زیارت نامههای معتبر یکی از منابع مهم معرفتی درباره ائمه اطهار علیهم السلام است. در متن زیارت نامههایی که برای حضرت زهرا(س) روایت شده از جمله در دعای افتتاح عبارت زیر آمده است «وصَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَهِ الطَّاهِرَهِ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» ترجمه عبارت فوق این است: بر بانوی بسیار راستگو و پاک، فاطمه (س)، سرآمد زنان جهانیان درود فرست. عبارت کوتاه مزبور به سه ویژگی، راستگویی، پاکی و سرآمدی حضرت زهرا (س) در میان جهانیان اشاره کرده است. عبارت کوتاه مزبور به تنهایی مراتب کمال، فضل و جایگاه حضرت زهرا (س) را نشان میدهد. دخت پیامبر و همسر ولی خدا دو ویژگی دیگر حضرت زهرا(س) در زیارت نامهها است. بدیهی است که این دو ویژگی، صرفا بیان و اذعان یک رابطه نسبی یا سببی نیست؛ بلکه از پیوند و اتصال روحانی و معنوی ارزشمند حضرت فاطمه با خاتم پیامبران (ص) و امام علی (ع) حکایت دارد. مادر ائمه معصومین علیهمالسلام از دیگر مقامات معنوی حضرت فاطمه (س) در زیارت نامهها است. این ویژگی را نباید فضلیت کوچکی برای حضرت زهرا(س) به حساب آورد. چنین صفتی گواه آن است که نسل پیامبر خاتم (ص) از طریق حضرت صدیقه طاهره (س) مانا و ماندگار شده است، افزون بر اینکه به سرچشمه فضیلتهای ائمه معصومین علیهمالسلام نیز دلالت دارد.
شهید شدن، پاره تن رسول خدا (ص) بودن و شکیبایی ورزیدن در امتحان الهی از دیگر فضائل زهرای اطهر(س) است که در زیارت نامهها به آن تصریح شده است.
خطبه حضرت زهرا(س) در جمع زنان مدینه
صرف نظر از اینکه به کدام تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) تکیه کنیم و یا چند روز را به عنوان ایام فاطمیه برشماریم، برای ارادتمندان حضرت فاطمه (س) به طور خاص و برای کسانی که دغدغه فهم تاریخ و حوادث بعد از ارتحال رسول خدا (ص) را دارند، معرفت دقیق خطبه ارزشمند دختر رسول خدا (ص) یک ضرورت است. این خطبهها و سخنرانیها را نباید صرفا یک خطبه تاریخی در نظر گرفت؛ بلکه شناسایی و رصد عواملی که حضرت فاطمه(س) درباره سقوط جامعه نوپای اسلامی بیان فرمودند در جامعه امروز ما نیز کاربرد داشته و میتواند ما را در شناخت پیامدهای برخی رفتارها آگاه کند و مانع بروز برخی رویدادهای ناگوار در جامعه شود و ناموجه نیست که دلائل بروز برخی حوادث ناگوار در جامعه اسلامی در طول تاریخ و هم اکنون جامعه خود را کم توجهی به این خطبه و نظائر آن بدانیم!
از دختر رسول خدا (ص) دو خطبه در اسناد و مدارک تاریخی نقل شده است: یک خطبه در جمع مهاجرین و انصار در مسجد پیامبر (ص) و سخنرانی دیگر در روزهای پایانی حیات مبارک ایشان در بستر بیماری ایراد شده است. این دو خطبه به طرق مختلف در منابع روایی شیعه و اهلسنت آمده است. سخنرانی نخست به خطبه فدکیه مشهور است و نام خطبه دوم در برخی منابع، خطبه عیادت! آمده است. در مقایسه با این دو خطبه، خطبه فدکیه شهرت بیشتری داشته و در محافل مذهبی به ویژه در سالهای اخیر، موضوع محوری سخنوران مختلف قرار گرفته است و در محافل علمی و دانشگاهی نیز به تحلیل علمی درآمده است.
سخنرانی دوم حضرت زهرا (س)، شهرت کمتری داشته و کمتر در محافل مذهبی مورد بحث و نظر قرار گرفته است و ما نیز تاکنون در ارائه مطالبی در خصوص این خطبه بسیار ارزشمند بیتوفیق بودیم، حال آنکه خطبه دوم نیز با طرح مسائلی درباره حوادث پس از ارتحال رسول خدا (ص)، ویژگیهای حکومت امام علی (ع) و دلائل کنار زدن او، پیشبینی و هشدارهایی نسبت به آینده جامعه و… به هیچ عنوان کم اهمیتتر از مباحث خطبه نخست یا فدکیه نیست، شاید به لحاظ صراحت بیان برخی مسائل از اهمیت بیشتری نیز بر خورد دار باشد. چنانچه اشاره شد شباهتهای بسیار زیادی میان این دو خطبه وجود دارد تا آنجا که برخی مسائل مطرح شده در این دو خطبه مکمل یکدیگر میباشند. افزون بر اینکه عدم ارائه و شرح این خطبه مهم، خود به تنهایی طرح بحث درباره آن خطبه را ضرورت میبخشد. در این خطبه نیز حضرت فاطمه (س) مانند خطبه فدکیه به آیات قرآن استناد کرده و فرجام ناگوار اقدامات مهاجرین و انصار را گوشزد کرده است. لحن این خطبه مانند خطبه فدکیه گله آمیز، توبیخی و مشحون از انذارها و هشدارها و ابراز نگرانیها نسبت به آینده جامعه نوپای اسلامی است. این خطبه نیز مانند خطبه فدکیه نسبت به کسانی که در موقع حساس تاریخی ایفای نقش نکردند، شکوه دارد، لحن گلهآمیز این دو خطبه طرح این سوال را موجه میکند که چرا این دو خطبه با چنین لحنی ایراد شده است؟
دلائل شکوهآمیز بودن خطبه حضرت فاطمه (س)
صدیقه طاهره در آغاز خطبه عیادت، پس از ستایش پروردگار و صلوات بر پیامبر (ص) خطاب به زنانی که به ملاقات او آمدند، فرمود «به خدا قسم از دنیای شما بیزار و مردان شما را دشمن میدارم»!
برخی نظریه پردازان و اندیشمندان بر این نظر تاکید دارند که هیچ متنی (سخن) در خلا تولید نمیشود. در تولید متن، شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یا به اصطلاح شرایط تاریخی دخالت دارند. به عبارت دیگر خطبهها و سخنرانیها ناظر بر تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایراد میشوند؛ البته درباره میزان تاثیرگذاری شرایط اجتماعی در تولید متن و کم و کیف آن نظرات مختلفی وجود دارد؛ اما اصول کلی این نظریه مورد پذیرش آنان است. چنانچه با تکیه به این رویکرد نظری بخواهیم دلائل گلهآمیز بودن خطبه حضرت زهرا (س) را بررسی کنیم؛ باید شرایط تاریخی و تحولات سیاسی و اجتماعی دوران زندگی حضرت زهرا (س) را مد نظر قرار دهیم. اشاره به همه رویدادها و به تبع آن تحولات دوران زندگی حضرت زهرا(س) خارج از حوصله این گفتارهاست. ما در این گفتار تنها به رویدادهای مهم در شش ماه آخر حیات حضرت زهرا (س) اشاره میکنیم، یعنی تحولاتی که در فاصله زمانی ۱۸ ذی الحجه تا سیزدهم جمادی الاولی یا بیستم جمادی الثانی رخ داده است. در ذیل به پنج رویداد مهم و اثر گذار این دوران اشاره میکنیم. سه رویداد در زمان حیات پیامبر (ص) و دو رخداد به زمان پس از ارتحال پیامبر (ص) مربوط میشود.
۱. غدیر خم: اصلیترین و مهمترین رویداد در روزهای پایانی حیات رسول خدا(ص)، واقعه غدیر خم بود که تاثیر این رخداد هنوز هم در جامعه در جریان است. موضوع اساسی این رخداد ولایت امام علی (ع) است.
۲. لشکر (جیش) اسامه: پیامبر (ص) در روزهای آخر حیات خود لشگری را برای دفاع از امپراطوری روم تجهیز کردند و به تمام بزرگان مهاجرین و انصار دستور دادند که با سپاه اسامه همراه شوند و به طرف روم حرکت کنند؛ اما این سپاه با تعلل عدهای از صحابه تا زمان وفات پیامبر(ص) به راه نیفتاد!
۳. وصیت پیامبر هنگام بیماری: سومین رویداد بسیار تلخ، در آخرین ساعات حیات پیامبر (ص) رخ داد. آن هنگام که پیامبر(ص) دستور داد تا کاغذی بیاورند و آن حضرت برای جلوگیری از گمراهی مسلمانان وصیتی بنویسند؛ اما به چنین وصیتی عمل نشد، از این رو پیامبر (ص) هر چند در جوار رحمت حق آرام گرفت اما گویا با ناراحتی از دنیا رفت!
