آبروداری کنید لطفا !

علی زاده حسین، گروه سیاسی الف،   4020904054 ۶۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

فاز ۲ فرودگاه امام (ره) قرار است آبروی جمهوری اسلامی برای ارتباط با جهان باشد. این سخن جانشین فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاست که روز گذشته (شنبه) در آیین شروع عملیات عمرانی بزرگ‌ترین پروژه فرودگاهی کشور، (فاز ۲ شهر فرودگاهی امام خمینی (ره)  ) بیان شده است.

ما هم امیدواریم که این مهم به بهترین شکل محقق شود. به علاوه تاکید می کنیم که نباید  گویندگان این قبیل سخنان را بلافاصله چنانکه مرسوم است با  پرداختن به سایر کاستی ها در حوزه های دیگر نقد کرد. چرا که گفته اند اثبات شی نفی ما عدا نمی کند و اینکه اگر کسی در حیطه وظایفش بر حفظ آبرو داری برای کشور تاکید کند معنایش این نیست که آبروداری فقط در این حوزه هاست و  توجه به حوزه های دیگر منتفی است. بنابراین قصد ما هم نقد جانشین فرمانده  قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا نیست اما این قبیل اظهارات همواره بهانه ای هستند برای این یادآوری بسیار مهم خطاب به مجموعه مدیران کلان اجرایی که شاخص های مهمی در کشور وجود دارند که چندان که باید مایه آبرو و اعتبار نیستند و باید در این زمینه ها به طور جدی نگران بود و با بازنگری عواملی را که باعث این بی اعتباری هستند شناسایی کرد. 

آنچه مایه آبروی یک کشور است یقینا نه فقط در ساخت یک فرودگاه مجهز ( که البته در این زمینه بسیار عقبیم و به قول معروف با یک گل قرار نیست بهار شود و یک فرودگاه هر چند مجهز جبران این عقب ماندگی ها را نخواهد کرد)  و حتی در مرحله ای بالاتر نه فقط با مجموع پیشرفت های کمی و حجمی در ساخت و ساز بلکه با مناسبات درست اقتصادی و رفتار اجتماعی سالم ساخته شده بر اساس آن حاصل می شود.

اگر با خودمان صادق باشیم  نمی توانیم چشم مان را بر روی واقعیت هایی ببندیم که مایه آبروی کشور نیستند به خصوص آنکه ظرفیت های بزرگ و کم نظیر کشور را برای تحولات بزرگ در نظر داشته باشیم .

برای اشاره به این شاخص های کمی منفی نیازی نیست به گزارش و آمارها و جداول پیچیده مراکز مختلف اقتصادی و اجتماعی رجوع کنیم. با کوچکترین تامل در این زمینه سیاهه ای از موارد به راحتی قابل اشاره است: 

فاصله طبقاتی رشد یافته
گسترش بیشتر فقر
کاهش ارزش پول
آلودگی هوا
بیکاری
دستمزدهای ناچیز
تورم بالای ۳۰ درصدی
کمبود مسکن
بحران صندوق های بازنشستگی
فساد اقتصادی

شاخص هایی که در ده سال گذشته عمق و شدت بیشتری نیز یافته است و هر کدام از آن ها به تنهایی چندان اعتباری برای یک کشور باقی نمی گذارد و آن را به عبرتی برای دیگران بدل می کند، چه رسد به اینکه مجموع آنها را با هم شاهد باشیم! 

متاسفانه در فضای سیاست زده جامعه همواره همه ناکارآمدی ها صرفا به راهبردهای کلان کشور در یک دهه گذشته بازگردانده می شود و برخی نیز در قالب دفاع از این راهبردها عملا همین دیدگاه را ترویج می کنند وقتی که این وضعیت آشفته اقتصادی را «هزینه های مقاومت» می نامند!  هر دو دیدگاه علیرغم مخالفت با هم، این نکته را نادیده می گیرند که این بی اعتباری اقتصادی محصول چند سال گذشته نیست و ریشه در چند دهه ریل گذاری و تصمیمات غلطی دارد که حتی اگر تحریم ها و مقاومت هم نبود آثار زیانبارش را در همین سال ها آشکار می شد. چنانکه بیکاری چند دهه است که ذهن دولت ها را به خود مشغول کرده و قبل از آن ذهن و روح خیل جوانان تحصیل کرده را. یا در همین ماجرای اخیر مصوبه مجلس درباره افزایش سن بازنشستگی که به دلیل ناترازی صندوق های بازنشستگی رخ داده. آیا این ناترازی یک شبه به وجود آمده؟ آیا آمار افراد شاغل و مبالغ واریزی به این صندوق ها و نحوه سرمایه گذاری این صندوق ها و میزان بازنشستگی های هرساله و ده ها آمار دیگر در دسترس از چند دهه قبل وجود نداشته تا بدانند طی چند دهه بعد وضعیت چگونه خواهد بود تا اوضاع به این روزها نرسد؟! 

آنچه حقیقتا مایه آبروریزی و بی اعتباری است و ما را با این شاخص های اقتصادی تبدیل به درس عبرتی برای دیگران می کند که به هیچ وجه مانند ما عمل نکنند  این است که مسئولان و مدیران اجرایی کلان اقتصادی  با دیدگاهایی  که مسبب وضعیت امروزست همچنان در همان مسیر گذشته گام بر می دارند و با گردنی فراز و دستمزدهای نجومی طلبکارتر از همیشه صورت اصلی مساله را  پاک می کنند و چه بهانه ای بهتر از تحریم ها تا همه  ناکارآمدی را پشت آن پنهان کنیم! مردمی که در تمام این سال ها جورکش تمام این ناتوانی ها بوده اند به یاد ندارند قبل از راهبرد «مقاومت» در یک دهه گذشته وضع چندان بهتری داشته باشند! نه بیکاری، نه تورم، نه گرانی مسکن، نه آلودگی هوا، نه دستمزدهای ناچیز ، هیچ کدام را مقاومت این سال ها به وجود نیاورده و برخی از آن ها از سال های سال قبل، حتی در دوران قبل از انقلاب هم وجود داشته. البته که اثر منفی ضعف ها و اهمال کاری ها در دوران های سخت، مثل این سال ها، بیشتر به چشم می آید و عجیب اینجاست که معمولا همان مردم  ضعیف کوچه و بازارند که در چنین شرایطی رفتار کریمانه تری از خود نشان می دهند و آبروداری می کنند نه کسانی که مسبب اصلی این بی آبرویی اند و همچنان برصدر نشسته اند و قدر می بینند!  

آبرو و اعتبار یک کشور به رضایت عمومی مردم آن است. رضایتی که ناشی از برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه در یک جامعه سالم و عادلانه است. آبروداری کنید لطفا!