت کرده بودند. چه بسا با قیمت مناسب‌تری نسبت به غرفه‌دارها، پسماند‌ها را می‌خریدند، اما متأسفانه سنگ‌اندازی‌هایی انجام‌شد که آن‌ها را به تعطیلی کشاند.

پس تفکیک از مبدأ می‌تواند اثرگذار باشد؟
تفکیک از مبدأ اتفاق بسیار خوبی است و به نفع محیط زیست هم تمام می‌شود. اما مافیای زباله اجازه نداده و نمی‌دهد در فروش پسماند، بازار رقابتی ایجاد شود. اینکه شهروند آزاد باشد و از میان چندین اپلیکیشن بازیافتی یکی از آن‌ها را انتخاب کند و پسماند خانه‌اش را بفروشد، مانع ادامه فعالیت مافیا می‌شود. در کنار اپلیکیشن‌ها، افرادی بوده و هستند که کارگاه بازیافت پسماند دارند. اگر آن‌ها از یک حدی بزرگ‌تر شوند، مافیا مقابل‌شان خواهد ایستاد.

گاهی دوره‌گرد‌ها بر سر مخازن زباله دعوا می‌کنند و مدعی هستند آن مخزن زباله برای آنهاست! مگر ارزش این زباله‌ها چقدر است که برایش دعوا و درگیری ایجاد می‌شود؟
یک سطل زباله در منطقه یک تهران، از صبح تا شب، حدود ۵ میلیون تومان پسماند به دردبخور دارد، زیرا از داخل این سطل، پسماند الکترونیکی، پلاستیکی و شیشه‌ای خوبی پیدا می‌شود، اما هر چه به مناطق پایین‌تر برویم، ارزش پسماند‌های موجود در سطل زباله کمتر می‌شود. ارزش پسماند‌ها به قدری زیاد است که زباله‌گرد‌ها نیز حاضر به تغییر شغل‌شان نمی‌شوند. همین چند وقت پیش بود که به یکی از زباله‌گرد‌ها گفتم، شغل مناسبی برایش سراغ دارم و حاضرم او را به سرکار بفرستم، اما گفت درآمدش ۲۰ میلیون تومان است و حاضر نیست آن را با شغلی که ۸ میلیون تومان درآمد دارد، عوض کند، البته بودجه‌های زیادی صرف طرح‌های مختلف شد تا مشکلات پسماند حل و حتی با زباله‌گردی مقابله شود، اما در نهایت نتایج خوب و رضایت‌بخشی نداشت. یکی دیگر از آسیب‌هایی که گریبان بازیافت پسماند را گرفته است، تغییر مدیریت در سازمان پسماند شهرداری است که هر چند وقت یک‌بار انجام می‌شود، هر کدام از مدیران هم نظرات شخصی و سلیقه‌ای خودشان را دارند و بر اساس آن روند کار‌ها را تغییر می‌دهند. خیلی‌ها ادعای مدیریت پسماند داشتند، خیلی‌ها هم موانع آن را نمی‌شناختند، اما خب گرفتن یک پست مدیریتی جذاب است و آن را قبول کردند، البته باید گفت که در دوره‌های مختلف افراد سالمی هم پای کار آمدند، اما کارآمد نبودند. مسئله اصلی این است که مسئول پسماند مشخص است، اما مالکیت آن مشخص نیست. در صورتی که مدیریت پسماند، مالک آن هم باشد و خوب و بد پسماند‌ها برای خودش باشد، می‌تواند شرایط بهتری را رقم بزند، اما وقتی نمی‌گذارند و پسماند خوب را می‌برند و ته مانده آن را به سازمان پسماند می‌دهند، این سازمان که بودجه‌ای هم ندارد، نمی‌تواند یا شاید هم نمی‌خواهد در این بخش فعالیت مؤثری کند.

آیا قانون می‌تواند مانع انجام فعالیت مافیا شود؟
مافیای زباله به حدی قدرتمند است که برای برخی مدیران تعیین تکلیف می‌کند که چه کاری باید انجام شود و چه کاری انجام نشود. خواسته یا ناخواسته شرایط را به گونه‌ای القا می‌کند که همه چیز به نفع خودش پیش برود. آن وقت می‌بینیم که همه قوانین به نفع مافیاست و اصلاً آن‌ها هیچ کاری را خلاف قانون انجام نمی‌دهند! شاید اگر شرایط اصلاح شود و بند‌های قرارداد شهرداری و پیمانکاران بازیافت مشخص باشد، کمک بزرگی به حل این مسئله شود؛ اینکه روزی چقدر با پیمانکار قرارداد می‌بندد و چه خدماتی می‌گیرد؟ اصلاً چقدر از آن را در حوزه پسماند خرج کرده است، این‌ها مواردی است که باید شفاف شود.

