انتخابات؛ ارمغان انقلاب اسلامی

علیرضا قاسم‌زاده، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، گروه سیاسی الف،   4021211053 ۱۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

 در تبلیغات دشمن  تلاش می‌ شود با پررنگ کردن نقاط ضعف جمهوری اسلامی، رأی مردم را بی‌تأثیر جلوه بدهند؛ درصورتی‌که در سال‌های مختلف جمهوری اسلامی، رأی مردم سرنوشت کشور را تغییر داده است.

از آغاز مشروطه تا به امروز، رأی مردم در اتفاقات مهم کشور تأثیرگذار بوده و توانسته اتفاقات مهمی را رقم بزند. پس از مشروطه، ادعای شهروند سیاسی بودن برای مردم به وجود آمد؛ یعنی مردم خود را به‌عنوان یک فعال سیاسی درنظر می‌گرفتند که می‌توانند در تصمیمات مهم کشور تاثیرگذار باشند اما این ادعا در حالت بالقوه باقی ماند تا زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید؛ زیرا پس از مجلس دوم مشروطه تا پس از انقلاب اسلامی چیزی به نام انتخابات وجود ندارد و برگزاری انتخابات به معنای واقعی شوخی بود. این حکومت و دولت بود که نمایندگان را بر سرکار می‌آورد و قوانین مورد تایید خود را به تصویب می‌رساند.

حسین مکی در کتاب "تاریخ بیست ساله" نوشته: « در زمان رضاخان انتخابات مجلس به حدی فرمایشی و افتضاح برگزار می‌شد که در دوره ششم مجلس، برای آیت‌الله مدرس حتی یک رأی هم از صندوق بیرون نیامده بود و مدرس هم گفته بود: به‌فرض که مردم به من رأی نداده‌اند، پس آن یک رأی که خودم دادم کجاست؟» مردم با چنین مجلسی روبه‌رو بودند.

ویلیام داگلاس، قاضی دادگاه ایالات متحده، درکتاب "سرزمین شگفت‌انگیز و مردمی مهربان و دوست‌داشتنی" درباره انتخابات دوران رضاشاه می نویسد «هنگام انتخابات سربازان با صندوق‌های رأی و تعداد اوراق از پیش نوشته شده به محل رأی‌گیری می‌آیند. در رأس اوراق فقط اسم یک نفر نوشته شده و او تنها کسی است که ارتش با انتخاب او موافق است. ما پشت سر هم صف می‌بندیم و آرای از پیش نوشته شده بین ما تقسیم می‌شود؛ آن‌گاه صف به ترتیب نوبت به طرف جلو حرکت می‌کند و ما اوراق را در صندوق می‌ریزیم.»

در دوران محمدرضا پهلوی نیز شاهد چنین اتفاقاتی هستیم. منوچهر اقبال، نخست وزیر پهلوی، در سال 1339 و در انتخابات مجلس بیستم چنان تقلبی را رقم می‌زند که شاه مجبور می‌شود تا او را عزل کند. هم‌چنین آرتور میلسپو، مشاور دفتر تجارت خارجی وزارت امورخارجه آمریکا، در کتاب «آمریکایی‌ها در ایران» می‌نویسد: «آراء انتخابات خرید و فروش می‌شدند. هم‌‎چنین اخذ رأی در حوزه‌های مختلف و در تاریخ‌های مختلف صورت می‌گرفت؛ برای مثال انتخابات مجلس چهاردهم، هشت ماه طول کشید و اصلاً هم معلوم نیست کامل شده باشد.»

پس از بوجود آمدن ادعای شهروند سیاسی در بین مردم، به‌تدریج احساس مطالبه‌گری نیز برای مردم به وجود می‌آید. در دوران پیش از انقلاب اسلامی مردم تا چه حد مطالبه‌گر بودند و تا چه میزان مطالبه‌گری بین مردم رایج بود؟ اما پس از انقلاب اسلامی می‌بینیم که مردم نسبت آرای خود مطالبه می‌کنند و با انتقادات خود نهاد مجلس، ریاست جمهوری و نمایندگان را به چالش می‌کشند.

