روزمرگی علمی در نشریات دانشگاهی و آسیب به کشور

  4030326014

گروه تعاملی الف - جاد رحیمی مدیسه:

نشریه فراخوان علمی منتشر می‌کند؛ اما وقتی سراغ اطلاعات بیشتر می‌روی، قید شده است: علمی و پژوهشی. اما معیار این علمی بودن به راستی چیست؟ آیا فقط یک چارچوب استاندارد و چند جدول و پرسش‌نامه ملاک علمی بودن محسوب می‌شود؟ پس جایگاه تجربه و دانش‌ها کجا است و باید دیده شود که نقشی در توسعه و رشد کشور(به ویژه در شرایط خاص این سال‌های اخیر) ایفا کند؟ آیا علم نظری و آکادمیک به تنهایی، مشکل‌گشا بوده است؟ آیا معیار نخبگی و حلال مشکلات مردم بودن، فقط تحصیلات دانشگاهی یا مدارک ارشد و دکترا و هیأت علمی بودن است؟

باید با شجاعت، وضعیت فعلی را به چالش بکشیم و این سؤال اساسی را از خود بپرسیم: این همه مقاله، چقدر در توسعه‌ی کشور و حل مشکلات، اثربخشی داشته است؟ آیا انبوه مقالات علمی و استاندارد تولید شده در نشریه‌های مختلف مدیریتی، اجتماعی و فرهنگی، ما را از معضلات دور نگه داشته؟ یا هزینه‌هایمان را کاهش داده؟ و یا صرفاً ابزاری برای گرفتن امتیاز و رتبه بوده؟ مجلات علمی و پژوهشی در کشور ما ایرادهای اساسی دارند که صاحبان این نشریات و تصمیم بگیران باید در جلسات و اتاق های فکرشان چاره‌ای کنند که نوشتن و خرید و فروش مقاله، یک‌بار برای همیشه از این کشور و مرز پرگوهر رخت ببندد و جای آن، محتوای اصیل و ارزشمند و متناسب با نیازهای واقعی جامعه در قالب مقاله و یادداشت تولید شود.

چه اشکالی دارد ایده و فکر یک دلسوز و نخبه  و یا شخصی که تجربه و دانشی دارد، در قالبی غیراستاندارد و یا چند صفحه نوشته، در یک نشریه علمی چاپ شود؟ در چهارسال اخیر به طور مکرر با نشریات تخصصی مدیریتی در ارتباط بوده و به فراخور تخصص، فراخوان های پژوهشی را با دقت دنبال می‌کنم. تمامی مقالات بنده رویکرد مروری و ترویجی داشته و پشتوانه آن، دانسته‌های ناب، دانش و تجربیات ناشی از پرداختن به یک مشکل یا مطالعه موردی حسب یک اشکال و ایراد بوده است.

خدمت شما مخاطب عزیز و همه دلسوزان علم و دانش با تکیه بر تجربه، مشاهدات و بررسی های کارشناسی عرض می کنم که حوزه پذیرش و نشر مقالات علمی ما، اشکالات اساسی دارد که سرریز آن را در بیزینس و خرید و فروش مقاله در جاهایی خاص شاهدش هستیم. بسیاری افکار، ایده‌ها  و تجربه‌های مدیریتی و اقتصادی هیچ وقت در کهکشان علم و دانش ایران عزیز دیده نمی شوند؛ چون مثلا رویکرد آکادمیک و ظاهر استاندارد مقاله ای ندارند. بسیاری از صاحبان دانش و تجربه اساساً دغدغه مقاله نوشتن یا فرصت این چارچوب‌ها و بوروکراسی‌های اداری‌گونه را ندارند. دانشگاه چقدر برای این موضوع در اتاق فکر خودش یا در بین اساتید خودش، برای این معضل فکری کرده است؟

نگاهی به آمارهای مقاله های کشورمان بیندازیم. این همه مقاله، چرا نقشی در توسعه و رفاه مردم به صورت ملموس نداشته است؟ بدون شک قوانین ما برای توجه بیشتر به مقالات علمی باید اصلاح شود؛ اما در حیطه اختیارات مدیران مسئول و سردبیران، چقدر حرکت و پیگیری صورت گرفته که افرادی که حرفی برای گفتن دارند یا صحبتی که باید در محفل آکادمیک دیده بشود، بستری را فراهم کنند که مطابق با اصول حکمرانی جدید، صحبت و اندیشه دیگر اقشار دغدغه مند توسعه و قوی شدن کشور دیده شود؟

با کمال تأسف باید عرض کنم بسیاری مجلات علمی و فراخوان های این چنینی، بستری شده برای دریافت مقالاتی که عمدتاً هیچ کارکرد خارجی و خلق ارزشی نداشته و فقط ابزاری شده برای گرفتن امتیاز، تفاخر اجتماعی یا ... مسائل از این دست. شخصی که هر روز مطالعه در حوزه مدیریت دارد و ترندهای اقتصادی را با دقت دنبال می‌کند و می‌فهمد مشکلات سازمان ها و کسب و کارهای ایرانی کجاست، چرا نباید اندیشه و ایده و فکرش در مجلات علمی و تخصصی مدیریتی دیده شود؟ آیا چون مثلا هیأت علمی دانشگاه نیست یا دانشجوی دکترا و... نیست، باید حرفش و افکار و ایده های ارزشمندش دیده نشود؟ و همین آسیب سبب می شود بسیاری نخبگان و جوانان ما یا سرخورده شوند و یا از این کشور بروند؛ و البته از بسیاری راه حل‌ها محروم بمانیم و هر روز در مشکلات پیچیده‌تر فرو رویم.

به عنوان کسی که در حوزه هوش مصنوعی و حسب فرموده و تأکید مقام معظم رهبری در خصوص این فن آوری، یادداشتی نوشتم که به عنوان سرمقاله در یکی از رسانه های رسمی کشور به چاپ رسید، باید عرض کنم که تمامی مجلات و نشریات ما نیازمند بازنگری در فرآیندهای پذیرش و ارتباط با اقشار مختلف جامعه دارند؛ وگرنه بسیاری مشکلات و دانش های مورد نیاز کشور عملاً دیده نمی‌شود یا درست دیده نخواهد شد و کسی هم اهمیتی نخواهد داد.

این موضوع مستلزم اراده و اقدام جدی و دلسوزانه مدیران مسئول و سردبیران نشریات علمی کشور در حوزه مدیریت و اقتصاد است. اگر از روزمرگی علمی به نفع اولویت های کشور و نیازهای روز جامعه خارج نشویم، دانشگاه و در معنای کلان: علم و دانش، به جامعه، صنعت، تولید و اقتصاد و مدیریت ما گره نخواهد خورد و اگر هم اتصالی برقرار شود، پایداری و اثربخشی ملموس برای اقشار مختلف مردم در بر ندارد.