اظهارنظری کوتاه ازآقای محمدجواد ظریف در خصوص تحولات غزه کافی بود تا آتش توپخانه اصلاحطلبان و چهرههای رسانهای دولت قبل برای هجمه به برخی افراد فعال شود؛ آنجایی که وزیر امور خارجه پیشین، از نامهنگاری عدهای به رهبر انقلاب برای دخالت مستقیم ایران در نبرد غزه صحبت کرده و همین کافی بود تا شبکههای اجتماعی پر شود از نشانهرفتن انگشت اتهام اصلاحطلبان به سمت یک جریان و یک شخص.
جبهه پایداری و سعید جلیلی آماج حمله کسانی قرار گرفته که صرفاً بهدلیل تکجملهای غیرمستند از سوی جواد ظریف، دست به نتیجهگیریهای بیمبنا زده و دور جدیدی از تخریب شخصیتی و حملات سیاسی خود را آغاز کردهاند؛ با چشمپوشی از اخلاق و عیارسنجی سخنان ظریف و انطباق آن با واقعیت باید بگوییم علت این امر چیزی نیست جز تلاش برای هراسافکنی و ترسیم چهرهای ترسناک از رقبا.
اصلاحطلبان و اعتدالیون که کارنامهای پر از خالی دارند، در مواجهه با چهرههایی که آنان را رقیب و یا تهدیدی برای خود تلقی کنند، به همین سبک و سیاق رفتار میکنند؛ با دوگانهسازیهای کذب و الصاق صفتهایی ناروا به افراد و امروز هم وظیفه دارند که به رقبای خود، برچسب تندوری و جنگطلبی بزنند و با تکیه بر گزارهای بیمبنا، یک نتیجهگیری غیرعقلانی و کلی کرده و فضا را علیه دیگران مسموم کنند.
اگرچه در این بین، قصور جواد ظریف هم غیرقابل انکار است که همچون سیاستمداری کم تجربه، هر از گاهی اظهاراتی غیرمستدل مطرح کرده و خود را در معرض انتقادات قرار داده و فضا را برای چنین تخریبهایی مهیا میکند. چند روزی از سخنان پرحاشیه او در خصوص جنگ غزه و مردم و هزینهندادن مسئولین نگذشته بود که حالا در گفتوگویی تلگرامی، وجه دیگری از نگاه خود را عیان کرده و جبهه جدیدی را برای حملات علیه دیگر افراد گشوده است.
ظریف باید پاسخ دهد که اولاً بر چه اساسی از نامهنگاری عدهای با رهبر انقلاب و تلاشهای بیوقفه آنان بهمنظور دخالت ایران در جنگ غزه علیه اسرائیل صحبت کرده؟ آیا این اظهارات او خبری است موثق یا صرفاً بر اساس گمانهزنیهای خود، این سخنان را ایراد کرده است؟ حتی بهفرض تایید این اقدام از سوی همین جریان جنگطلب مدنظر ظریف، آیا این دیپلمات کهنهکار در این حد نمیداند که تلاشهای اینچنینی منجر به اثرگذاری بر رهبر انقلاب و تصمیمگیری برای ورود ایران به این نبرد نمی شود ؟ آیا این قسم اظهارات، تقلیل ساختار تصمیمگیری در کشور نیست ؟
جواد ظریف نشان داده که برخلاف تصویرسازیهای صورتگرفته و تلاش جریان اصلاحطلب برای ترسیم چهرهای کارکشته و فردی سیاس از او، به سادگی و ناپختگی دچار است و هزینههایی که بر کشور چه در دوران وزارت خود و چه پس از آن تحمیل کرده و همچنان هم میکند، گواه این گزاره است.
ای کاش آقای دکتر ظریف بهجای هزینهسازی برای کشور، به کرسی تدریس خود در دانشگاه بازگشته و برای دانشجویانش از خاطرات برجام و توافقی سخن گویند که بنا به باورشان، امکان نقضشدن نداشت و به همین دلیل، «تام کاتن» سناتور آمریکایی را مورد نوازش قرار میداد و به مدرک حقوق او نیش و کنایههای فراوانی میزد!