روزنامه جوان نوشت: سینما و فروش دو مقوله جدانشدنی از همدیگر هستند. سینما مثل هر صنعت دیگری به پول و فروش وابسته است و بدون فروش فیلمها در گیشه، سینمایی در کار نخواهد بود. فیلمها باید توانایی جذب مخاطب داشته باشند و بفروشند تا چرخ سینما بچرخد و به حیات خود ادامه دهد.
در طول چهار دهه گذشته، سینمای ایران به لحاظ میزان استقبال از مخاطبان و فروش، فراز و فرودهای زیادی به خود دیده و همواره بحثهای مختلفی درباره فروش و سودآوریِ بیشترِ فیلمها در جریان بوده است.
رکود ترسناک کرونایی
شیوع ویروس کرونا، سختترین ضربهای بود که سینمای ایران در سالهای انتهایی دهه ۹۰ به خود دید. شرایط به گونهای شد که به یکباره سینماها تعطیل شد و پس از آن مردم دیگر رغبتی برای رفتن به سینما نداشتند. وضعیت به نحوی پیش رفت که مخاطبان سینمای ایران از ۲۶ میلیون نفر در سال ۱۳۹۸، ناگهان به زیر یک میلیون نفر در سال بعدش کاهش پیدا کرد و شرایط وخیمی را رقم زد.
تصور غالب بر این بود با واکسیناسیون سراسری، سینماهای کشور نیز حال و روز بهتری پیدا کنند، ولی در سالهای بعد نیز اتفاق خاصی نیفتاد. در سال ۱۴۰۰ تنها ۷ میلیون نفر پایشان را به سالنهای سینما گذاشتند و بسیاری از سینماداران زنگ خطر ورشکسته شدن را به صدا درآوردند.
سال ۱۴۰۱ با توجه به شرایط خاص سیاسی و اجتماعی نیز اتفاق خاصی در سینما رقم نخورد و طبق بسیاری از پیشبینیها مرگ صنعت سینما در ایران در آستانه رخ دادن بود. در سال ۱۴۰۱، چیزی حدود ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر به سینما رفتند که برای جمعیت ۸۰ میلیونی ایران، رقم بالایی نیست.
ناگهان ورق برگشت
در چنین شرایطی که کسی احتمال رونق گرفتن سینما برای سال ۱۴۰۲ را نمیداد، ناگهان ورق برگشت و همه چیز تغییر کرد. در شرایطی که تا چند ماهِ قبل، همه از مرگِ سینما در ایران سخن میگفتند، ناگهان یک سالِ بعد شاهد شکوفایی و رونق سینما در ایران بودیم.
محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی در تازهترین گفتوگویش، نکات مهمی از وضعیت سینما در کشور را مطرح کرده که ما را متوجه شرایط سخت سینما میکند. او شرایط بحرانی سینما در نخستین روزهای شروع به کارش در سازمان سینمایی را اینگونه توضیح داده است: «خاطرم هست در سال ۱۴۰۰ که ما وارد سازمان سینمایی شدیم، به دلیل بروز کرونا، فاجعه بزرگی در سینما رقم خورده بود و در مواردی شاهد تعطیلی کامل سالنهای سینما بودیم. برخی از سالنها درهایشان بسته بود و برای حقوق کارکنانشان هم سوبسید دریافت میکردند. خیلی از کارکنان سینماها حتی از کار خود اخراج شدند. همزمان، با تراکم بالای فیلمهای مانده در صف اکران مواجه بودیم که آمار آنها به حدود ۲۰۰ فیلم میرسید.»
مدیریت درست اکران فیلمها
مدیریت درست اکران فیلمها، جهت رونق بخشیدن به سالنهای سینمایی، مهمترین کاری بود که در این شرایط بحرانی باید انجام میشد. انتخاب چند کمدیِ خوش ساخت، تمام معادلات را تغییر داد و وضعیت سینما را از این رو به آن رو کرد. فیلم «فسیل» در بازه زمانی ۹ ماهه، توانست ۷ میلیون نفر را به سینما بکشاند که چنین آماری برای سینمای ایران بینظیر و فوقالعاده است.
اگر این آمار را با تعداد مخاطبان فیلم «عقابها» به عنوان پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران مقایسه کنیم، خواهیم دید که فیلم ساموئل خاچیکیان به مدت ۲۱ سال بر روی پرده سینماها بوده و در این فاصله توانسته، ۸ میلیون و ۶۰۰ هزار مخاطب داشته باشد. «عقابها» در سال اول اکرانش ۳ میلیون و ۲۴۵ هزار مخاطب داشت و سال به سال به تعداد مخاطبانش اضافه شد. پس به نوعی میتوان لقب پرمخاطبترین فیلم تاریخ سینمای ایران در سال اول اکران را به «فسیل» اختصاص داد.