۴. شورای سقیفه: سقیفه، مکانی است که شورای انتخاب جانشینی پیامبر ص در آن واقع شد. پس از ارتحال پیامبر(ص) شورایی تشکیل گردید و ابوبکر به عنوان خلیفه (جانشین) پیامبر(ص) انتخاب شد، حادثهای که در نهایت به خشونت علیه اهل بیت پیامبر (ص) منجر شد.
۵. ماجرای فدک: فدک دهکدهای با فاصله حدود ۲۰۰ کلیومتر از مدینه بود که پس از ارتحال پیامبر (ص) درباره مالکیت آن اختلاف شد و از حضرت فاطمه(س) پس گرفته شد و موجب منازعات بسیار جدی میان آن حضرت و ابوبکر (خلیفه اول) گردید.
چنانچه خط سیر رویدادهای مذکور را به صورت کلی شناسایی کنیم، در مییابیم که در نقطه آغازین این رویداد یعنی غدیرخم، علی (ع) نه هیچ فرد دیگری؛ از سوی پیامبر (ص) به عنوان حاکم / امام جامعه اسلامی معرفی گردید. در رویدادهای پایانی، یعنی شورای سقیفه، امام علی (ع) حتی در تعیین جانشینی پیامبر (ص) حضور هم ندارد. این تغییر از منظر حضرت زهرا (س) صرفا جابجایی فردی با فرد دیگر نیست! چنانکه برخی آگاهانه یا از روی ناآگاهی چنین تصور میکنند؛ بلکه تغییر در بنیاد فرهنگ نبوی و تهدید تداوم این سنت و فرهنگ است. حضرت زهرا (س) کنار گذاشتن امام علی (ع) را مساوی با از بین رفتن دستاوردهای رسالت محمد (ص) میداند! او در خطبه عیادت به صراحت بیان میفرماید: «وای بر آنان، جانشینی پیامبر را از جایگاهش کندند و از پایگاه رسالت دورش کردند؛ و… همانا این زیانی آشکار است». دلیل اصلی بیزاری حضرت زهرا(س) از مرد نمایان روزگار خود چنانکه در خطبه عیادت تصریح شده است، این است که آنان: به گاه عمل جدی، شوخی میکنند و هنگام اقدام مسئولانه، سستی میورزند؛ چقدر زشت است فساد عقیده! و چه چقدر قبیح است گمراهی افکار، و لغزش اراده ها!
و آن گاه حضرت با استناد به آیه قرآن کریم عواقب ناگوار چنین رفتاری را متذکر میشود: چه بد اعمالی از پیش برای خود فرستادند، نتیجه آن، خشم خداوند و عذاب جاودانه است! خطای بزرگ و ناصواب بسیاری از چهرههای مهم از صدر اسلام تاکنون درباره شکوه و اعتراض حضرت فاطمه(س) این است که آنان، اعتراض و شکوه حضرت زهرا (س) را به امر شخصی و فرعی تنزل و تقلیل دادند و از عمق اندیشه حضرت زهرا(س) و عواقب خطرناک چنین تغییری یا بیخبرند، یا نفع شأن در بیخبری است! حضرت زهرا (س) به پیامدهای ناگوار چنین تغییری آگاهی دارد، همین آگاهی و احساس مسئولیت سبب شده است تا هستی خود را در راه مبارزه با آن انحراف و اعوجاج بزرگ و مهم فدا کند. حضرت در جای دیگر خطبه فرمود: پس، پیش بیایید و بشنویید. اگر زنده بمانید، روزگار کارهای عجیب به شما نشان میدهد!
تاریخ به خوبی، عواقب ناگوار نادیده گرفتن هشدارهای مکرر آن حضرت را به تصویر کشیده است. شاید فاجعه بارتر از همه، آنگاه بود که فرزند فاطمه (س) و نوه پیامبر خدا (ص) برای اجرای حق و عدالت فریاد زد و حاکم اسلامی را به شیوه و سنت پیامبر خدا (ص) دعوت کرد و پاسخی جز شمشیرها نیافت!
باید دلیل اصلی اعتراض و لحن شکوهآمیز خطبه دختر پیامبر (ص) را در امثال چنین عواقب و پیامدهای ناگوار و غیر قابل جبران ملاحظه کرد که دیگران یا از آن غفلت داشته و دارند و یا میخواهند نادیده بنگارند! زیرا حاکمیت و امامت امام علی (ع) مانع بقا و تداوم حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنها بوده و خواهد بود!
