«فیلمفارسی چیست؟»
نویسنده: حسین معززی نیا
ناشر: هرمس، چاپ اول 1402
366 صفحه، 240 هزار تومان
*****
از میانهی دهه سی که دکتر هوشنگ کاووسی برای نخسیتین بار واژه فیلمفارسی را در مورد تولیدات نازل سینمای ایران بکار برد تا امروز ، هیچ واژه ای تا این اندازه برای تحقیر و تخفیف تولیدات سینمای ایران بکار نرفته است. لقبی که نسبت دادنش به یک فیلم، موجب برافروختگی و خشم تولیدکنندگان آن میشود؛ چنانکه گویی با الفاظی رکیک نوامیس سازندگان این اثر سینمایی را نواخته باشی!
چرا بکاربردن این صفت، چنین واکنشی را در طرف مقابل بر می انگیزد؟ در حالی که ظاهرا فیلمفارسی تنها به فیلم بودن و فارسی بودن اشاره دارد! ماجرا زمانی اتفاق میافتد که این دو واژه کنار هم قرار گرفته، به هم چسبیده و به ترکیبی بدل میشود که بکاربردن مکرر آن برای نوع خاصی از فیلمها، بار معنایی ویژه ای برای آن به ارمغان آورده است. اتفاقی که ابداع کننده این واژه نیز توضیحاتی درباره اش داده است. همانطور که «گلاب» دیگر نه آب است و نه گل و یا آبگوشت که پس از پخته شدن، دیگر نه آب است و نه گوشت؛ «فیلمفارسی» نیز نه به لحاظ هنری فیلم است و نه به لحاظ فرهنگی ایرانی!
در کتاب «فیلمفارسی چیست؟» که به همت نشر هرمس منتشر شده است، حسین معززی نیا به سراغ این مفهوم کلیدی و مهم در تاریخ سینمای ایران رفته است. اما چرا تا این اندازه مهم؟ چون از گذشته تا به امروز بخش مهمی از تولیدات سینمای ایران با چنین صفتی شناخته شده و همچنان نیز بخش قابل توجهی تولیدات سینمای ایران با همین صفت شناسایی میشوند. بنابرای با قاطعیت می توان گفت، فیلمفارسی صفتی است که مفهوم آن در سیر زمان ثابت نمانده و متاثر از تغییر و تحولات، شکل عوض کردهست. از این منظر در همان شکل نازل خود از نوعی پویایی برخوردار است! اما این پویایی نه رو به جلو که به سمت اضمهلال بیشتر است. شاید از همین روست که برخی فیلمفارسیهای این روزگار را، به مراتب بدتر از اشکال سنتی تر آن میدانند.
با این اوصاف پر بیراه نیست اگر بگوییم، معززینیا یکی از مهمترین جریانهای سینمای ایران را در کتاب خود مورد توجه و واکاوی قرار داده است. باید اشاره کرد که کتاب حاضر سالها پیش توسط ناشر دیگری به بازارآمده بود، چاپ تازه آن توسط ناشر جدید فرصتی است برای بهتر دیده شدن اثر حاضر که از ظرفیت و اهمیت آن نیز برخوردار است. «فیلمفارسی چیست؟» سوای مقدمه و پیشگفتار نویسنده برای تجدید چاپ آن، از سه فصل اصلی و یک جمع بندی کوتاه در انتهای کتاب برخوردار است.
بخش نخست کتاب، به جز گفتگو با هوشنگ کاووسی که مشخصا برای این کتاب انجام شده، شامل مصاحبههایی قدیمی است که از دل نشریات سینمای سالهای دور بیرون کشیده شده اند. گفتگو با کسانی که به زعم نویسنده کتاب، سینمای ایران مدیون آنها بوده است. محمد علی فردین، سیامک یاسمی، ناصر ملک مطیعی، رضا بیک ایمانوردی، تقی ظهوری و فروزان. تعدادی از مهمترین ستاره های سینمای فارسی و همچنین کارگردانی که (سیامک یاسمی) نقش مهمی در شکل گیری جریان رویاپرداز سینمای ایران داشته و در شکل گیری توجیه اقتصادی تولید فیلم فارسی با معروف ترین ساخته اش (گنج قارون) نقشی غیر قابل انکار داشته است. با توجه به اینکه گفتگوها توسط کسانی دیگر در گذشته انجام شده، آنها در باره فیلمها و نقشهایی که در آنها داشته اند سخن میگویند. بدون آنکه مشخصا بر تلقی کنونی از فیلمفارسی انگشت بگذارند. اما این گفتگوها مهمند چراکه آنها به شکلی ناخود آگاه در بدنه جریان فیلمفارسی حضوری فعال داشته و گفتگوهایشان به درک بهتر ما در اینباره کمک می کند.
بخش دوم کتاب دربرگیرنده دوازده مقاله از نویسندگان و منتقدان نام آشنای ایرانی است. خسرو دهقان، بهروز تورانی، جمشید ارجمند، روبرت صافاریان، فریدون جیرانی، نغمه ثمینی، اصغر عبداللهی، محمد عبدی و... از جمله کسانی هستند که با آثار و نوشتههای خود بار نظری کتاب را برعهده دارند. در این نوشتهها ازابعاد گوناگون به فیلمفارسی، چیستی آن، دگرگونیهای آن در سیرتاریخی سینمای ایران، دلالتهای معنایی عناصری که این سینما را میسازند و تاثیر مخرب یا سازندهای که از منظرهای گوناگون داشتهاند و بسیاری نکات دیگر میپردازند. در مجموع میتوان گفت بخش اعظم مهمترین وجوه قیلمفارسی از ابتدا تا شکل امروزی شده آن را مورد توجه قرار داده اند. بخش سوم کتاب شامل چند میزگرد است که نویسنده می کوشد طیف های دیگری از صاحب نظران سینمای ایران را برای پرداختن به فیلمفارسی به میدان بیاورد، از مدیران سینمایی گرفته تا کارگردانها، منتقدان و...بخصوص شکل جمعی و گفتگو محور این بحث ها امکان پرداختن به موضوعاتی متنوع را در حین داشتن نظراتی مختلف ممکن ساخته اند. بهروز افخمی، سیف الله داد، مهرزاد مینویی، امید روحانی و عبدالله اسفندیاری صاحب نظرانی هستند که در این دو میزگرد خضور داشته اند.
با توجه به سخنان گفته و نوشته شده در این کتاب، درمجموع چهرهای دقیق از فیلمفارسی در تاریخ سینمای ایران ترسیم شده است. نویسنده در جمعبندی نه چندان طولانی پایان کتاب، در یک نتیجهگیری کلی، براین نکته مهم انگشت میگذارد که فیلمفارسی همچنان زنده است! واقعیتی که تلنگری است برای علاقمندان اهل کتاب سینمای ایران که اثر حاضر را از دست ندهند. چرا که درباره یکی از مهمترین جریانهای قدیمی و زنده سینمای ایران سخن می گوید.