چرا نارضایتی از فروش؟
پس از «فسیل»، فیلمهای بعدی از راه رسیدند. فیلم سینمایی «هتل» که اکرانش از ۵ مهرماه شروع شده، در عرض چند ماه توسط ۴ میلیون و ۸۱۸ هزار نفر دیده شد و در حال حاضر در رتبه ششم جدول پرمخاطبترین فیلمهای سینمایی بعد از انقلاب ایران قرار دارد.
در چنین شرایطی که رونق به سینماها برگشته، برخی سینماگران روی خوشی به این قضیه نشان نمیدهند. خزاعی با اشاره به همین صحبتها، چنین میگوید: «ما سختترین دوره مدیریت سینما در تمام دورهها را تجربه کردهایم. هر اتفاقی که از ابتدای انقلاب در سینما رخ نداده بود، در همین چند سال دوره مسئولیت ما رخ داد! با وجود این شرایط، پررونقترین دوره سینما را هم شاهد هستیم و همین واقعیت است که خیلیها را اذیت میکند. برخی با اهداف سیاسی خیلی دوست داشتند سینما در دوره ما تعطیل شود و به همین دلیل از رونق امروز ناراضی هستند.»
منتقدان شرایط فعلی سینما، بر این عقیدهاند که سینمای ایران با اتکا به چند فیلم کمدی به این رونق رسیده و این برای سینما مطلوب نیست. همایون اسعدیان به دبیر شورای صنفی اکران، چند روز پیش گفته بود که «دو فیلم کمدی داریم که همین الان بیش از ۵۰ درصد فروش کل سینما را در سال ۱۴۰۲ بر عهده داشتند. این اتفاق خیلی شعفانگیز نیست که آقایان بابت آن هیجانزده میشوند. ما باید تلاش کنیم سرانه اکران و فروش بالا رود.»
مردم ایران و علاقه به فیلمهای کمدی
این اظهارنظر در حالی عنوان میشود که سینمای ایران از سال ۹۳ به بعد شاهد رشد بیش از پیش کمدی بوده و در نهایت در سال ۹۶ بیشترین ژانر فیلمهای ایران به کمدی اختصاص یافته بود. پس توجه به فیلمهای کمدی فقط معطوف به این دوره و این سالها نیست و روندی است که از سالهای گذشته شروع شده است.
از سال ۱۳۹۵ به این سو، پرفروشترین فیلمهای هر سال، فیلمهای کمدی بودهاند. سال ۹۵ فیلم «من سالوادور نیستم»، سال ۹۶ «نهنگ عنبر ۲»، سال ۹۷ فیلم «هزارپا» و سال ۹۸ فیلم «مطرب» پرفروشترین فیلمهای سال شدهاند.
رئیس سازمان سینمایی با توجه به علاقه مردم به فیلمهای کمدی در سالهای اخیر چنین میگوید: «اینکه فیلمهای کمدی بازار سینما را در اختیار گرفتهاند، مربوط به امروز نمیشود. اگر دورههای مختلف سینما را مورد تحلیل قرار دهید، خواهید دید همواره فیلمهای کمدی خوب، بیشترین میزان فروش را به خود اختصاص میدهند چرا که با مخاطبان خود به خوبی ارتباط برقرار میکنند و نگاه اقتصادی هم دارند.»
امید به روزهای خوب آینده
در حال حاضر، ذائقه مخاطب ایرانی با فیلمهای کمدی جور درمیآید و هیچ ایرادی ندارد، چرخ سینما با فیلمهای کمدی بچرخد. در همه جای دنیا، فیلمهای گیشهپسند ساخته میشوند تا از طریق آنها، چراغ سینماها روشن بماند و سینما به حیاتش ادامه دهد. در شرایط رونق سینماست که میتوان به دیگر ژانرها هم توجه کرد و از کم فروختن چند فیلم نگران نشد.
رسیدن به رقم ۲۱ میلیون مخاطب در عرض یک سال، کار کمی نیست که انجام شده است. این یعنی مخاطب سینمای ایران در عرض یک سال، دو برابر شده و نوید روزهای خوبی را میدهد. فارغ از نگاههای سیاسی و جناحی، اتفاقات خوب و امیدوارکنندهای در سینما در حال رخ دادن است که هم به سود سینماگران و هم به سود عموم مردم جامعه است.
پس از چند سال وقفه و رکود، سینمای ایران بیش از هر چیزی به این اتفاقات نیاز داشت. اگر در ادامه مسیر، مدیریتِ خوب و درستِ ساخت و اکران فیلمها ادامه یابد، سینمای ایران جانی دوباره خواهد گرفت. در شرایط رونق سینما، ژانرهای دیگر سینمایی نیز جان خواهند گرفت و فرصت عرض اندام پیدا خواهند کرد. با مدیریت درست در ادامه چنین مهمی دست یافتنی خواهد بود.