مباحث عمده مطرح در خطبه
حضرت فاطمه (س) پس از حوادث ناگوار ارتحال پیامبر (ص) از جمله فقد و فراق پدر (ص)، کنار گذاشتن امام علی (ع) از خلافت و امامت، بازپسگیری فدک و حوادث تألم برانگیز دیگر در بستر بیماری افتادند. در ایامی که در بستر بودند؛ تعدادی از زنان مهاجر و انصار یا تعدادی از زنان قریش و یا همسران پیامبر(ص)، به ملاقات ایشان رفتند. حضرت در این احوال سخنانی بیان داشتند که به خطبه آن حضرت در جمع زنان مدینه یا خطبه عیادت مشهور شده است. این خطبه در مقایسه با خطبه فدکیه بسیار کوتاهتر است، شاید یکی از دلائل کوتاهی خطبه هم کسالت و بیماری ایشان باشد. هرچند مسائلی که دختر رسول خدا (ص) در این خطبه به آنها اشاره فرمودند، متنوعتر و گاهی لحن صریحتری از خطبه فدکیه دارد. برای شرح و تحلیل این خطبه (خطبه عیادت) شایسته است، کلیتی از آن ارائه گردد. مهمترین موضوعاتی که حضرت در خطبه عیادت بدان اشاره فرمودند، به شرح ذیل است:
۱. حمد الهی و صلوات بر پیامبر (ص)؛
۲. اعلام بیزاری از مردان مهاجر و انصار و بیان دلائل آن؛
۳. ناچار شدن آن حضرت در واگذاری امور به دیگران و دامنه گیر شدن تبعات اقدام کسانی که به ناحق عهدهدار امر شدند؛
۴. شگفتی حضرت فاطمه (س) از رویگردانی مهاجر و انصار از امامت امام علی (ع)؛
۵. ایرادهای ناحق و نابجای مهاجر و انصار از امامت امام علی (ع)؛
۶. مصادیق محرومیت جامعه از کنار گذاشتن امام علی (ع)؛
۷. عواقب ناگوار انتخاب دیگران برای رهبری جامعه؛
۸. پیشبینی حوادث و مصائب ناگوار در جامعهای که از امامت امام علی (ع)، محروم باشد.
حضرت زهرا (س) خطبه عیادت را همانند خطبه فدکیه با ستایش الهی آغاز کرد. سپس تحیت و درود خداوند را به پیامبر رحمت(ص) نثار کرد. راوی خطبه عیادت- به خلاف روایت کننده خطبه فدکیه که مفاد و محتوای حمد و صلوات بر رسول خدا (ص) را ذکر کرد- به نقل عبارت ذیل که حضرت فاطمه(س) «خداوند را ستایش کرد و بر پدرش صلوات» فرستاد، اکتفا کرد و ما را از دریافت معارف کم نظیری که حضرت فاطمه(س) ذیل عنوان حمد و صلوات مانند آنچه که در خطبه فدکیه بیان فرمودند، محروم ساخت. بیان دلائل عدم نقل مفاد و محتوای حمد و صلوات راویان به طور عام و راوی خطبه عیادت به طور خاص نیازمند بحث مستقلی است؛ اما چنین به نظر میرسد که راویان بدلیل آشنایی و بدیهی تصور کردن این نوع معارف یا بدلیل عدم معرفت به اهمیت معارف نهفته ذیل این عناوین (حمد و صلوات) و گاهی مقدمه به حساب آوردن این مطالب، از ذکر آن خود داری میکردند، غافل از آنکه عدم نقل مفاد و محتوای حمد و صلوات، مساوی محروم کردن نسلهای متمادی از معارف ناب و کم نظیر دینی و اسلامی است که دیگر در هیچ منبع دینی و اسلامی مانند آن یافت نمیشود! بررسی مجموع سخنان منقول از اهل بیت (ع) در موضوعات مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، ادعیه و… نشان میدهد که حمد (ستایش) خداوند و صلوات بر حضرت محمد (ص)، جزء سنت اهل بیت (ع) و از ارکان کلام و سخنان آنان بوده است؛ زیرا ستایش در ازای صفات نیکو یا در ازای تفضل صاحب نعمت است، و اهل بیت (ع) خود را موظف به ستایش خداوند در همه احوال (سراء/ خوشی و ضراء/ناگواری) میدانستند. همانگونه که حمد در خطبه فدکیه و سایر خطبهها از ائمه معصومین (ع)، جزء لاینفک کلام آنهاست. در خطبه فدکیه نخستین گفتار حضرت فاطمه(س) حمد بر تفضل نعمت الهی با عبارت ذیل است: «الحمدلله علی ما انعم/ ستایش مخصوص خداست بر نعمتهایی که بخشیده است». «الحمد» در کلام حضرت فاطمه(س) موید آن است که حمد حقیقی نیز مختص ذات الهی است؛ زیرا همه نعمتها یا نیکوییها با واسطه یا بیواسطه به خداوند منان ارجاع دارد. افزون بر حمد الهی، از دیگر ویژگیهای مشترک سخنان اهل بیت (ع) سلام و صلوات بر رسول خدا (ص) است، که شواهد آن در کلمات و سخنرانیهای ائمه معصومین علیهمالسلام مشهود است! هر چند که در نوع ارسال صلوات میان اهل بیت (ع) تفاوتهای اندکی وجود دارد! صلوات حضرت فاطمه به پیامبر (ص) همانگونه که در خطبه عیادت و فدکیه روایت شده، تقدم واژه اب (پدر) بر نام و سایر صفات و ویژگیهای آن حضرت است، در خطبه عیادت آمده است «صلت علی ابیها/ بر پدرش درود فرستاد» یا در خطبه فدکیه روایت شده: صلی الله علی ابی نبیه و امینه و… سلام بر پدرم، نبی خدا و امین او. . ). گویا اینگونه تحیت گفتن به حضرت محمد (ص) مخصوص حضرت فاطمه (س) بوده است.
