گروه تعاملی الف - سید آرش وکیلیان:
سال گذشته در ترکیه زلزله مهیبی رخ داد که دهها هزار نفر کشته و دو شهر ویران شدند. بیست سال قبلتر چنین زلزلهای در شهر بم رخ داد. هیچ کشوری با هر میزان زیرساخت مدیریت بحران و کادر و امکانات پزشکی و امداد به تنهایی توان کمک به جمعیت عظیم بحران زده را ندارد. لذا کشورهای دیگر و به خصوص همسایه به کمک بحران زدگان میشتابند، فارغ از آنکه نژاد، قوم، دین، زبان و فرهنگشان یکی باشد یا متفاوت. اگر هر کشوری بگوید من هنوز فقرایی دارم که نتوانستهام آنها را سامان دهم، جمع کثیری از آسیب دیدگان بحران به علت فقدان امکانات خواهند مرد.
آنچه در غزه رخ داده را اگر بخواهیم مقایسه کنیم معادل یک زلزله ۷ تا ۸ ریشتری در یک کلانشهر بوده و فرقش این است که این خسارت را گروهی انساننما طی ششماه با هدف نسل کشی و پاکسازی قومی انجام داده اند. خب، در چنین شرایطی مسئولیت بشریت چیست؟ آیا اگر در غزه زلزله شده بود، کشورهای مختلف نیروی امداد، کادر درمان و اقلام دارویی و غذایی نمیفرستادند؟! آیا میگفتند فلسطینیها عرب، سنی، ... هستند و شایستگی کمک ندارند؟!
از کشورهایی که برای جنایت اسراییل سلاح فرستادند حرف نمیزنم؛ آنها که دوست دارند زودتر دخل فلسطینیها بیاید تا بدون مزاحم روابط اقتصادی و سیاسی عادی با اسراییل داشته باشند را کنار میگذارم؛ آنها که صرفا به محکومیت لفظی و صدور بیانیه و قطعنامه بسنده کردند را هم نادیده میگیرم. تکلیف آنها که میگویند «بنی آدم اعضای یکدیگرند» چیست؟ آیا میتوانند بگویند چون ما نتوانستهایم هنوز میزان دسترسی مردم بلوچستان به آب آشامیدنی را به سطح میانگین کشوری (بالای ۸۰ درصد برسانیم) پس چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟ آیا میتوانند بگویند چون نمیتوانیم همه فقرای شهرمان را سیر کنیم پس اجازه دهیم تا مردم غزه از گرسنگی بمیرند؟!
واقعیت این است که مشکلات فقر در کشور ما عمدتا ناشی از ضعف در سازماندهی و توزیع منابع است، یعنی این طور نبوده که دولت و خیرین برای بهبود شرایط هزینه کم کرده باشند؛ بلکه شیوه سازماندهی و توزیع منابع به صورتی بوده که برخی منابع برخوردارتر و برخی محروم تر شدهاند. اصلا اینها به کنار، خودمان را جای مردم مصیبتزده در یک زلزله بزرگ بگذاریم. آیا دوست داریم سایر مردم بگویند «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است!» و «خودکرده را تدبیر نیست» و نظایر اینها؟ یا دوست داریم با سعدی همسخن شوند و بگویند:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی