مطلبی با عنوان «عدم زمان‌شناسی و هزینه‌سازی» با نظرات متعدد کاربران همراه شد که تعدادی از آنها را می خوانید:
*همه نظرات قابل احترام است لیکن آنچه رامسلم است وطن دوستی آقای دکتر ظریف موردتایید مردم ونظام است .اگرشخصی ازروی دلسوزی توصیه به اجتناب ازجنگ کند کجا اشکال دارد؟ایشان نظرش راگفته و افرادی هم دررسانه ملی به غیرممطقی ترین شکل ممکن پاسخ گفته اند.
*حاصل اصلی برجام لغو تمامی تحریم های شورای امنیت سازمان ملل بود که با موفقیت کامل اجرا شد. تضعیف برجام ابتدا در بین تندروهای داخلی کلید زده شد. منابع آزاد شده ایران بعد از برجام ده ها میلیارد دلار بود که به صورت قانونی در اختیار ایران قرار گرفت
*تحریمها قطع نشد و همان موقع تعداد بسیارزیادی تحریم به تحریمهای قبل اصافه شد ان پولهایی که ازاد شد را نام ببرید
*ظریف بیش از نصف عمرش را در آمریکا زندگی و تحصیل کرده و حق دارد به آن کشور خدمت نماید و برای ایران هزینه بتراشد.
*(پاسخ به کامنت بالا)ربطی نداره. اتفاقا خسارتهای غیر قابل جبران ما از طرف کسانی است که ظاهرا پایشان رو هم از کشور بیرون نذاشتند.
*در رابطه با جنگ نباید احساسی عمل کرد و باید عاقلانه و منطقی بود .
*جنگی در کار نیست اسرائیل و فلسطین در 44 سال گذشته همواره درگیر بودند اما ایران هیچ وارد جنگ مستقیم نشده و نخواهد شد.
*اقای ظریف فعلا از تصمیم گیران نظام نیستند اما براساس قانون اساسی حق دارند اظهار نظر کنند و مادامیکه خلاف قانون عمل نکرده اند کسی نمی تواند متعرض ایشان بشود . ازادی بیان حق مسلم هر کسی است . البته تصمیم گیران نظام هم باید به خواست جامعه عمل کنند و در چارچوب قانون تصمیم گیری کنند .
*هر کی واقع بین باشه و بر خلاف نظر شما حرف بزنه میشه هزینه ساز؟ ایشان متخصص ترین آدم در کل ادوار تاریخ وزارت خارجه بودند
*(پاسخ به کامنت بالا)اگر متخصص بود که نتیجه برجامش تشدید تحریمها و فشار حداکثری دشمن و افزایش 10 برابر قیمت دلار نمی شد !
*الان که دیگه سیستم یکدست شده و بخش تصمیم گیر که قدرت را در اختیار دارد یکدست است . نباید با اظهار نظر یک صاحب نظر که مسوولیتی هم ندارد مشکل داشته باشید.
*موضع گیری رهبری در زمان حمله صدام به کویت و ورود آمریکا به جنگ را فراموش نکردیم. زمانی که برخی از سخنوران هر دو جناح راست و چپ، گفتند که صدام خالد ابن ولید شده و ما باید همراه او شویم و علیه دشمن شماره یک مان یعنی آمریکا بجنگیم. رهبر انقلاب محکم ایستادند و گفتند این جنگ بین دو باطل است و ما دخالت نمیکنیم. از این موارد در طول رهبری ایشان بارها اتفاق افتاد. البته مواضع اصولی ما کمک به جبهه مقاومت و مستضعفان جهان (طبق قانون اساسی) ادامه داشته و دارد ولی بدون درگیری مستقیم. این روند در مدیران عالیرتبه کشور هم نهادینه شده. فکر کنم خود آقای ظریف و دوستان ایشان (بخصوص آقای روحانی) هم این مطلب را خوب بدانند. حالا چرا این گونه صحبت میکنند، الله اعلم....
*شخص آقای ظريف که الآن کاره ای در مملکت نيست که بخواهید خودتون رو درگیر حرفش بکنيد، یک استاد دانشگاه است و تمام.
*اکنون اصلاح طلبان مشغول نواختن جلیلی هستن و اصولگرایان مشغول نواختن ظریف هستن و هیچ تفاوتی با هم ندارند.