در گفتار بعد درباره اعلام بیزاری حضرت فاطمه از مردان مهاجر و انصار و بیان دلائل آن میپردازیم.
اعلام بیزاری از مردان مهاجر و انصار
حضرت فاطمه (س) پس از حمد خداوند و صلوات بر پیامبر (ص) در پاسخ به زنان مهاجر و انصار درباره این پرسش که چگونه شب را به صبح رسانده است؟! با استفاده از آرایههای ادبی مانند کنایه، تضاد و تقابل و مراعات نظیر و… به نحوه سپری کردن جانکاه احوال خویش، توصیف اوضاع نامناسب زمانه و احوالات افرادی که در بوجود آمدن این شرایط ناگوار نقش داشتند، پرداخته است. با توجه به استفاده بسیار گسترده حضرت از آرایههای ادبی در بیان مقصود خود، لازم است توضیحی درباره دلیل بکارگیری آنها ارائه شود. کنایه به معنای پوشیده سخن گفتن است و به سخنی گفته میشود که دو معنای دور و نزدیک در آن متصور است که معنای نزدیک آن مد نظر نیست. هنگامی که گوینده به دلیل اثرگذاری بیشتر و توجه به بعد عاطفی کلام خویش بخواهد، منظورش را غیر مستقیم به مخاطب برساند، از کنایه بهره میگیرد. گوینده، هنگامی از آرایه ادبی تضاد و تقابل بهره میگیرد که بخواهد به مخاطب بفهماند که میان وظیفه و کارکردی که از او توقع میرود با وظیفه و کارکردی که عملا انجام داده است، شکاف عمیقی وجود دارد. حضرت فاطمه (س) با بکارگیری چنین ارایههایی حسرت و تاسف خودش را از چنین وضعیتی اعلام میکند؛ و درصدد انذار و تنبه بیشتر مخاطبان است. چنانچه بخواهیم عبارتهای کنایی حضرت(س) را با توجه به اتفاقات و حوادث ناگوار بوجود آمده معنا کنیم چنین میگوییم: روزگاری را سپری میکنم که از دنیای شما بیزار و مردان شما را دشمن میشمارم، آنها را پس آزمودن، دور انداختم و پس از امتحان کردن مبغوض داشتم. چه زشت است! سستی و کاهلی کردن در کاری که مقتضی تلاش است و چقدر قبیح است بازی گرفتن کارهایی که مقتضی جدیت است! چقدر نازیباست تلاشی که بیفایده و بیاثر است! چقدر ناپسند است استوار نبودن در کارها، و چقدر ناگوار است فساد عقیدهها و لغزش ارادهها!
سپس حضرت فرجام چنین افراد را با استناد به بخشی از آیه ۸۰ سوره مائده بیان فرمودند: به راستی چه زشت است آنچه برای خویش پیش فرستادند، خدا بر آنها خشم گرفت و هم ایشان در عذاب جاودانه ماندگارند.
