به گزارش ایسنا، آنچه میخوانید یادداشتی از صابر گل عنبری است که در کانال تلگرامی نگاه دیگر منتشر شده است:
نتانیاهو و کابینهاش هدف نوک پیکان حمله نسبتا بیسابقه بایدن بود که نشانگر تحولی دستکم اعلامی در موضع آمریکا در این جنگ است. او از نتانیاهو خواست که دولتش را تغییر دهد و گفت: «اسرائیلیها در حال از دست دادن حمایت به علت بمباران کورکورانه هستند.»
بایدن همچنین دولت اسرائیل را تندروترین دولت تاریخ (اسرائیل) دانست که راه حل دو کشوری را نمیخواهد.» همچنین در شب پنجم عید یهودی حانوکا ضمن تاکید بر ادامه کمک به اسرائیل تا نابودی حماس گفت که باید احتیاط کنیم. افکار عمومی جهان ممکن است در یک لحظه تغییر کند. نباید اجازه دهیم این اتفاق بیفتد.»
اظهارات اخیر بایدن گویای رسیدن اختلافات او و نتانیاهو به مرحله پیشرفتهای است که کشیده شدن آن به عرصه عمومی دلیلی بر این مدعاست.
درباره درخواست بایدن برای تغییر کابینه، اولا اگر منظور حذف اعضای تندروتر مانند بن گویر است که این به معنای سقوط کل دولت و ضرورت برگزاری انتخابات جدید است و ثانیا اگر منظور تشکیل کابینه جدیدی با اردوگاه مخالفان است که آنها حاضر به شراکت با نتانیاهو به ویژه پس از حمله ۷ اکتبر نیستند. در کل او به دنبال سرنگونی دولت نتانیاهو در انتخاباتی قبل از انتخابات آمریکاست.
در مورد راه حل دو کشوری نیز هر چند بایدن مخالفت دولت نتانیاهو با آن را به عنوان عامل اختلافی مهمی معرفی کرده اما نه مخالفت اسرائیل با این راه حل چیز تازهای است و نه بایدن اکنون متوجه آن شده است. اساسا هم با توجه به تکه تکه شدن کرانه باختری با دهها شهرک و وجود راستگراترین دولت تاریخ اسرائیل سالبه به انتفاء موضوع است.
به نظر نمیرسد همچنان که نتانیاهو گفته، اختلاف اصلی بر سر آینده غزه باشد، بلکه یکی از عوامل است، اما پرداختن به آن وقتی بیشتر موضوعیت مییابد که هدف جنگ یعنی نابودی حماس یا تحقق یافته یا نشانههای مهمی از امکان دستیابی به آن ظاهر شده باشد؛ در حالی که با گذشت ۶۷ روز و تخریب و بمباران بیسابقه نوار غزه، به گفته خود تحلیلگران و رسانههای اسرائیلی همچون هاآرتص، جنگ تا نابودی حماس فاصله زیادی دارد و اخیرا، حملات فلسطینی شدیدتر و تلفات اسرائیلیها نیز روند تصاعدی به خود گرفته است.
واقعیت اما این است که اختلاف نظر اساسی فعلا درباره شکل ادامه جنگ و بازه زمانی آن است.
از اول شروع جنگ نیز روشن بود که اسرائیل استراتژی روشنی برای خروج از آن ندارد و شکل شروع جنگ و تعریف اهداف آن بیشتر تحت الشعاع فضای خشم آلود و انتقامی ناشی از حمله ۷ اکتبر حماس بود. واقعیت هم این است که تنها با تحقق این هدف شکست تاریخی ۷ اکتبر تاحدودی جبران میشود.
هر چند بایدن در سفر خود به اسرائیل خطر نبود راهبردی برای خروج از جنگ را گوشزد کرد، اما تحت تاثیر برآورد اسرائیلیها و الزامات ۷ اکتبر بود. لکن با گذشت زمان بیشتر هم لحن آمریکا با وجود اشارههای جسته و گریخته به نابودی حماس و هم لحن اروپاییها تغییر کرد و اظهارات ماکرون معطوف به دشواری تحقق این هدف و نیاز آن به چند سال جنگ، گویای این واقعیت بود.
در این میان، بایدن اما در تنگنای شدید دو ضرورت متناقض ادامه جنگ و تبعاتش و در عین حال ضرورت توقف آن و پیامدهایش قرار گرفت که رفته رفته شدیدتر شده است. ادامه جنگ و کشتار بیرویه زنان و کودکان غزه و به تبع آن تداوم حمایت بیحد و مرز از اسرائیل هم افکار عمومی داخلی به ویژه جریان لیبرال حزب دموکرات را علیه او و هم افکار عمومی جهان را علیه آمریکا شورانده و به نفوذ نرم و جایگاه و اعتبار جهانی آن در آینده آسیب جدی وارد میکند.
فعلا کسی جز بایدن در وهله اول بازنده این چرخش نیست و نظرسنجیها گواه افت بیسابقه محبوبیت او است.