تحویل گرفتن تیم صدرنشین از گابریل کالدرون و حضور روی نیمکت پرسپولیس تنها چند ماه بعد از جدایی برانکو، نشان داد ماموریت یحیی گلمحمدی در دومین دوره حضور روی نیمکت پرسپولیس بیش از اندازه دشوار است. جدایی پرحاشیه از پدیده و خریدهای نه چندان کارآمد، فضای ابتدای حضور این سرمربی روی نیمکت را دشوار ساخت و نتایج نه چندان خوب در لیگ قهرمانان آسیا، همه را نسبت به آینده پرسپولیس با یحیی بدبین کرد.
اما آن عصر عجیب در نقش جهان مقابل سپاهان و در ادامه شیوع کرونا و فاصله گرفتن پرسپولیس در صدر جدول با رقبا، روزهای دشوار ابتدایی برای گلمحمدی را خیلی زود منتج به اولین قهرمانی در لیگ کرد. اما یحیی خیلی پیشتر از آنها به قضاوتهای ناعادلانه در مورد خودش عادت کرده بود.
وقتی بازی میکرد هم مورد اعتماد استانکو و مایلی کهن و همه در تیم ملی و پرسپولیس بود، اما به ندرت به اندازه کیفیتی که داشت مورد توجه قرار میگرفت. از معدود مدافعان مدرن و بازیساز فوتبال ایران در دهه 70، تازه بعد از ورود به دهه سوم تبدیل به بازیکن مهمی در تیم ملی شد، اما آنقدر در اواخر فوتبالش درخشید که دیگر کمتر کسی در مورد توانایی یحیی تردید داشت.
سه قهرمانی در لیگ، یک جام حدفی و در مجموع شش جام معتبر در تاریخ پرسپولیس، نایب قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا، 11 بازی بدون شکست مقابل استقلال (رکوردی درخشان و شاید تکرارنشدنی)، دومین مربی امتیازآور تاریخ لیگ برتر و... همه اینها بخشی از افتخارات مردی است که درست بعد از چهار سال درخشان در پرسپولیس، جدایی را به ادامه این سیکل معیوب ترجیح داده. مرد متخصص دربی، شکست مقابل حریف دیرینه را تبدیل به رویایی دستنیافتنی برای هواداران رقیب کرده بود و اینقدر جام گرفت که حتی بدبینترین منتقدان خود را نیز در سالهای اخیر به تحسین وادار کرد.
حتی فتح سهگانه فراموشنشدنی و ماندگار در بهار امسال و برتری در دو دربی متوالی در فاصله یک ماه نیز اعتماد تمامقد هواداران پرسپولیس را جلب نکرد و ناامیدی بابت تلاش بیفایده برای جلب رضایت عمومی، حتی بعد از این همه افتخار، یحیی را بالاخره مجاب به جدایی کرد. حتی فقط یکی دو ماه نتیجه نگرفتن نیز منجر به اعتراض به این سرمربی شد و در نهایت این احساس خستگی و ناتوانی در حل مشکلاتی بعضا پیشپاافتاده، پایان او در تیم محبوبش را رقم زد.
خستگی از اینکه بارها از رسیدن به فینال آسیا با پنجره بسته گفته شد، اما کمتر کسی اشاره کرد پرسپولیسِ تحت هدایت یحیی چند هفته بعد از جدایی بیرانوند، علیپور، ترابی، محمد نادری و شجاع خلیلزاده راهی فینال لیگ قهرمانان آسیا شد. تیمی که خیلی سریع بعد از فینال ستارهای مانند بشار رسن را نیز از دست داد، اما باز هم به قهرمانی رسید و هنوز هم برخی هواداران و پیشکسوتان، حتی این موفقیتهای بزرگ را نیز میراث برانکو یا نتیجه درخشش ستارههای پرسپولیس میدانستند.
البته حداقل یحیی با این تکرار تاریخ غریبه نیست. بعد از انتقال در اواخر سال 1372 از پورا به پرسپولیس و شش فصل درخشان و فتح جامهای فراوان با این باشگاه، تابستان سال 78 و وقتی تب مالت شدید چهره یحیی را تکیده و ناآشنا کرده بود، او قربانی انقلاب علی پروین شده و در آستانه 30 سالگی و با بیمهری پرسپولیس را ترک کرد. یحیی گلمحمدی در اوج بیماری و در سال 78 در لیست فروش باشگاه قرار گرفت و چارهای جز جدایی نمانده بود.