ناچار شدن حضرت فاطمه(س) در واگذاری امور
فهم دقیق این بخش از خطبه و اینکه چرا حضرت فاطمه (س) ناچار شد تا امور را به دیگران واگذار کند، نیازمند آشنایی با رخدادهای پس از ارتحال رسول خدا (ص) است که به اجمال به آنها اشاره میکنیم. پس از ارتحال رسول خدا (ص) تعدادی از مهاجر و انصار پس از مشاوره و مشاجره، ابوبکر را به عنوان خلیفه برگزیدند. سپس از محل شورای خارج شدند در حالی که با هر که ملاقات میکردند، آنان را ترغیب یا وادار به بیعت با ابوبکر میکردند. این در صورتی بود که علی (ع) مشغول تجهیز پیامبر (ص) بود؛ البته ابوذر، با آگاهی یافتن از شورای سقیفه، مردم را به بیعت با علی (ع) دعوت کرد. بیعت با ابوبکر آنگاه شکل تثبیت شدهتری یافت که قبیلهای از بیرون مدینه برای تامین آذوقه وارد مدینه شدند و اصحاب سقیفه شرط آذوقه دادن به آنها را بیعت با ابوبکر اعلام کردند، آنان نیز با ابوبکر بیعت کردند. پیامبر(ص) هنوز دفن نشده بود که افزون بر خلافت ابوبکر، عمر منصب قضاوت و ابوعبیده نیز مسئله اداره غنائم را به عهده گرفتند از این رو نظام قضایی و مالی شورای سقیفه نیز تکمیل گردید! اندکی از یاران امام علی (ع) پس از آگاهی از شورای سقیفه و اقدامات پس از آن، برای تغییر وضع موجود گردهم آمدند، که این اجتماع تاثیر چندانی در تغییر روند حوادث نداشت و فرایند بیعت با ابوبکر دامنه گستردهتری یافت.
پس از دفن پیامبر (ص) و شکل گیری جریان سقیفه، علی به همراه فاطمه (س) از کسانی که در جنگ بدر حضور داشتند طلب یاری کردند که به جز تعداد اندکی، بقیه با امام(ع) همراه نشدند. اقدام دیگر شورای سقیفه اعزام سپاه اسامه به مأموریتی بود که پیامبر (ص) قبل از وفات دستور آن را داده بود که باعدم همراهی برخی از اصحاب سقیفه و کارشکنی برخی دیگر انجام نگرفت! علی(ع) در این زمان مشغول جمع آوری یا مرتب کردن قرآن شد که پیامبر(ص) به او وصیت کرده بود تا به مردم عرضه کند، امام علی(ع) پس از جمع آوری قرآن با مخالفت شورای سقیفه، موفق به عرضه قرآن به مردم نشد! گویا امام(ع) قرآن جمع آوری شده را نزد خود نگاه داشت. اقدام دیگر شورای سقیفه تصرف فدک و برخی از منابع مالی بود که در تصرف فاطمه و امام علی (علیهما السلام) بود. فاطمه(س) پس از تصرف فدک، سخنرانی مفصلی در مسجد مدینه ایراد کرد و با ابوبکر منازعه شدیدی کرد. بیعت با ابوبکر پس از بازگشت سپاه اسامه و مخالفت فرمانده سپاه (اسامه و پرچمدار لشکر او بریده بن حصب) با خلافت ابوبکر، دچار التهاب شد. اسامه از منصب فرماندهی عزل شد. اعتراض اسامه و پرچمدار لشکر او سبب شد که برخی از طرفداران علی (ع) اعلام کنند که تا علی(ع) بیعت نکند ما نیز بیعت نمیکنیم. از آنجا بود که علی(ع) را به بیعت مجبور کردند و برای گرفتن بیعت به خانه او هجوم بردند و فاطمه در دفاع از علی(ع) دچار آسیب شد و حدودا پس از پنجاه روز از ارتحال پیامبر (ص) فاطمه(س) در بستر بیماری افتاد، همان بیماریای که منجر به شهادت ایشان گردید.
بنابراین مجاهدتهای بیمانند حضرت فاطمه(س) در جلوگیری از انحراف و در مسیر صحیح قرار دادن امامت نتیجهای نیافت و اینک فاطمه(س) بیمار و در بستر است و دیگر قادر به ادامه مبارزه نیست! در این هنگام بود که فرمود: به ناچار طناب (خلافت یا زمام) امور را در گردنشان انداختم و سهمگینی حمل آن را به عهدهشان گذاشتم، و آنان را از پیامدهای چنین انحراف و کجروی با خبر کردم. پس خواری و عواقب پی کردن و زخم وارد کردن بر پیکره جامعه برعهده آنان است. ظالمان از رحمت الهی دوراند!