اساساً هیچ دیکتاتوری حاضر نیست برای اینکه مردم پای صندوق‌های رأی حاضر شوند تبلیغات انجام دهد. یکی از رهاوردهای جمهوری اسلامی، ظهور انسان به مثابه شهروند سیاسی است که به تبع آن نیز مطالبه‌گری به‌وجود آمده است. ظهور و بروز شهروند سیاسی در نهاد انتخابات خود را نشان می‌دهد و این حق را برای خود قائل می‌شود تا با شرکت در انتخابات، آینده و سرنوشت کشور را تعیین کند. این امکان در زمان پهلوی وجود نداشت، به غیر از دوره‌های چهاردهم و پانزدهم. در سایر ادوار مردم خود را در مقام شهروند سیاسی نمی‌دانستند. مردم به معنای واقعی هیچ نقشی در مناسبات و امور کشور نداشتند؛ یعنی نه تنها هیچ مشارکتی نداشتند بلکه از توان لازم برای احقاق حقوق خود هم برخوردار نبودند. درصورتی‌که مردم همیشه دلسوز کشور خود هستند، در مواقع حساس به داد کشور می‌رسند و مشکلات جامعه را حل می‌کنند؛ این مردم یکی از حقوقشان این است که در مناسبات کشور مشارکت داشته باشند.

هر زمان که مردم پشتیبان حکومت بودند، کشور توانست پله‌های ترقی را طی کند و هر زمان که حکومت و دولت پشتوانه مردم را از دست دادند ضربات جدی به آنها وارد شد. برای مثال، در دوره شانزدهم و زمانی که طرح ملی شدن صنعت نفت مطرح شد، آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق با حمایت و انتخاب مردم وارد مجلس شدند و توانستند با پشتیبانی آن‌ها این طرح را به تصویب برسانند. در مقابل نیز طرح‌ها و قوانین بسیاری وجود داشت که با مخالفت گسترده مردم روبه‌رو شد ولی به هر شکل ممکن مانند رانت، دخالت مستقیم شاه، تقلب در انتخابات و... طرح را به تصویب رساندند. در این موضوع می‌توان به قرارداد 1933، قانون منع اجباری حجاب، پیمان سعدآباد، انقلاب سفید، قرارداد کنسرسیوم، جدایی بحرین و کاپیتولاسیون اشاره کرد. در تمامی این موارد اعتراضات مردمی وجود داشت اما حکومت پهلوی به‌دلیل منفعت‌های خود و یا دخالت بیگانگان این طرح‌ها را به مرحله تصویب و اجرا می‌رساند و بدون درنظر گرفتن حق مردم، منافع آنان را پایمال می‌کرد.

درنظر نگرفتن مردم ریشه در نگاه و اعتقاد پادشاه نیز دارد؛ یعنی باید بررسی کنیم که رضاشاه، محمدرضا شاه و امامین انقلاب چه دیدگاه‌هایی نسبت به مردم دارند و سپس با عملکرد آنان مقایسه کنیم. ابتدا از رضاخان آغاز می‌کنیم. رضاشاه به‌دلیل روحیه دیکتاتوری اهمیتی به مردم نمی‌داد و هر اقدامی را که به نتیجه می‌رسید انجام دهد، به عرصه عمل وارد می‌کرد. این اقدامات اگر به ضرر مردم و تحقیر آنان هم بود از نظر او ایرادی نداشت؛ مانند منع اجباری حجاب، کشتار گوهرشاد، سرکوب عشایر و تصاحب اراضی و املاک به زور. رضاشاه به قدری نسبت به مردم دیدگاه منفی و بدی داشت که پس از حمله متفقین، در ادامه برکناری و فرار کردن رضاشاه از کشور، مردم در سراسر کشور، با توجه به اشغال نظامی ایران توسط نیروهای نظامی بیگانه، مشغول جشن و پایکوبی بودند.

