به گزارش ایسنا، متن پیش رو گزارش «مجله مهر» درباره فرابحرانی است که جدی گرفته نمیشود؛ «تا آمدم فرار کنم سریع آمد گازم گرفت؛ من را زد زمین، اول گونههایم را گاز گرفت؛ بعد من با پا به آن لگد زدم و پایم را گرفت». این آخرین اظهارات «ضحی»، دختر بچه هشت ساله نکایی است که حدود سه هفته پیش، یعنی پنجم خرداد ماه، قربانی سگهای ولگرد شد و پس از یک هفته که تحت درمان بود جانش را از دست داد. مرگ ضحی در حالی رقم خورد که دقیقاً روز قبلش یک کودک شش ساله دزفولی که مورد حمله سگهای ولگرد قرار گرفته بود به دلیل ابتلاء به هاری قربانی شد. به این دو مورد باید کودک ده ساله مشهدی را هم اضافه کرد که بعد از چند هفته مجادله با هاری، چهار روز قبل از دست و رفت و داغ فرزند را به دل والدین خود نشاند.
نکته مهمی که چند خبر بالا آن را تأیید میکند این است که این روزها در جای جای ایران با سگ و گربههای ولگرد مواجه هستیم که اغلب به صورت گلهای زندگی میکنند و زندگی در نقاط زیادی را با چالش رو به رو کردهاند. در این شرایط میتوان گفت موضوع حمله حیوانات خیابانی به ویژه سگها به مردم، به یک فرابحران تبدیل شده است؛ فرابحرانی که جدی گرفته نمیشود و اقدام مشخصی درباره آن صورت نمیگیرد.
بنا بر اخبار و آمار، روزانه صدها نفر توسط سگهای صاحبدار یا بدون صاحب در کشور گزیده میشوند و این بدان معناست که صدها میلیون تومان از منابع مالی وزارت بهداشت، برای درمان این افراد هزینه میشود. سالیانه مبالغ زیادی صرف خرید واکسن و خدمات درمانی بعد از حیوان گزیدگی میشود که بهداشت و درمان کشور به صورت رایگان هزینههایش را تأمین میکند؛ اما این هزینه گزافی است که بر دوش کشور قرار گرفته است. درمان هاری هزینه بالایی دارد و فرد مبتلا باید چهار دُز واکسن تزریق کند؛ هر دُز این واکسن حدود ۵ دلار قیمت دارد و و از آنجا که در ایران تولید نمیشود مجبور به واردات آن هستیم.
علیرغم همه قربانیها، هزینهها و مشکلاتی که حیوانات ولگرد به بارآوردهاند، صحبت کردن درباره آنها به یک تابو شبیه است. گروههای حامی حیوانات ولگرد در شبکههای اجتماعی، فضایی را ایجاد کردهاند که گویی اعتراض به عملکرد آنها به معنای دشمنی با حیوانات بیزبان و رفتاری خشونتآمیز است؛ حال آنکه به نظر میرسد آنچه این روزها به اسم «حیواندوستی» رقم میخورد و توسط عدهای در فضای مجازی ترویج داده میشود، در نهایت به یک خشونت علیه محیط زیست و البته جان انسانها و کودکان بیگناه تبدیل میشود.
قرار بود ثواب باشد؛ کباب شد!
خیلی از ما یا اطرافیانمان، احتمالاً برایمان پیش آمده که ته مانده غذای سفرهمان را برای سگهای ولگرد ریختهایم و همان لحظه که این کار را انجام میدهیم حس خوب کار خیر انجام دادن را داشتهایم؛ گویی به نوعی به خود میبالیم که به یک حیوان بیزبان غذا دادهایم. اما این رفتار قبل از فراگیری فضای مجازی خیلی کمتر دیده میشد. با ظهور فضای مجازی، عدهای با عنوان «حامی حیوانات» فعالیت خود را شروع کردند و رفته رفته دنبالکنندگانی پیدا کردند. این موضوع باعث شد رفتار غذارسانی به حیوانات گسترش پیدا کند.
فضاسازی در این باره به گونهای پیش رفت که اگر کسی آگاهانه به حیوانات ولگرد غذا نمیداد، از او رنجور میشدیم و گمان میکردیم این افراد، دشمن سگها و گربههای ولگرد هستند و بویی از انسانیت و محبت نبردهاند. اما چیزی نگذشت که در همان فضای مجازی عدهای محدود که آگاهی داشتند و به معنای واقعی کلمه دلسوز و حامی محیط زیست، غذا دادن به حیوانات ولگرد را عین «حیوان آزاری» دانستند و از مردم خواستند دیگر این کار را انجام ندهند.
هشدار کارشناسان محیط زیست، اما برای آن دسته از افرادی که در اینستاگرام از غذا دادن به سگها تولید محتوا میکردند و مخاطبان خود را از این طریق به دست آورده بودند افاقه نکرد؛ چراکه این افراد بیش از آنکه حامی حیوانات باشند حامی شهرت و سود خود بودند و البته کاسب احساسات مردم. این افراد قید تبلیغات چند میلیونی و مخاطبان عام خود را نزدند و نه تنها به قوت قبل کارشان را ادامه دادند بلکه معترضان خود را با عناوینی مانند «حیوانستیز» و «سگستیز» متهم کردند.
