اگر این صحنه‌ها در ایران بود...

  4030210003 ۲۳ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

محسن مهدیان* در یادداشتی نوشت؛ این چند روز که عکس‌ها و فیلم‌های ضرب‌وشتم دانشجویان آمریکایی در رسانه‌های خارجی سانسور می‌شود، نخستین سؤالی که به ذهن می‌رسد این است که اگر این تصاویر مربوط به  ایران بود، روایت ماجرا چطور شکل می‌گرفت!
ضرب‌وشتم وحشیانه دانشجویان و حتی استادان دانشگاه در حالی است که مطالبه معترضان تنها توقف جنایت در غزه است اما همین را هم تحمل نمی‌کنند.
 600نفر را تا روز شنبه دستگیر و ده‌ها نفر را تحقیر كردند و زیر باد کتک گرفتند؛ تا آنجا که مجبور شدند خون‌های ریخته‌شده دانشجویان را با ماشین آبپاش شست‌وشو  ‌دهند بلکه آثار جنایت پاک شود. اما تمام رسانه‌های اصلی این خروش بی‌سابقه را سانسور کرده‌اند.

تا اینجا آزادی‌بیان به روایت آزادی آمریکایی است؛ اما بیایید فرض کنیم كه این ماجرا در ایران اتفاق می افتاد. آنگاه رسانه‌ها و سیاستمداران غربی و نهادهای حقوق بشری چطور رفتار می‌کردند؟ این در حالی است که کنشگری دانشجویان اعتراض به وحشی‌گری ناتمام و بی‌سابقه رژیم صهیونیستی است و نه اقدامی علیه امنیت ملی کرده‌اند و نه آسیبی به اموال عمومی زده‌اند و نه آدم کشته‌اند و نه کف خیابان مأموران را برهنه و سلاخی نموده‌اند و نه با گروه‌های آدمکش و تفرقه‌افکن و برانداز همکاری کرده‌اند و یا اجیر آنها شده‌اند.
با همه اینها فرض کنید این وقایع در ایران بود؛ آنگاه آنها چه رفتاری می‌کردند؟ 

یکم؛ تمام رسانه‌هایشان به‌خط می‌شدند تا شب و روز عکس‌ها و تصاویر را به کرات بازنشر و تحلیل کنند. اگر هم تصویری پیدا نمی‌کردند از عکس‌های گذشته یا ساختگی یا تصاویر تجمعات دیگر کشورها استفاده می‌کردند.

دوم؛ از فرصت استفاده و تمام گروه‌های آدمکش و تروریست و اراذل و اوباش را به‌صف می‌کردند تا وارد کشور شوند یا از گوشه و کنار شهر جمع‌شان می‌کردند تا تجمع دانشجویان را تبدیل به شورشی علیه امنیت کشور كنند.

سوم؛ تمام مسئولان و سیاستمداران در رده‌های مختلف در دیگر کشورها را رديف می‌کردند تا اين تصاویر را محکوم کنند. از دولت‌ها درخواست می‌کردند با ایران قطع‌رابطه کنند و نهادهای امنیتی ایران را تروریستی بنامند.

چهارم؛ تمام سلبریتی‌ها باید به‌صف مي‌شدند و موضع‌گیری مي‌كردند. هر سلبریتی‌اي هم اعلام موضع نمي‌كرد به‌صورت مجازی به او حمله ور می‌شدند تا از سر ترس سخن بگوید و ساکت نباشد. هر میزان  هم لازم بود پول خرج می‌کردند .

پنجم؛ هر زمان اعتراضات از دایره اخبار خارج مي‌شد و به سمت آرامش پیش مي‌رفت با ریختن خون چند بی‌گناه آن‌ را شعله‌ور می‌ساختند. حتي اگر لازم بود، در کف خیابان مامور امنیتی یا انتظامی یا آدم عادی را نيز سلاخی می‌کردند و خون می‌ریختند.

ششم؛ همه نهادهای حقوق بشری را به‌خط می‌کردند تا بیانیه دهند و محکوم کنند و قطعنامه دهند و تحریم جدید وضع کنند.

هفتم؛ از صفحات آشپزی و آرایشگری و پیج‌های فیتنسی و صفحات رقص و جادوگری و شومنی گرفته تا همه اینفلوئنسرها را به‌خط می‌کردند و سکه می‌دادند تا مطالب آنها را بازنشر کنند و این احساس ایجاد شود که تنها یک صدا بیشتر در جامعه وجود ندارد.

هشتم؛ عده‌ای ساده‌لوح و خودحقیرپندار را هم تحریک می‌کردند تا کاملا واداده، غرب را تشویق کنند و کشور را متهم به ناکارآمدی و فساد و تباهی کنند. البته برای این گروه خرج نمی‌کردند؛ آنها خودبه‌خود همراهند.

نهم؛ جهت تهییج بیشتر و تحریک احساسات، آثار هنری توليد می‌کردند و شعر می‌ساختند و موسیقی درست می‌کردند.  اما هیچ‌کس برای دختران و زنان دانشجوی آمریکایی شعر «برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون» نمی‌خواند و با عکس‌های آنها فیلم و کلیپ نمی‌سازد.

دهم؛ و دست‌آخر تا می‌توانستند به اموال عمومی و دارایی شخصی مردم و کشور لطمه می‌زدند تا ترس و وحشت در شهر حاکم شود و مردم احساس کنند همه‌‌چیز از دست رفته است و به‌زودی انقلاب می‌شود. بعد هم تصاویر آن ‌را با ضریب بالا توزیع می‌کردند تا بگویند قدرت برتر در میدان آنها هستند.
این 10خط اصلی برایتان آشنا نیست؟ یقین بدانید نعل به نعل آن‌ را اجرا می‌کردند. اما امروز هتک حیثیت دانشجویان آمریکایی را نادیده می‌گیرند بلکه صدای‌شان آگاهی‌ساز و روشنگرانه نباشد.
دانشجوی آمریکایی امروز به برکت خون‌های پاک غزه در دل تاریکی علمی دانشگاه‌های نظام سرمایه‌داری روزنه‌های نور و روشنایی را می‌بیند و فریاد می‌زند و این فریاد‌ها به‌زودی برای مظلوم  عالمگیر و برای ظالم  دامنگیر خواهد شد.

*مدیر روزنامه همشهری