گروه تعاملی الف - آرش تبرستانی:
امروزه مسائل فرهنگی از داغ ترین موضوعاتی است که درباره آن بحث میشود کما اینکه یکی از پر بحثترین و پر بینندهترین موضوعات در وبسایتهای خبری و تحلیلی مسائل فرهنگی و به خصوص مسئله حجاب میباشد اما چه اتفاقی افتاده که موضوع فرهنگ در جامعه به این اندازه مورد توجه قرار گرفته؟ علل تغییر خلق و خوی فرهنگی بعضی از مردم که باعث تضاد و دو قطبی شدن در جامعه شده است در کجا ریشه دارد؟ در این نوشتار سعی بر آن داریم که پاسخی برای این سوالات ارائه دهیم.
یکی از موضوعاتی که بعضا مطرح می شود این است که به خاطر دشواریهای اقتصادی به وجود آمده در کشور ما در مسائل فرهنگی هم با مشکل مواجه شدهایم و اگر اقتصاد کشور درست شود همه مشکلات فرهنگی حل خواهد شد! البته که فرهنگ و اقتصاد با هم در ارتباط هستند ولی ما در گذشته هم مشکلات اقتصادی بسیاری داشتیم اما شاهد اتفاقات اخیر نبودیم ضمن اینکه افرادی که امروزه شاهد تغییر در باورها و رفتار و پوشش آنها هستیم بیشتر از قشر برخوردار هستند.
مطلب دیگر عادی انگاری انحرافات فرهنگی در جامعه است. برخی افراد معتقدند تغییراتی را که شاهدش هستیم موضوعی معمول است و ایرادی در آن نیست. باید بدانیم ایران کشوری با پیشینه فرهنگی و دینی بسیار قوی بوده که قرنهای متمادی در این امور سابقه داشته است ولی در سالهای اخیر جهان غرب و به خصوص آمریکا به وسیله ابزار رسانه و به اصطلاح ناتوی فرهنگی کشورهای دیگر را مورد هجوم فرهنگ منحط خود قرار دادهاند و جوامعی مثل ایران که دارای فرهنگی غنی هستند بیشتر از سایر جوامع مورد حمله قرار گرفتهاند. آیا سبک زندگی آمریکایی فرهنگ ایده آلی برای یک جامعه است؟ درصد بسیار بالای فرزندان نامشروع، بیشترین تعداد زندانیها در جهان، رتبه اول مصرف داروهای ضد افسردگی و آمار های بسیاری از این دست در آمریکا نشان دهنده این است که پاسخ این سوال منفی است. آیا اگر کشوری اقتصاد قدرتمند داشته باشد ولی از اخلاق و حیا تهی شود جامعه آن سعادتمند خواهد بود؟
موضوع روشن است در سال های اخیر و به ویژه دهه گذشته به دلیل گسترش فضای مجازی و عدم کنترل و ساماندهی آن توسط حکومت، کشور ما مورد هجوم شدید رسانهای قرار گرفته است در این جنگ رسانهای افرادی که دارای بنیه فکری و ایمانی ضعیفتری هستند ابتدا دچار تردید، سپس اعراض و در نهایت ستیز با هنجارها و مبانی اعتقادی جامعه خواهند شد. در این حالت جامعه دو قطبی شده و همانطور که در التهابات سال گذشته شاهد بودیم تبعات منفی آن گریبانگیر کشور خواهد شد. همانطور که خیلی از بازداشت شدگان اذعان داشتند که تحت تاثیر فضای مجازی دست به اقدامات هنجار شکنانه زده اند. چرا در رسانههای اجتماعی غربی مثل اینستاگرام با انبوه مطالب ضد دین و ضد فرهنگ ایرانی مواجه هستیم؟ چه کسانی سرمایه گذار این رسانه ها هستند و چه اهدافی را دنبال میکنند؟
اتفاقات اخیر نشان داد که سازمانهای نظارتی کشور توانایی جلوگیری از ورود محتوای نامناسب از طریق اینترنت را دارند ولی متاسفانه اراده لازم برای آن را خیر. طرح هایی مثل شبکه ملی اطلاعات و صیانت از فضای مجازی به نتیجه نرسیده و فیلتر کردن نمادین سایتها هم دردی را دوا نمیکند کما اینکه امروزه در گوشی خیلی از کودکان و نوجوانان فیلترشکنی نصب است که به راحتی فیلترها را دور میزند و به نامناسبترین محتوای غیر اخلاقی دسترسی دارد. قطعا اثرات این فاجعه فرهنگی در آینده بیشتر خود را نشان خواهد داد.
فرصت برای سر و سامان دادن به فضای مجازی و اینترنت در ایران رو به پایان میباشد و کشور ضربات مهلکی از این ناحیه دریافت کرده است. باید به سرعت اینترنت ملی راه اندازی شود تا بتوانیم از مزایای فضای مجازی استفاده کنیم و مضرات آن را مسدود نماییم. کشوری مثل چین سالها پیش اینترنت ملی خود را راه اندازی کرده و قبل از فراگیر شدن رسانههای اجتماعی جایگزینی برای آن ساخته است. جالب است بدانید تعداد افرادی که در چین برای کنترل فضای مجازی استخدام شدهاند با تعداد پرسنل ارتش آن برابری میکند که این نشان دهنده اهمیت این موضوع و تاثیر آن بر جامعه است. استفاده از تجربه این کشورها بسیار راهگشا خواهد بود و مسئولان برخلاف گذشته باید تمام همت خود را برای پاسداری از فرهنگ ایران زمین به کار بندند.