*ظریف باید پاسخگو باشد چرا اجازه داد تا مکانیسم ماشه به ضرر ایران و بصورت یکطرفه در برجام گنجانده شود ؟!
*هیچ کسی بدون اشتباه نیست آقای ظریف هم در دوران خدمتشان اشتباهاتی داشتند ،اما باید اقدامات عقلانی و اشتباه یکنفر را در دو کفه ترازو بگذاریم که در این صورت اقدامات عقلانی و منطقی دکتر ظریف قطعا سنگینی میکند ، البته ما منتقد اشتباهاتشان هم هستیم .
*ادم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشه روحانی و ظریف بدعهدی غربی ها را در قراردادهای سعد اباد و ژنو تجربه کرده بودند اما درس عبرت نگرفتن و مجددا کشور را درگیر برجام بی فرجام کردند و 8 سال فقط مذاکره و فرصت سوزی کردند و دیگر هیچ !
*حتی یک بنگاهی هم در زمان انعقاد قرار داد یک معامله حق فسخ و ضرر زیان برای طرفین معامله در نظر می گیرد اما ظریف طوری برجامو منعقد کرده بود که ترامپ بدون هیچ هزینه ای از برجام خارج شد و هیچ خسارتی به ایران پرداخت نکرد.
***
مخاطبین الف درباره مطلب «چرا ایران وارد جنگ غزه نمی‌شود؟» نظرات متعددی ارسال کردند که تعدادی از آنها را می‌خوانید:
*بیایید واقع گرا باشیم.کمترین سودی که آمریکای جنایت کار از همه جنگها میبرد فروش تسلیحات هست.
*برای شرکت در یک حماسه بزرگ و جنگ و اقتصادی و اجتماعی باید اول افکار عمومی را برای پذیرش آماده کرد بعد نیروی انسانی و هزینه‌های درگیری را برآورد کرد،و موضوع مهمتر اینکه هر کشوری در حدود خود میتواند در موضوعی وارد شود و مازاد بران به ضرب‌المثل لطف که از حد گذشت نادان فکر بد کند،باید منافع ملی را در نظر گرفت و مصالح کشور را و این که سخنانی گفته شود که بعدا به ضرر شود ،ضربه بر کشور و ملت است،راهبرد دفاعی ما در قبال فلسطبن جنگ نامتقارن و صلح نامتقارن خواهدبود،ملت فلسطین هم مثل ملت ایران باید انقلاب کند و خود را از قید و بند رها کند و اعراب هم باید به کمک همکیشان و همزبانان خود بشتابند.
*این جنگ کاملا فلسطینی است و محور مقاومت و حماس در برابر استکبار کفایت می کند قطعا بدانید شیوه مقاومت در برابر استکبار را از ایران آموخته اند و نقشه انهدام اسرائیل توسط همین مردم باید بسته شود لکن محورهای مقاومت جهان اسلام راکد و ساکت نخواهد بود اما شیوه عملکرد در برهه های مختلف متفاوت خواهد بود.
*افرادی هستند با احساسات صحبت میکنن از حمله و آمادگی وجنگ و...نمیدانندهر جنگی ایران وارد شود اقتصادش فلج تر ومردم فلاکت تر خواهند شد چند سال تحریم وجنگ ۸ ساله اثراتش الان مشخص است.
*خوب است که همه کارشناس امور جنگ شده اند کاش چند نفر هم کار شناس امور اقتصادی می شدند تا مردم از این فلاکتی که گرفتارش شدند نجات دهد ایران نباید به هیچ وجه وارد جنگ مستقیم شود وگرنه اوضاع اقتصادی مردم به جاهای خیلی باریک می کشد
*اول اینکه دلیلی مستقیم وجود ندارد ایران وارد جنگ بشه دوم جنگ اقتصاد کلان میخواد بخصوص جنگ امروزه سوم اسرائیل با این همه گنبد آهنین و کمک‌های آمریکا و اروپا از هر بابت باز در مقابل یه جنگ چریکی داره کم میاره دست به جنون بمباران زده این ضعف یک کشور و نشان میده که در‌میدان توان جنگ ندارد تنها ده روز آمریکا و اروپا دست بکشن از اسرائیل کار اسرائیل تمامه و چهارم عربها بزرگترین خیانتکار به مسلمانان هستن ۹۰ در سران کشورهای عربی نوکر و مزدور آمریکا و اسرائیل می‌باشند .
