پس از پیروزی حماس در انتخابات سال 2006، برخوردهای مسلحانه ای میان حماس و جریان بانی سازش و جریان تکفیر در می گیرد. تا قبل ازاین تاریخ، اختلاف میان سلفی ها و حماس در فضایی گرگ و میش و مبهم قرار داشت. اما بعد از استقرار رسمی حماس در نوار غزه، اختلاف مذکور روشن و علنی شد. تا حدی که در ادامه برخی از اعضای جریان سلفی که بعضاً در نوار غزه هم سکونت داشتند، حتی با داعش هم بیعت می کنند.
فراتر از سطح رفتاری که عامل اختلاف مذکور می شود، حماس و گروه های سلفی و به ویژه حماس و گروه های تکفیری-نوتکفیری در مبانی و بنیادها اختلاف آشکار دارند. قابل اشاره است که خاستگاه حماس، اخوان المسلمین است و از نظر جهادی بودن با جریانات تکفیری دارای اشتراک ظاهریِ جزئی است. اما همزمان اختلافات جدی با گروه های اخیرالذکر دارد. حماس برخلاف سایر گروه های تکفیری، تنها اسرائیل یا رژیم صهیونیستی را تکفیر می کند و از تکفیر سایرین پرهیز کرده است. در عین حال، خودش توسط داعش مورد تکفیر قرار گرفته است.
جریان تکفیری بیش از اعتقاد به مبارزه با کفار و نیروهای خارج از جهان اسلام، به زعم خود به پاک سازی امت از شرک و فساد باور دارد. بر این اساس، جهاد با اسرائیل برای این جریان اولویت ندارد. همچنین این گروه ها به شدت ضدشیعی هستند. در حالی که حماس به فراخور و تبع اخوانی بودن، مؤید شیعه است یا دست کم شیعه را به عنوان مذهب به رسمیت می شناسد.
قابل یادآوری است که سابقه تعامل روحانیت شیعه و اخوان المسلمین محدود به زمان حیات و زعامت حضرت آیت الله بروجردی(ره) نبوده است. اما می توان از دوران ایشان به عنوان دوران اوج و نقطه عطف تعامل مذکور یاد کرد. آیت الله سیدمحمدجواد علوی بروجردی در این زمینه طی دیدار با حافظ منافع جمهوری اسلامی ایران در مصر می گوید: « آثاری که مهندس بازرگان نوشتند، بهویژه در زمینه تفسیر قرآن، در اصل الگوگیری از آثاری است که سالها پیش از آن اخوانالمسلمین نوشته بودند. اخوان به علوم روز تسلط خوبی داشتند ... افرادِ بهاصطلاح سطح بالای اخوان به مرحوم آیتالله بروجردی اظهار علاقه میکردند. چون شیخ حسن البناء، متفکر اصیل اخوان، جزء مجلس تقریبیای بود که آیتالله بروجردی در قاهره تشکیل داده بود. مجلس تقریب مرکب بود از علما و اندیشمندان طراز اول و سطح بالای فِرق مختلف از مذاهب اربعه، زیدیها و شیعه. کسانی مثل کاشف الغطاها یا کسی مثل مرحوم آیتالله سید محسن امین و برخی شخصیتهای طراز اول شیعه در ضمن اینها بودند. حسن البناء هم از اعضای فعال این مجموعه بود. مقالات اینها در خود دار التقریب مصر منتشر میشد. آقا شیخ محمدتقی قمی، که نماینده آیتالله بروجردی در قاهره بود، کتابی دارد به نام ارگان تقریب. اخوان مجلهای به نام رساله الاسلام داشتند که در ۱۲ جلد دارالتقریب خودمان منتشر کرد. حسن البناء مقالات بسیار قویای در این مجله دارد. حدود ۳۰ سال پیش هم، در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، کنگرهای در تهران با عنوان بزرگداشت شیخ محمود شلتوت و آیتالله بروجردی تشکیل شد که در واقع تکریمی بود از فتوای تاریخی شیخ محمود شلتوت]منظور، فتوای شلتوت در قابل تقلید دانستن مذهب شیعه است[ ... علت اظهار علاقه حسن البناء به آقای بروجردی این بود که ایشان، یعنی رهبر اخوانالمسلمین، در تقریب، همفکر آیتالله بروجردی بود و در مجلس تقریب هم، همکار ایشان بود. حسن البناء به مرحوم آیتالله سید محسن حکیم، مرجع بزرگ شیعه، هم اظهار علاقه میکرد. چون در ماجرای سید قطب و اعدامش به دست جمال عبدالناصر آیتالله سید محسن حکیم اعلامیه داد و قتل او را محکوم کرد...حتی شخص مقام معظم رهبری، آیتالله خامنهای (حفظه الله)، هم به اخوانیها علاقهمند بودند و کتابهایشان را میخواندند و با آنها مأنوس بودند و از این جنبش حمایت میکردند... حتی در برابر حکومتهایی که آنها را میکوبیدند، مثل جمال عبدالناصر که شخصیتی محبوب و ملی در بین عربها بود، ما از آنها حمایت کردیم تا به قدرت رسیدند.» ( به نقل از پایگاه اجتهاد به آدرس: ijtihadnet.i).