شگفتی حضرت فاطمه از رویگردانی مهاجر و انصار از امامت امام علی (ع)
شاید به توان ادعا کرد که مهمترین و محوریترین بخش خطبه عیادت همین قسمت است؛ زیرا درباره خسارتها و آسیبهای سکوت مهاجر و انصار سخن گفته است؛ البته این بخش از سخنان حضرت فاطمه (س) به طور غیرمستقیم، فلسفه و حکمت مخالفت و مقابله آن حضرت با شورای سقیفه و مجاهدت آن حضرت در باز گرداندن امامت امام علی (ع) را نیز نشان میدهد. همچنین این قسمت نگاه متمایز حضرت فاطمه (س) را به خلافت ابابکر و امامت امام علی(ع) نیز نمایان میسازد. خسارتها و زیانهای برشمرده در کلام حضرت فاطمه(س) نشان میدهد، آنچه اتفاق افتاده؛ یعنی جریان سقیفه را نباید در سطحی نازل مانند جابجایی فردی به جای فرد دیگر در نظر گرفت، بلکه همانگونه که حضرت فاطمه زهرا (س) تصریح کرده است. چنین تغییری، منجر به دگرگونی ماهیت اهداف و سیره نبوی شده است. چگونه میتوان مدعی تداوم رسالت بود در حالی که در کلام حضرت فاطمه(س) تصریح شده است که خلافت مسیری غیر از مسیر نبوت و رهبری پیامبر (ص) پیموده است؟ حضرت (س) شگفت زده و متعجب است که چرا با وجود این پیامدها و خسارتهای آشکار، مهاجر و انصار سکوت کرده و اقدامی انجام نمیدهند، کمتوجهی و سستی مهاجر و انصار زمینه ساز تداوم چنین خسارت بزرگی بود، که در باور حضرت زهرا (س) اقدامی نابخشودنی است. این نگاه و فهم عمیق حضرت زهرا (س) به خلافت و امامت او را از معاصرانش و افراد دیگر در دورانهای بعد متمایز کرده است.
در ذیل کلام حضرت(س) درباره آسیبها و خسارتهای تصمیم شورای سقیفه و سکوت و انفعال مهاجر و انصار روایت میشود: وای بر آنان چگونه امامت را از جایگاه و پایگاه محکم رسالت و پایههای نبوت و رهبری منحرف کردند، شرم بر آنان چگونه امامت را از منزلگاه وحیانی آن خارج کردند. ننگ بر آنان چگونه امور را از دست شخص دانا و آزموده به امر دین و دنیا ربودند. سپس حضرت فاطمه(س) با استناد به آیه ۱۵ سوره زمر این تصور را که این تغییر و جابجایی چندان از مسیر نبوی دور نیست، به صراحت رد کرده است «آگاه باشید که این است، خسرانی (زیان) آشکار». چنانچه بخش ابتدایی آیه را نیز ضمیمه کنیم، خسران بوجود آمده بهتر درک میشود: «بگو به راستی زیانکاران، افرادی هستند که روز رستاخیز نفس خویش و کسان خود را زیان زدند. آگاه باشید که چنین ضرری خسران آشکار است.
ایرادهای ناحق و نابجای مهاجر و انصار در پذیرش امامت امام علی (ع)
توجه به همه ابعاد واقعیت اجتماعی و سیاسی، پیش نیاز شناخت کامل و جامع پدیدههاست. برای شناخت رخداد سقیفه یکی از ابعاد مهم چرایی رویگردانی مهاجرین و انصار از پذیرش امامت امام علی (ع) است؛ به خصوص آنکه انتظار میرفت، با توجه به زمینهسازی پیامبر (ص) بعد از رحلت آن حضرت (ص) علی (ع) عهدهدار رهبری جامعه اسلامی شود اما چرا چنین نشد و علی(ع) از صحنه سیاسی و مرکز تصمیم گیری کنار گذاشته شد.
دختر پیامبر خدا(س) در خطبهی خود ضمن پاسخ به این پرسش، به قطعی بودن آن نیز تاکید کرده است؛ زیرا او قسم یاد کرده است که موارد برشمرده شده تنها دلائل کنار گذاشتن امام علی (ع) بوده است. آن حضرت(س) با طرح این پرسش: چه چیزی سبب شده است که از ابی الحسن (امام علی) انتقام (عیب جویی) بگیرند؛ دلائل کنار گذاشتن امام علی (ع) را بیان فرموده است: به خدا قسم از او انتقام نگرفتند (مگر) به سبب خشم شمشیرش. (زیرا علی "ع" با مجاهدتهایش شر مشرکان، منافقان و کافران را کوتاه کرد)؛ بیباکی علی(ع) در فدا کردن جان خویش در راه تحقق اهداف متعالی اسلام؛ قاطعیت او در مقام اقدام و عمل؛ مجازات و مکافات متجاوزان، آنگونه که مایه عبرت دیگران شود؛ تلاش شجاعانه، غیر قابل وصف و خستگی ناپذیر او در راه خدا.
پاسخ حضرت فاطمه(س) کوتاه و گویا؛ اما عبرت آموز و تأسفآور است. چنین انتقامی در تاریخ نیز سابقه داشته است همانگونه که آیه ۸ سوره بروج به آن اشاره کرده است: «و از آنان انتقام نمیگرفتند؛ جز اینکه به خداوند شکست ناپذیر و… ایمان آورده بودند.»