اسدالله علم از دیدگاه محمدرضا پهلوی نسبت به مردم نوشته است: «به شاه عرض کردم: هویدا به من می‌گفت شاهنشاه خیال دارند در 14 مهر، روز افتتاح مجلس، موضوع گرانی و نایابای را تشریح کنند. به‌هرحال مردم از این نایابی و گرانی عصبانی هستند و واقعاً هم دولت غفلت کرده. شاهنشاه فرمودند: آخر مردم هم غرغرو هستند و هم پفیوز. گاهی فکر می‌کنم مردم ایران بهترین مردم روی زمین هستند و گاهی می‌بینم که خیلی پفیوز و ضعیف‌النفس هستند.» این صحبت‌ها در کنار کشتار مردم در تظاهرات، استفاده از هزینه‌های بیت‌المال، نگاه ابزاری و جنسی به زنان و توهین به دین و روحانیت نشان می‌دهد که حرف و عمل پهلوی دوم در تحقیر مردم یکسان بوده است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جایگاه مردم در جامعه به کلی تغییر کرد. مردم حق رأی داشتند و می‌توانستند سرنوشت و آینده خود را تعیین کنند؛ مانند شرکت در رفراندوم جمهوری اسلامی، رفراندوم قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری و... که نشان می‌دهد شخصیت سیاسی انسان ظهور پیدا کرده است. امام خمینی(ره) در این‌باره فرمودند: «امروز است که تمام ملت چه بانوان محترم و چه برادران در سرنوشت خودشان دخالت می‌کنند هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند.»

با گذشت زمان مردم متوجه تغییرات بنیادین جمهوری اسلامی و پهلوی در حوزه توجه به حقوق مردم شدند. آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با سران و کارکنان قوه قضائیه در 07/04/1399 فرمودند: 

«گاهی ما نگاه‌هامان به مردم ممکن است از بالا باشد. نه خیر، ما جز و بین مردم هستیم. بسیاری از این مردم از ما بالاتر هستند. پس نگاه از بالا به پایین نسبت به آحاد مردم بسیار غلط است و ما باید خودمان را در هر جایی که هستیم خدمت‌گزار مردم بدانیم.»

امروزه دشمنان درصدد هستند تا به جامعه القا کنند رأی مردم هیچ تاثیری در سرنوشت و اتفاقات کشور ندارد؛ هم‌چنین در تلاش می‌کنند تا جایگاه مردم در جمهوری اسلامی را نازل و پست نشان دهند؛ درصورتی‌که نظام جمهوری اسلامی با رفراندوم مردم بر سرکار آمد و در ادامه راه نیز مشارکت مردمی سبب شد تا به‌تدریج حکومت شکل بگیرد، با مشکلاتی مانند مقابله با گروهک‌های تجزیه طلب، کودتا، دفاع مقدس، تورم، گرانی و... مقابله کند تا بتواند علاوه بر احقاق حق شهروند سیاسی مردم، اسباب امنیت و معیشت را بیشتر از پیش تأمین کند. امروزه نیز هرچند میدان نبرد تغییر کرده اما هم‌چنان مردم در وسط صحنه تأثیرگذار هستند که انتخابات نیز یکی از همان عرصه‌هاست.

کارشناس الجزیره درباره انتخابات ایران گفته: «جهان عرب انتخاباتی نظیر انتخابات آمریکا، انگلیس و یا حتی سنگال نمی‌خواهیم، ما انتخاباتی نظیر انتخابات ایران می‌خواهیم. این کشور به‌معنای واقعی انتخابات دارد. در ایران رویارویی حقیقی بین احزاب سیاسی وجود دارد، این درست نیست که فکر کنیم اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در ایران هم‌نظر هستند بلکه میان این دو جناح سیاسی اختلاف نظر زیادی وجود دارد. باوجود این اختلافات اما فعالیت‌های سیاسی در جامعه وجود دارد.»

بنابراین متوجه می‌شویم که انتخابات مخصوصاً حفظ نهاد انتخابات ایران نه تنها در حوزه داخلی بلکه در عرصه جهانی دارای اهمیت فراوانی دارد.