بعد از صدور فتوای تاریخی شیخ شلتوت، علامه محمد غزالی رهبر جمعیت اخوان المسلیمن این فتوا را تأیید می کند: «من معتقدم كه فتواى استاد بزرگ شيخ محمود شلتوت گام وسيعى در اين ميدان است كه مايهى اميدوارى تمام زمامداران و علماى بااخلاص است و تكذيب آنچه را كه مستشرقين انتظار مى كشند كه كينه و نفاق، اين امت را قبل از رسيدن به اتحاد و همبستگى، از ميان بردارد. اين فتوا به نظر من نخستين گام در اين راه است. نخستين گام براى يكپارچگى و جمع كردن مسلمانان تحت عنوان اسلام كه خداوند آن را كامل گردانيده و آن را به عنوان بهترين دين براى ما برگزيده است. همچنين سرآغاز عمل به رسالتى است كه عزت و سربلندى مومنان را بازمىگرداند و مايه رحمت جهانيان مىگردد.مسلما بدبينىها و خرافات، تودهى اهل سنت و شيعه را به پستى مىكشاند و اختلافات و دودستگى، همه را از حقيقت و زندگى دور مى سازد.» (رساله الاسلام، سال يازدهم، شماره 4).
این صبغه و سابقه در حالی است که گروه های تکفیری مانند داعش، در ضد شیعه بودن و در عوض، تساهل گاه و بی گاه در قبال سایر مذاهب غیراسلامی، بیننده آگاه از تاریخ را یاد رفتار خوارج می اندازد؛ خوارج در سویی بعضاً به مذاهب غیراسلامی محبت می کردند اما در سوی دیگر، سر شیعه را می بریدند. بر اساس این مشابهت، ابراهیم برزگر استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، این گروه ها را نوخوارجی می نامد(رجوع شود به: مجرای فهم تکفیری ها: مشابهت های تکفیری ها و خوارج، پژوهش های راهبردی سیاست مقاله 6، دوره 2، شماره 7، دی 1392، صفحه 147-164).
تکفیر حماس به سبب اعتقاد به دمکراسی!
در سال 1993، جریان تکفیری و سلفی، حماس را خارج از فرقه ناجیه انگاشت؛ آن هم با این استدلال که حماس با پذیرش انتخابات و دمکراسی، برای خداوند شریک قائل شده است. بر این اساس، واضح است که اختلاف بنیادین میان حماس و گروه های سلفی و تکفیری وجود دارد(رجوع شود به: «گروه های سلفی در نوار غزه و مواضع آن ها نسبت به حکومت حماس»، سیاست جهانی دوره چهارم بهار 1394 شماره 1، نوشته احمد سادات، استادیار دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان، گروه فلسطین اشغالی).
باید توجه داشت که حماس به رهبری شیخ احمد یاسین از دل انتفاضه ظهور کرده است؛ جنبشی که نقطه عطف بیداری فلسطینیان در برابر رژیم غاصب را نشان داد و نیز موتیفِ سنگپرانی و تِم مظلومیت خاص مبارزاتی آن به نماد و استعاره ای تثبیت شده در اذهان عمومی بدل شد. به بیان دیگر، حماس خاستگاهی انسانی، مردمی و خودجوش و مبتنی بر آزادی دارد و نیز آزادی خواهی را بیش از سایر جنبش های ضد صهیونیستی در اراضی اشغالی به تجلی رسانده است. قابل تأکید است که مردم فلسطین بعد از شکست توافق اُسلو و ایده یاسر عرفات در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی – و البته عدم تعهد رژیم غاصب به پذیرش متقابل که در توافق اُسلو در واشنگتن قید شده بود- به سمت ایده و برنامه رفتاری حماس گرایش پیدا کرد و در نتیجه، برنامه عرفات محبوبیت خود را تا حد زیادی از دست داد. این نکته مؤید آن است که محبوبیت و مشروعیت حماس محدود به مردم ساکن غزه نیست؛ بلکه در کرانه باختری و اعراب فلسطینیِ خارج از دولت خودگردان هم محبوبیت و مشروعیتی مشابهی دارد. دلیل آغازین این محبوبیت آن است که حماس در برابر توافق اُسلو(توافقی که به تعبیر نشریه آمریکایی فارن پالیسی چیزی جز مرغ کنتاکی برای فلسطینی ها نداشته و اشغال گری بیشتر اسرائیل را در داشته است) ایستاد و هرگز تن به سازش نداد.
روی این ملاحظات، ایجاد شائبه داعش انگاری و القای شباهت میان داعش و حماس و نیز انتساب دروغین حماس به تکفیر و سلفی گری توسط صهیونیسم بین الملل بس ناجوانمردانه و فاقد اعتبار واقعی است. این القاء سعی دارد در درجه اول، حمایت ایرانی و شیعه از نهضت فلسطین و در درجه دوم، حمایت سایر ادیان و گرایش ها از آن را تضعیف کند.