او توضیح میدهد: «آنها به قدری در رابطه با قداست سگ و گربه خوب سخنرانی میکنند که بخشی از جامعه که خلأ معنوی و عاطفی دارند را با خود همراه کردهاند. حمایت از سگ و گربه برایشان آنچنان جدی است که اگر به کارشان ایراد بگیری، انگار به مقدساتشان توهین کردهای!»
این فعال محیط زیست یادآوری میکند: «صفحات بعضی فعالان و حامیان سگ و گربه خیلی عجیب است؛ برخی از آنها از خارج پول میگیرند و درآمد دلاری دارند. در صفحهشان اعلام میکنند که میخواهیم به سگها غذا بدهیم و ایرانیهایی که خارج کشور هستند برای آنها دلاری پول میفرستند. خیلی از آنها از این ماجرا نفع میبرند. لازم است که مجموعههای قضائی مماشات با این مافیا را کنار بگذارند.» همه اینها نشان میدهد حیواندوستی، رفتاری اجتماعی که قرار بود رفتارهایی خشونتآمیز علیه حیوانات را متوقف کند، حالا در نقطه مقابل به عامل تهدید محیط زیست و سلامت و امنیت برخی محلهها را به خطر انداخته است. مثال معروفی که میگوید: «میخواستیم ثواب کنیم؛ کباب شدیم!»
حمایت افراطی از سگ و گربههای ولگرد
دست بردن در اکوسیستم طبیعی حیوانات بیش از آنچه به نظر میرسد، به ضرر آنهاست. این روزها دیگر روشن شده است که غذا دادن به یک گونه خاص از حیوانات، آن گونه را از طبیعت خود دور میکند و به رفتارهایی عادت میدهد که در ذات و خلقت آن حیوان نیست. این عادتها کم کم به نسلهای بعد آن گونه جانوری میرسد و سایر گونهها را با آسیب و تهدید جدی مواجه میکند.
کارشناسان محیط زیست معتقدند غذارسانی به یک گونه حیوان خاص و اولویت خاص قائل شدن برای آن حیوان نسبت به حیوانات دیگر به چرخه محیط زیست آسیب میزند؛ چراکه باعث افزایش جمعیت آن گونه خاص میشود. آخانی در این باره میگوید: «هر موجودی که غذا در اختیارش نباشد، جمعیتش کنترل میشود.»
اما نکته آن است که غذا دادن به حیوانات ولگرد تغذیه و حیات آنها را نسبت به سایر حیوانات تقویت میکند و حتی ممکن است باعث انقراض حیوانات دیگر شود. آخانی در این باره توضیح میدهد: «اتفاقی که در رابطه با سگ و گربه افتاده باعث به هم خوردن چرخههای طبیعی شده است. عدهای برای آنها غذا تهیه میکنند و مانع کنترل آنها میشوند. این حمایت افراطی از سگ و گربه، آنها را به موجودات خطرناک و به شدت مهاجم تبدیل کرده که سلامتی ما و محیط زیست را با بحران مواجه کرده است.»
زیستشناسان میگویند علت اینکه زیستبومهای مختلف جانوری و گونههای مختلف هزاران سال دوام داشته و روند انقراض بسیار کند بوده، این است که طبیعت به خودی خود بهترین مسیر را برای بقای خود پیش میگیرد. دانشمندان بر این باورند که گونههای مختلف جانوری در «چرخه شکار و تولید مثل» جمعیت خودشان را حفظ میکنند؛ تعادل جمعیت یک گونه جانوری باعث تعادل جمعیت سایر گونهها نیز میشود.
اما حالا مدتی است با توجه به اینکه زاد و ولد سگها و گربهها زیاد است، نقاط مختلفی در ایران به عرصه این حیوانات ولگرد تبدیل شده است. کارشناسان معتقدند مدتی پیش از این شاید میشد با روشهای مثل عقیمسازی یا واکسینه حیوانات، جمعیت و سلامت آنها را کنترل کرد اما حالا که با جمعیتی به این بزرگی مواجه هستیم، ممکن است با روشهای معمول نتوانیم بحران را حل و معضل را درمان کنیم.
غذا دادن به سگها باید ممنوع شود؟
پیش از آنکه اسپانسرهای مالی شبکه منوتو، فعالیت آن را بی اثر ببینند و تعطیلش کنند، این شبکه در برنامههای مختلفی غذارسانی به سگهای خیابانی را تبلیغ میکرد. مجریان و مهمانان این شبکه شهروندان ایرانی را تشویق میکردند به سگهای خیابانی به صورت دسته جمعی غذا بدهند.