*عجیب هست که چرا بعضی ها نمی خواهند بفهمند یا نمی فهمند که کشور ما از فلسطین و لبنان داره حمایت می کنه اینکه سی چهل سال قبل رژیم صهیونیستی هروقت اراده میکرد تا قلب بیروت پیشروی میکرد ولی الان درسه جمله و جنگ نا موفق با کلی تلفات از لبنان والبته حزب الله شکست خورد وهم چنین انتفاضه های پی درپی فلسطینیان وبازپس گیری نقاطی مثل نوار غزه وهم چنین مسلح شدن خیلی از آنها وروحیه جهادی وکوتاه آمدن رژیم صهیونیستی از آرمانهای نیل تا فرات وهم چنین شکست های آمریکا واروپا و بعضی از دول عربی و همین رژیم منحوس بابت ایجاد القاعده وداعش و نابودی آنها همه نتیجه حمایت ایران بوده است اما دوراز عقل است وقتی به کشور ما تهاجمی صورت نگرفته ما بخواهیم مستقیما واز طریق خاک خودمان پاسخگو باشیم گرچه خناسان و شیاطین داخلی و خارجی دائم القا میکنند اما قطعا ولایت فقیه و فرماندهی معظم کل قوا حفظ الله ودولت مردان و فرماندهان محترم نظامی خودشان بهتر از هر کسی اشراف به قضایا دارند .
*یادمون نرفته اسرائیل آذربایجان راتحریک کرده بود کناررود ارس برای کشور عزیزمون سوره فتح میخوندالان معادلات بهم خوردوجنگ رفت تو اسرائیل،همیشه حق پیروزه وباطل نابود این وعده خداونده،
*وقتی آمریکا ماراتهدید میکند و روسیه و چین هم سکوت میکنند تنهایک راه باقی می ماند و آن هم ساخت بمب اتم است.چرامابمب اتم نداشته باشیم؟ علت ترس آمریکااز کره شمالی و چین سلاح هسته ای است . امروزباید به فکر باشیم .فردادیر است
***
مطلب «افزایش سن بازنشستگی، دستپخت چه کسانی است؟» با نظرات متعدد کاربران الف همراه شد که تعدادی از آنها را می خوانید:
*شاید با این کار مشکل صندوق شما حل میشه ولیکن و این همه جوانانی که جویای کار هستن چند سال بیشتر باید چشم انتظار باشن تبعات اجتماعی که مرور زمان جامعه دچارش میشه با هیچ مبلغی درست نمیشه
*وقتی مدیران صندوق های بازنشستگی صرفا بر مبنای گرایش سیاسی و پاس کردن بدهیهای انتخاباتی منصوب می شوند بدیهی است که سرمایه بازنشستگان در صندوق ها از بین برود و ناچار به افزایش سن بازنشستگی شویم هنوز خاطره انتصاب مرتضوی توسط دولت دهم به مدیرعاملی شستا در اذهان هست
*اتفاقا کارمندان مسن الان بشکن میزنن که اخ جون فعلا فعلنا هستن...اصلا کسی دوست نداره باز نشست بشه...
*مقایسه سن بازنشستگی با کشورهای اروپایی و غربی یک قیاس غلط است زیرا که در کشورهای غربی با توجه به هرم جمعیتی با کمبود و کاهش نیروی کار جوان مواجهند و بالاجبار مجبورند که سن بازنشستگی شاغلان را بالا ببرند ولی شرایط جمعیتی کشور ما اینگونه نبوده و مادر کشور با این همه جوان جویای کار که از سویی با بحران بیکاری مواجهه ایم که باید فکر و چاره ای برای اشتغال این جوانان شود تا خود به بحرانی عظیم تر تبدیل نشود. راهکارها به ترتیب اولویت: 1- توجه به هرم سنی جمعیت و شرایط حال کشور و پیشگیری و عبور از بحران بیکاری با اولویت جذب و اشتغال جوانان بیکار با خروج از خدمت و بازنشسته نمودن زودتر از موعد و اختیاری عده کثیری از شاغلان مسن و فرسوده که (عملاً هیچ کارایی و اثربخشی و راندمانی برای سیستم نداشته و گاهاً موجبات ایستایی و رکود سیستم و حتی چوب لای چرخ سیستم گذاشته و دائماً در حال بهانه تراشی و سنگ اندازی هستند. چه بسا با نبود این نیروهای فرسوده سیستم کارکرد بهتری داشته باشد.) خروج نیروهای فرسوده و جایگزینی آن با نیروی کار جوان و تازه نفس و پر انرژی که که موجبات تحول و پیشرفت سیستم شده و از طرفی کمک به تحقق اشتغال کشور می شود.
