نزاع اخیر در قم پیرامون حجاب، نوع حساسیت افکار عمومی، جریانهای سیاسی و رسانهها را به مسایل مختلف کشور نشان می دهد. این روزها ماجرای درمانگاه قم و درگیری زن بیحجاب و فرد روحانی به شکلی افراطی به عنوان مهمترین مسئله روز کشور قلمداد شده و در کانون توجهات قرار گرفته است. هواداران در هر سو با قدرت و قوت شیپور خود را مینوازند و کسی حواسش به فجایع دیگری که از هر سو ما را احاطه کردهاند نیست. تحلیلگر اصلاحطلب ما از یک ماجرای سطحی پلی به مقایسه بیمبنای رفتار روحانیت امروز و اوایل انقلاب میزند، برخی خبرنگاران این جریان، هشتگهای شرمآوری را به بهانه دفاع از آن زن که یک طرف ماجرا در درمانگاه قم است برجسته میکنند و آنسوی میدان هم در حال تحلیل محتوای درگیری و عقب و جلو کردن فیلم برای دفاع از فرد روحانی هستند و گویا ایران ما دغدغهای جز این جدال ندارد.
جالب اینکه تمام این کنشها و واکنشها در زمانی است که مسائل مهمتر و حیاتیتری چون افسارگسیختگی نرخ ارز و یا تعیین دستمزد کارگران برای سال جدید در جریان است که هنوز هم به سرانجام نرسیده و اساساً ورودی جدی از سوی متولیان امر به این مسائل صورت نگرفته؛ آنهم در برههای که وضعیت نگرانکنندهای پیرامون شاخصهای اقتصادی، خط فقر و هزینه سبد معیشت خانوارها بهگوش میرسد اما آنچیزی که ارجحیت دارد، پیدا کردن مقصر در ماجرای نزاع میان فرد روحانی و زن بیحجاب است.
نهتنها این ماجرا بلکه وقایع مشابهی چون آوارشدن سطلی ماست بر سر دختری بیحجاب در مشهد و یا دیگر مسائلی که در این یکساله و پس از شورش زن، زندگی، آزادی رخ داده، وضعیت نگرانکنندهای را ترسیم میکند و چهبسا این امر، مطابق میل کسانی باشد که هدفشان تداوم وضعیت کنونی است که یقینا به نفع کشور نیست ؛ شرایطی که جامعه با مسائلی هر چند مهم اما در اولویت های بعدی سرگرم شده و چالشهای مهم تر که دگرگونی در آنها بیش از هر زمان دیگر ضروری است، از مقابل دیدگان کنار می رود. دیگر کسی سوال نمیکند که چرا در فاصله کمتر از ۱۰ روز به پایان سال و در حالی که نرخ ارز سر به فلک کشیده و هزینه سبد معیشت خانوارها در خوشبینانهترین حالت به بیش از ۲۵ میلیون تومان رسیده، تکلیف دستمزد کارگران در سال جدید مشخص نشده و چرا تا این حد با اهمال مواجه میشود؟
واقعیت آن است که این دغدغههای حیاتی جامعه دیگر محلی از اعراب ندارد، حتی برای کسانی که از وضعیت کنونی متضرر می شوند! چون بی توجهی به مسایل مهم و اساسی در تمامی ابعاد رسوخ کرده و متاسفانه جامعه به این فراموشی مزمن دچار شده است. در حال حاضر، کوچکترین مسئله فرهنگی مثل حجاب یا لغو کنسرت یک خواننده مشهور، حساسیت افکار عمومی و رسانهها را موجب میشود اما شکم گرسنه کارگران و مردمی که در حال روبروشدن با بحران کالریاند و حتی مرگ شان ذرهای اهمیت ندارد!