سایت مشرقنیوز نوشت: محمود سریعالقلم، چهره نزدیک به اصلاحطلبان و فردی که گفته میشود مشاور رئیسجمهور روحانی بوده است به تازگی طی یادداشتی مجددا مباحثی را علیه ایران اسلامی مطرح کرده و ضمن تمجید همیشگی از کشورهایی مثل امارات و ترکیه نوشته است:
"در عرصۀ سیاسی نیز Hedging ایران (سرمایهگذاری برای کاهش دادن ریسک) بسیار محدود است. شاید بشود ادعای علمی کرد که ایران با هیچ کشوری، روابط دوجانبۀ بههم تنیدۀ دراز مدتِ متقابلِ همه جانبۀ با دوامِ استراتژیک ندارد. با تعدادی کشور دوست است و رفت و آمد دارد ولی وفاداری و پایبندی آنها هنگام بحران یا خطر، قابل اطمینان نیست. به نظر میرسد در عرصۀ سیاسی، آنهایی که با ایران دوست هستند بیشتر سنت «دوری و دوستی» را برگزیدهاند. Hedging و Leverage ایران بیشتر در مدارهای نظامی و در جهتِ بازدارندگی و با پشتوانۀ مکتب امنیتی و اندیشۀ Keeping enemies at bay است. به یک معنا، سیاست خارجی ایران، از Leverage نظامی و امنیتی بهرهمند است و آن هم با احتیاط مدیریت میشود."[۲]
*حرفهای سریعالقلم طبق معمول صحیح نیست و او صرفا تفسیرهای بددلانه خود نسبت به ایران و ایرانی را در پشت واژههای فرنگی و عبارتهای پر طمطراق پنهان کرده است.
وگرنه کیست که نداند ایران امروز تبدیل به یک هژمون بزرگ شده است که از متحدان خود در اقصینقاط جهان حمایت دفاعی و حمایت اقتصادی دارد و امنیت مردم خود در ابعاد مختلف را نیز تأمین کرده است.
آیا جز یک گفتمان هژمون با قدرت فرامنطقهای و جز کشوری که روابط دیپلماتیک خود را به صورت معقول گسترش بخشیده؛ کسی توان چنین کاری را دارد؟
در نگاه امثال سریعالقلم فقط آمریکا و ترکیه و امارات خوب هستند و مثلا اگر ایران با چین سند همکاری راهبردی ۲۵ ساله منعقد میکند، سوخت ونزوئلا و لبنان را تأمین میکند، با حمایتهای لجستیک خود کشور قدرتمند روسیه را به طرف پیروز جنگ در اوکراین تبدیل میکند، از قطر حمایت غذایی میکند، واکسن کرونا وارد میکند و در ادامه میسازد و یا پیروز جنگ نیابتی با آمریکا در سوریه میشود؛ هیچیک از اینها به معنای "هجینگ" نیست و هیچیک از این رخدادها چیزی را در امروز و آینده شامل حال ایران و ایرانی نکرده است!
جالب است که سریعالقلم گویا حتی به پاره کردن صفحات کتاب تاریخ نیز علاقه دارد و قضیه تحریم شدن کشور دائمالهجینگ قطر(!) از سوی عربستان را نمیخواهد به یاد بیاورد.
قضیهای که قطر را حتی در بحران تأمین غذا نیز فرو برد و اگر نبود کمکهای ایران؛ معلوم نبود چه بر سر حاکمیت قطر میآمد!
و شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که قطر از آن روز تلاش کرد در قامت یک متحد راهبردی برای ایران ایفای نقش کند، خبرگزاری شهیر الجزیره از مواضع ضد ایرانی خود دست برداشت و روابط ایران و قطر ارتقا یافت.
اینکه چرا آقای سریعالقلم اینهمه واقعیتها را نمیبیند و الّا و لابد معتقد است همه با ایران قهرند؛ جمله از تأملات و عبرتهای روزگار ماست.
"غربزدگی" آفتی در میان برخی روشنفکران ایرانی است که از دههها پیش تاکنون جان ایران و ایرانی را آزرده است.
در اینجا لازم به تأکید است که گزاره ذهنی "اعتماد دیپلماتیک ۱۰۰ درصد" یک گزاره غیر منطقی است و هیچ حاکمیت معقولی در دنیا نمیتواند از بابت حمایتهای متحدان خود در روزهای خطر اطمینان ۱۰۰ درصدی داشته باشد.
لکن کشورها میتوانند با هجینگ مناسب (همانند رفتارهای ایران) و البته یافتن مؤلفههای خوداتکایی در قدرت؛ بر ضریب این اطمینان بیافزایند.
شاید برای مخاطبان محترم جذاب باشد که سریعالقلم حتی به تئوری "خودکفا بودن" نیز اعتقادی ندارد!