به عبارت دیگر محاسن، فصائل و خصایص نیکوی علی (ع) مایه دشمنی او شد! چنانکه مولوی نیز سروده است «دشمن طاووس، آمد پر او» آری آنانی که با چنین ویژگیهای متعالی ناسازگار بودند، با علی(ع) دشمنی کردند و به تعبیر رسای حضرت زهرا (س) از علی (ع) انتقام گرفتند!
مصادیق محرومیت جامعه از کنار گذاشتن امام علی (ع)
دختر پیامبر خدا(ص) خطبه فدکیه را حدود دو ماه پس از حاکمیت ابابکر از شورای سقیفه ایراد فرموده است، در همین مدت کوتاه، شیوههای اجرایی قدرت در حوزه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی با خشونت ها، آسیبها و کجرویها یا زمینه بروز و شدت یافتن آن خود را نمایان کرد. از این رو حضرت فاطمه(س) به ملاقات کنندگان میگوید: اگر علی(ع) امامت جامعه را عهدهدار میشد مواجهه دیگری داشت، در این خطبه حضرت(س) به طور نسبتا مفصل به شیوههای حکمرانی متعالی امام علی(ع) اشاره میکند. دختر پیامبر خدا(ص) برای نشان دادن تمایزات حکمرانی امام علی(ع) با آنچه که تاکنون رخ داده یا زمینه رخ دادن آن فراهم شده است با تشبیهات فراوان بیان میکند. اهمیت و ارزشمندی این بخش از خطبه، بیش از ارزش معرفتی آن، ارزش کاربردی آن است، از این رو شایسته است این بخش از خطبه با توجه به بروز برخی از مسائل و گاه بحرانهای پیش آمده در جامعه باید به طور بسیار جدی مورد توجه و عنایت قرار گیرد. و در برخی از شیوههای حکمرانی جامعه ما تجدید نظر صورت گیرد؛ برای رعایت اختصار، در ذیل تنها به صورت فهرستوار شیوههای حکمرانی در کلام حضرت فاطمه (س) ترجمه میشود: به خدا سوگند اگر حضرت علی(ع) به خلافت میرسید؛
۱. هرگاه مردم از راه اشکار منحرف میشدند و از قبول دلیل روشن، امتناع میکردند! امام(ع)، با نرمی و ملایمت آنها را به راه مستقیم رهنمون میکرد؛ به گونهای که مردم صدمه نبینند، و حرکت دهنده و راکب نیز خسته و ملول نشود؛
۲. حکمرانی علی(ع) و نتایج آن برای مردم مشابه داخل کردن تشنگان به آبشخوری بود که آب مفید، صاف و سیرابکنندهای داشت؛
۳. حکمرانی علی(ع) و اثرات سودمند آن، به مانند ورود در آبشخور پر آب است که به لجنی آلوده نشده؛ و تشنگان را پس از سیراب کردن بازمیگرداند؛
۴. علی (ع) حکمرانی است که به صورت آشکار و پنهان برای مردم خیر خواهی و دلسوزی میکند؛
۶. علی(ع) حاکمی است که برای خود از ثروت جامعه بهره فراوانی برنمیدارد؛ مگر به میزان سیراب شدن تشنه و لقمه نانی که سرپرست یتیم از مال یتیم برمیدارد؛
۷. شیوه حکمرانی علی(ع) به گونهای است که سره از ناسره متمایز میشود؛ بدین صورت که علی (ع) دنیا طلب را از بیمیل به دنیا؛ و راستگو را از دروغگو مشخص میسازد.
سپس آن حضرت(س) با استناد به آیه ۹۶ سوره اعراف تاسف خود را از کنار گذاشتن این حکمران بیمانند بیان داشته و نتایج رویگردانی از او را با استناد به آیه مزبور یاد آوری میکند: «و اگر اهل آبادیها ایمان میآوردند و پرهیزکار میشدند، هر آینه ما برکاتی را از آسمان و زمین بر آنها میگشودیم؛ اما آنان تکذیب کردند، پس ما نیز به آنچه انجام میدادند مؤاخذهشان کردیم.» و در پایان این بخش از خطبه با استناد به آیه۵۱ سوره زمر پایان کار ظالمان و ستمگران را یاد آوری میکند: «و کسانی که ظلم کردند از این مردم، به زودی بدی و نتیجه کارهایی که انجام دادهاند به آنها خواهد رسید، و در آن هنگام از آنان کاری ساخته نیست».
نقل از ایبنا