علی پروین در آن مقطع مدافعان باکیفیتی مانند افشین پیروانی، نادر محمدخانی، علی انصاریان، مهدی هاشمینسب و بهروز رهبریفرد را در اختیار داشت و یحیی گلمحمدی به اهواز تبعید شد. معمولا جدایی از یک تیم بزرگ، آن هم در آستانه 30 سالگی، به منزله پایان دوران درخشش یک بازیکن است، اما یحیی سرسختتر از اینها بود و تنها مدتی بعد، او حتی تبدیل به مهره ثابت ترکیب تیم ملی جذاب و دوستداشتنی بلاژوویچ شد.
یحیی آنقدر راه بازگشت را خوب بلد بود که اسفند سال 81 و در اواخر فوتبالش دوباره در لیست خرید علی پروین قرار گرفت؛ آن هم با قرارداد فصلی 50 میلیون، گرانترین انتقال وقت تاریخ فوتبال ایران.
جالب اینجاست تنها 24 روز از قرارداد یحیی با فولاد باقی مانده بود و او میتوانست در پایان قراردادش رایگان راهی تیم سابقش شود، اما پرسپولیس میخواست از این بازیکن در اولین دوره حضورش در لیگ قهرمانان آسیا استفاده کند و به هر طریقی مقدمات انتقال این بازیکن در دفتری در ولیعصر به پرسپولیس فراهم شد (همان روز و در همان ساعات توافق با یحیی، پرسپولیس در حال بستن قرارداد با برانکو برای هدایت تیم در همان لوکیشن هم بود، اما این اتفاق در نهایت 13 سال بعد رخ داد).
پس حداقل علاقهمندان به این سرمربی پرافتخار تردیدی ندارند که دوباره یحیی حتی بعد از بیمهری انتهای بازی با الدحیل هم مسیر بازگشت به این باشگاه را بهتر از هر کسی میداند. مردی که در نهایت شاید قربانی افتخارات درخشان خود شده و آنقدر در فصول اخیر خوب نتیجه گرفت که دیگر دو امتیاز اختلاف با صدر جدول نیز برایش ناکامی قلمداد شد.
خستگی بیش از حد از حواشی غیرعادی در پرسپولیس- احساس تنهایی در مقابل حجم فراوان مشکلات باشگاه، قضاوتهای نامنصفانه (ربط دادن موفقیت این سرمربی به میراث برانکو- داوری- خرید ستارههای بزرگ یا هر چیز دیگری جز خود یحیی) و البته ناامیدی محض نسبت به آینده و وعدههای تکراری، دلایلی بود که سرمربی باتجربه پرسپولیس را مجاب به جدایی در این مقطع کرد؛ مردی که هرگز به اندازه حجم گسترده افتخاراتش محبوب نشد.
دوران درخشان و چهارساله یحیی گلمحمدی در پرسپولیس بالاخره به پایان رسید. هفتمین استعفای این سرمربی در پایان منجر به جدایی شد و حالا نام او دوباره به تاریخ باشگاه پیوسته است. مردی که هر بار از پرسپولیس جدا شد، با کیفیت بالاتری به این تیم بازگشته و روزهایی تاریخی را رقم زد و این مهمترین ویژگی یحیی در حدود سه دهه حضور در تاریخ این باشگاه بوده. رفتار تحسینبرانگیز یحیی، به خصوص در خارج از فوتبال، محبوبیتی فراتر از ورزش برایش به ارمغان آورد و تصاویری از چهره او در این مدت ثبت شد که غیرممکن است از حافظه مردم ایران پاک شود. قطعا یحیی یکی از نامهای مهم و فراموشنشدنی تاریخ باشگاه پرسپولیس خواهد بود و هواداران این تیم بیتردید این روزهای درخشان با سرمربی محجوب خود را فراموش نمیکنند.(ولو اگر پایان این همکاری چندان هم شیرین نبود، اما این سیکل حداقل برای یحیی تکراری است)