صبر استراتژیک را بد معنا کردهایم؛ آن را به مفهوم انفعال و عدم پاسخگویی ترجمه و تصور عدم توانایی و بیعملی را در ذهن دشمن پروراندهایم و به همین جهت است که ترورهای سریالی بهقوع میپیوندد؛ حتی با وجود عملیاتهای دقیق و شاهکارهایی چون حمله به مقر موساد در اربیل. تهاجم هفته گذشته سپاه پاسداران به مقر نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل در عراق نشان داد که دستان ایران برای ضربهزدن به دشمن تا چه اندازه بلند است اما بهدلیل ارجحیت راهبرد صبر استراتژیک، از این مزیت کلیدی برای دفع تهدیدها و مقابله با دشمن کمتر بهره گرفته شده و یا اگر هم بهصورت نهانی استفاده شده، بازدارندگیاش وافر و کافی نبوده که دشمن را به فکر تکرار جنایت میاندازد.
برخی تحلیلگران معتقدند که اقدامات اسرائیل در مقابل ایران، واکنشی است و محاصره در اطراف مرزهای خود و تحمل ضربات بیشمار از گروههای مقاومت موجب شده تا هر از گاهی به واکنش رویآورده و ضرباتی را هم به ایران وارد کند؛ گزارهای که تا حد زیادی قابل اعتناست و باید پذیرفت در یک جنگ همهجانبه با صهیونیستها که حمایت تمامجانبه اروپا و آمریکا را هم دارند، زد و خورد بخش جداییناپذیر این نبرد است اما این مسئله نافی ضرورت خطبطلان کشیدن روی راهبردی نیست که ممکن است نتایج نامطلوبی بههمراه داشته باشد .
صبر استراتژیک که در کنه خود مفهوم عقلانیت، پرهیز از شتابزدگی و اقدام قطعی در زمان مقتضی را به ذهن متبادر میکند، نباید با نوعی انفعال آمیخته شود که امنیت و اقتدار ایران را با چالش مواجه کند.
این باور در صبر استراتژیک که معتقد است پاسخ دشمن را باید در زمان و مکان مناسب داد نباید در نهایت منجر به بیعملی و یا عدم تناسب پاسخهای صادره گردد. صبر استراتژیک نباید هر سطحی از دفاع را منجر به افتادن در تله جنگ ترسیم کند و صبر استراتژیک نباید به تنزل خط قرمزهای ترسیمشده برای دشمن منجر شود.
باید مراقب بود که صبر استراتژیک رفتارهای ایران را پیشبینی پذیر نکند. صبر استراتژیک باید بازدارندگی را افزایش داده و متعاقباً به وجهه نظام و اقتدار کشور بیفزاید. صبر استراتژیک باید سرمایه اجتماعی را بالا برده و موجب تضعیف چالشهای امنیتی در داخل کشور گردد و مخلص کلام اینکه اگر اشتباه کنیم صبر استراتژیک میتواند مولد بحرانهای بسیاری گردد و به آلودگی ادراکی منجر شود .
لذا در چنین شرایطی تجدیدنظر اساسی در راهبردهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی یک ضرورت انکار ناپذیر است. ایران نیاز دارد که فراتر از محاسبات غرب و به خصوص اسرائیل رفتار و ضرورت دارد که در اولین گام، محاسبات رژیم صهیونیستی را دستخوش دگرگونی اساسی کند.
شهادت 5 نفر از نیروهای مستشاری ایران در سوریه، آنهم پس از شهادت سیدرضی موسوی در این کشور نشان میدهد که باید پاسخهای کوبندهتری را رقم زد و بدین ترتیب ارزیابیهای اسرائیل را در هم شکست.
نباید پیشبینیپذیرشدن رفتار ایران و محاسبات صورتگرفته از این مسئله، موجب شود که اینبار فرماندهان عالیرتبهای در معرض تهدیدات قرار گیرند و بدین ترتیب عنصر بازدارندگی بهشکل فاجعهباری تخریب گرد.