تیرماه بود که سخنگوی شهرداری تهران در نشست خبری خود با اصحاب رسانه اعلام کرد مخازن زباله با ظاهری جدید در یکی از خیابان‌های مرکزی شهر مورد استفاده قرار گرفته و در حال ارزیابی است. او درباره راه‌اندازی مراکز MRF نیز صحبت کرد و گفت در کنار آن، نرم‌افزاری را به صورت آزمایشی فعال کرده‌اند که خطا‌های آن در حال رفع است. چنین اقداماتی می‌تواند مشکلات مربوط به حوزه پسماند را حل کند؟
به نظر من اگر قرار باشد MRF هم به دست مافیا داده شود، هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد و همان مسیر قبلی تکرار می‌شود. باید ریشه مافیای پسماند با تعیین قوانین مناسب خشکانده شود. متأسفانه من چنین اراده‌ای را در شهرداری نمی‌بینم. عملکرد این سازمان تا امروز نشان داده پسماند اولویتی برایش نداشته است. دغدغه این سازمان، آسفالت است، یعنی چیزی که مردم از نزدیک با چشم می‌بینند، اما آن چیزی که در ۳۰ کیلومتری تهران است و فقط بوی بد آن در فرودگاه به مشام می‌رسد، اولویتی برایش ندارد. کشور‌های زیادی در زمینه مدیریت پسماند موفق عمل کرده‌اند که می‌توان از تجارب آن‌ها استفاده کرد. کشور‌های اسکاندیناوی نیز در این زمینه پیشتاز بوده‌اند و به قدری موفق عمل کرده‌اند که تبدیل به واردکننده زباله شده‌اند. در مقابل می‌بینیم که ما دستگاه زباله‌سوز داریم، اما از ظرفیت‌آن به درستی استفاده نمی‌کنیم، البته ابهامات زیادی در این زمینه وجود دارد. کسی نمی‌داند واردکننده این دستگاه چه کسی بوده، چراکه مدیران بار‌ها و بار‌ها تغییر کرده‌اند. هیچ کس هم قرار نیست آن‌ها را بازخواست کند. اصلاً کسی نمی‌داند خدمات پس از فروش این دستگاه کجاست؟ متأسفانه مدیریت پسماند و مالکیت آن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد که آسیب آن گریبان شهر و شهروندان را گرفته است.


نکته
مرگ زمین با میراث شیرابه
هر زباله‌ای که به دست‌مان می‌رسد، داخل کیسه می‌ریزیم؛ زباله‌های خشک یا زباله‌های‌تر، فرقی نمی‌کند. اصلاً تفکیک آن‌ها برای‌مان مهم نیست، فقط مهم این است که هر چه زودتر آن را از خانه‌مان بیرون ببریم تا مبادا شیرابه‌اش چکه کند، اما به محض اینکه داخل کوچه می‌رسیم، دیگر هیچ چیزی اهمیت ندارد، همان لحظه است که مسئولیت زباله‌ای را که تولید کرده‌ایم، از سرمان باز می‌کنیم و کیسه‌ای را که مخرب محیط زیست است، به داخل مخزن زباله پرتاب می‌کنیم. حالا اینکه شیرابه زباله داخل کوچه و خیابان راه می‌افتد و می‌تواند آنجا را دچار آلودگی‌های فراوانی کند، اصلاً مهم نیست. اینکه اگر بارش باران سبب تولید شیرابه بیشتر شود هم اهمیتی ندارد. این‌ها دیگر وظیفه شهرداری است که بابتش چاره‌ای بیندیشد!
آنطور که کارشناسان می‌گویند در هر میلی‌گرم شیرابه بیش از ۱۰۰میلیون باکتری مضر وجود دارد و عامل انتقال بیش از ۱۱۸نوع بیماری حاد است که سلامت انسان و محیط‌زیست را تهدید می‌کند. یک لیوان شیرابه قادر به نابودی کامل یک درخت تناور است. در صورتی که اگر زباله‌های‌تر را با سبد آبگیری کنیم تا خشک شوند، سهم بزرگی در جلوگیری از مخاطرات شیرابه ایفا کرده‌ایم. تخلیه کامل بطری‌های حاوی نوشیدنی، قبل از دورریختن آن‌ها نیز به کمتر شدن شیرابه‌ها کمک خواهد کرد. همچنین اگر پسماند میوه را در داخل سبدی خشک کنیم و بعد آن را داخل سطل زباله بریزیم، دیگر زباله تری نداریم که مرگ زمین را با آن رقم بزنیم.

سؤال ویژه
شهرداری چطور می‌تواند مقابل مافیا بایستد؟

یکی از کار‌های ساده‌ای که شهرداری می‌تواند انجام دهد، این است که هنگام صدور مجوز پایان کار همانند کشور‌های اروپایی از هر ساختمان بخواهد حتماً اتاقک پسماند داشته باشند تا پسماند‌ها را به صورت تفکیک‌شده تحویل دهند یا حتی آن‌ها را بفروشند، اما چرا این کار ساده تا امروز انجام نشده است، چون عده‌ای می‌خواهند آن سطل سر کوچه برداشته نشود و زباله‌گردی و مافیای زباله از بین نرود، البته یک زمانی در خیابان توانیر سطل‌های زباله را به صورت پایلوت برداشتند، اما اتفاقی که افتاد، این بود که مردم در همان جایی که قبلاً سطل بود، زباله‌های‌شان را رها می‌کردند، چون به آن‌ها گفته نشده بود که زباله‌ها را چگونه تفکیک کنند و کجا تحویل دهند.
به نظر من تمام طرح‌هایی که تا الان داده شده، یکسری طرح‌های کوچک، سطحی و بدون بازخورد بوده است. دلیل هم دارد؛ عمده مدیران در سازمان پسماند شهرداری دلسوز نبوده‌اند و از آنجا که این سازمان فقط در ضرر شریک است، تلاشی برای بهتر شدن وضعیت نکرده است چراکه همه پسماند‌های خوب از سطل‌های زباله و حتی در مسیر آرادکوه برداشته می‌شود و فقط پسماند‌های کم‌ارزش و بی‌ارزش به آنجا می‌رسد. مدیریت پسماند فقط اسم است، وگرنه با حجمی از زباله‌های به‌درد‌نخور و کمی هم زباله‌های کم‌ارزش که روی دستش مانده است، سروکار دارد.