«حسین آخانی» استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران و فعال محیطزیست میگوید: «سگهای ولگرد برای عدهای منافع مختلفی دارند؛ رسانههای فارسیزبان خارجی به خصوص شبکه منوتو به این مسأله دامن میزنند و آن را به یک کنش اعتراضی تبدیل کردهاند. به همین دلیل عدهای حمایت از سگ و گربه را نماد روشنفکری و نوعی مخالفت میدانند.»
چه برای ادعای روشنفکری، چه برای حس خوب حیواندوستی، چه برای درآمد و شهرت شخصی، گروهی بر این باورند که در این شرایط بهترین اقدام، اعلام جریمه برای غذادهی به حیوانات ولگرد است چرا که قطع منبع غذایی خارج از چرخه طبیعت ضروری است؛ یعنی غذایی است که مردم به سگ و گربهها میدهند. این کار در خیلی از کشورها جرم است و ممکن است جریمههای سنگین به دنبال داشته باشد. شما نباید به حیوانی که صاحبش نیستید، غذا بدهید؛ اگر این کار را انجام دهید به معنای آن است که سرپرستی آن حیوان را بر عهده گرفتهاید و اگر مشخص شود آن حیوان هر آسیبی به دیگران زده، این شما هستید که باید خسارت وارده را جبران کنید.
غذارسانی به حیوانات در بسیاری از کشورهای دنیا محل بحث است؛ اما نقطه اشتراک آنجاست که در اغلب کشورها گروهی به عنوان حامی حیوانات شرایطی احساساتی ایجاد کردهاند که تصمیمگیری در این باره را به سختی انداختهاند. در این کشورها گروهی از مردم مایل به غذارسانی به حیوانات هستند و گروه دیگری به شدت با این موضوع مخالفت دارند تا جایی که شکایتهای زیادی در این باره به ثبت رسیده است.
هندوستان یکی از کشورهایی است که بحث بر سر غذا دادن به حیوانات و سگهای ولگرد در آن جدی است و رسانههای این کشور گزارشهای زیادی در این باره منتشر کردهاند. یکی از این رسانهها در گزارشی با تیتر: «غذارسانی به سگهای ولگرد باید ممنوع شود؟» یادآوری کرده است: «این دیدگاه (ممنوع کردن غذارسانی به حیوانات) با هنجارهای بینالمللی سازگار است. به عنوان مثال، قانون رفاه حیوانات آلمان، غذا دادن به حیوانات را در خیابان ممنوع میکند. سوئیس و اتریش طبق قوانین مزاحمت عمومی، به سگها اجازه تردد در هیچ خیابانی را نمیدهند. چنین مقرراتی به طور مساوی در بریتانیا و ایالات متحده وجود دارد.»
خب بروید واکسن هاری بزنید!
با همه اینها نکته قابل توجهی که وجود دارد آن است که روزهای گذشته کاربرانی که در شبکه اجتماعی ایکس مطالبی را در حمایت از کودکان قربانی سگگزیدگی منتشر کردند، مورد حمله گروهی که خود را حامی حیوانات مینامند قرار گرفتند. عجیب آن است که علیرغم مرگ کودکان بیگناه و داغدار شدن خانوادههای زیادی که هرساله به تعداد آنها اضافه میشود، افرادی کماکان به اسم حمایت از حیوانات، چشم خود را روی انسانیت بستهاند و حاضر به پذیرفتن آسیب غذارسانی به حیوانات ولگرد نیستند. برای مثال در حساب کاربری خود نوشتهاند: «خب واکسن هاری بزنید»، «سهلانگاری کادر درمان و خانواده بوده که کودک واکسن هاری دریافت نکرده!»
حتی یکی از صفحههای معروف درباره زیستشناسی ایران در شبکه اجتماعی ایکس اصطلاح عجیب «سگ بی سرپرست» را به جای «سگ ولگرد» به کار برد! این اصطلاح از سوی کاربران زیادی دستمایه طنز شد و آنها به کنایه عبار «سگ بدسرپرست» و «سگ سرپرست خانواده» را به کار بردند. اما فارغ از این کنایهها به نظر میرسد سگها و گونههای دیگر جانوری در طی صدها و هزاران سال به حیات طبیعی و چرخه زندگی خود ادامه دادهاند و نیازی به «سرپرست» نداشتهاند! سوال مهم این است که چه تفکری باعث شده تصور شود سگ با حیوانات دیگر فرق دارد و به سرپرست نیاز دارد!
در پایان بد نیست به این آمار اشاره کنیم که وزارت بهداشت روزانه نزدیک به یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان خرج تأمین و تزریق واکسن ضدهاری میکند؛ برای ۷۰۰ نفری که روزانه مورد گزش قرار میگیرند! دولت برای هر فردی که مورد گزش قرار گیرد حدود دو میلیون تومان یارانه به وزارت بهداشت میدهد تا فرد داروی ضدهاری را دریافت کند. این هزینهها پرداخت میشود چون گروهی از ریختن تهمانده غذای خود برای حیوانات ولگرد مشعوف میشوند و احساس «انسان خوب بودن» به آنها دست میدهد…