*آخه این دولتیها مگه کاری غیر از به جان هم انداختن مردم بااین قوانین غیر کارشناسی بلد هستند. من کارگر تازه بعد از 30سال باید توانی داشته باشم که برم دنبال شغل بعدی چه برسد به35سالگی .به جای این قوانین اگر راست میگن اصلاح قانون کارگران قراردادی وتبدیل اونابه رسمی رابه جد پیگیری کنندچرااینقدرساده از کنارش میگذرند.مملکت مااینقدرسرمایه داره که سن زیادبازنشسته به جاییش بر نمیخوره راست میگید جلو رانت ودزدیهارو بگیری جلوی افزایش حقوق نجومی بگیرها روبگیرید نه من کارگربا9میلیون حقوق رو بشینید هرروز بازیش بدید.
*ادای کشورهای غربی را درآوردن در هر همه طیف های سیاسی کم و بیش و جود دارد.حالا چون آنها راهکار افزایش سن بازنشستگی را برای تامین مالی صندوق ها انجام داند که نباید ما هم همان کار را بکنیم. کشوری که اقتصاد بیمار دارد؛بیکاری دارد؛ تحریم دارد؛ با این راهکار فقط دچار مشکلاتی نظیر افزایش بیکاری، افزایش مشکلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خواهد شد. بازهم بدون در نظر گرفتن همه جوانب فقط تقلید غربی کردید و فکر نکردید
*بلحاظ عقلی باید منابع و مصارف این صندوقهای بازنشستگی باهم همخوانی داشته باشند و وصولیهای این صندوقها از محل بیمه های دریافتی از بیمه شدگان صرف خدمات درمانی و حقوق افراد بازنشسته و مابقی صرف سرمایه گذاری جهت پرداختهای سالهای آتی که معمولا بیشتر میباشد شود تا دچار کسری نگردند در ایران بدلایل مشکلات اقتصادی و اثر گذاری تحریمها دولتها مجبور به افزایش حقوق شاغلین و بازنشستگان بمنظور جبران بخشی از این تورمها در ادوار مختلف شده و میشوند که این مسئله خارج از قاعده و روند عادی ورودیها و خروجیهای این صندوقها میباشد و دولتها بعنوان عامل اصلی ایجاد این تنشها موظفند برای جبران این کسریهای صندوقها از محل درآمدهای دولت فکری بکنند اما مسئله این هست که هرساله این اعداد و رقمها همچنان همچنان بصورت وحشتناک در حال افزایش بوده و بخش زیادی از بودجه سالانه دولتها را می بلعد و ادامه این روند برای سالهای اینده ناممکن خواهد بود ضمن اینکه این صندوقها عملا ورشکسته محسوب میشوند بنابراین مجلس و دولت باید فکری برای حل ریشه این موضوع بکنند تا دریک دوره منطقی این صندوقها بتوانند خودشان را بازیابی و از اینکه باری بر روی دولت ها باشند کنار گذاشته شوند اما نکته اصلی اینجاست ایا تاوقتی که تورمهای ناشی از سیاستهای اقتصادی دولت ها روی دوش مردم سنگینی میکند بازهم باید مردم یعنی اقشار حقوق بگیر اعم از کارمند و کارگر هزینه نادرستی این سیاستها را بپردازند ؟
*متاسفانه دولتها هیچ کمکی از دانشمندان جامعه شناس ، روانشناس و.... نمی گیرند و نقاط مرجع ودتصمین سازان افرادی با هنر کوتاه سیاسی و اثر گذاری دراز مدت هستند که حتی طی چند سال ذره ای به اثرات وضعیت این تصمیمات ندارند و بعد از ۴٠ سال این شده خروجی حال و روز جمعیت پیر پ بی فرزندی اقتصاد فرو پاشیده و جامعه ای فاقد اعتماد به دولتها حالا با بالا بردن سن بازنشستگی صدمات بعدی و تبعات آتی رو هم شاهد خواهیم بود اقتصادی با کار گردانانان بی انرژی و انگیزه و با جانی خسته و روانی فرسوده