مهدی محمدی نوشت، ۱-اساسا مهم ترین هدف اسراییل از جنایت در غزه ظرف یکصد روز گذشته ایجاد بازدارندگی از طریق ‘معتبر کردن تهدید جنایت بزرگ’ بوده است. صهیونیست ها امیدوار بودند بتوانند با جنایت ویرانی بدون مرز در غزه مدل جدیدی از بازدارندگی ایجاد کنند. حمله بامداد ۲۶ دی در درجه اول نشان داد این مدل شکست خورده است و جنایت در غزه با ایجاد انگیزه انتقام، شدت ضربات احتمالی علیه اسراییل را بالا برده است.
۲-حمله ۲۶ دی بر دو مفهوم کلیدی تمرکز کرده است: ۱- نایبان منطقه ای پنهان اسراییل و ۲-شبکه تامین کالا و انرژی رژیم. در پاسخ به کمپین ترور برخی از مهم ترین عوامل نیابتی اسراییل که تغذیه زیرساخت ترور رژیم به اضافه صادرات انرژی به آن را تسهیل می کردند ضربه خوردند.
۳-کنترل محاسبات و در نتیجه پیش بینی پذیر کردن رفتار ایران و به طور خاص ایجاد هراس از واکنش نامتناسب مثلا به شکل حمله نظامی، در یک ماه گذشته مهم ترین دستور کار راهبردی علیه ایران بوده. عملیات ۲۶ دی خروج از محاسبه پذیری و تمرین شکل جدیدی از ‘عملیات دستجمعی علیه اهداف چندگانه’ بود که ژانر متفاوتی در الگوی رفتار نظامی ایران محسوب می شود.
۴-بویژه این نکته مهم است که نشان داده شود ایران همیشه مطابق قواعد بازی نخواهد کرد. عملیات ۲۶ دی نشان داد حمله با موشک بالستیک دوربرد به اهداف بسیار دوردست می تواند پاسخی به عملیات اطلاعاتی باشد. پاسخ ها از این پس نه هم سطح خواهد بود و نه هم جنس و این عدم پیش بینی پذیری در پاسخ می تواند مبنای دور جدیدی از بازدارندگی باشد.