نوشته: گِرِگ بِرِیدن
ترجمه: محمد فؤاد حائری
نشر نیستان، 1402
249 صفحه، 270000 تومان
***
انسان در طی تاریخ همیشه در جستجوی پاسخی برای چیستی خود بوده و نظریههای بسیاری در این باره ابداع کرده که هرکدامشان استدلالهای منطقی خاص خود را داشتهاند. اما درعینحال همیشه در رد هر نظریهای، شواهدی تازه به دست آمده که به نوبهی خود به اثبات نظریهی جدیدی منجر شده است؛ و به این ترتیب در چرخهای ناتمام، نظریهپردازی دربارهی منشأ هستی انسان همواره تداوم داشته است. در عرصهی علوم طبیعی نظریات متعددی مطرح شدهاند که با پیشرفت علم و فنآوری نقض شده یا شکل تازهای به خود گرفتهاند. یکی از این نظریات متعلق به داروین است که چالشهای بیشماری حول آن پدید آمده و موافقان و منتقدان بسیاری داشته است. کتاب «انسان شدن»، نوشتهی گِرِگ بِرِیدن در کنار پرداختن به این نظریهی مهم، دیگر تئوریهای عرصهی تکامل را نیز مورد ارزیابی قرار داده است.
نظریهی تکامل داروین تا مدتها جایگاهی بلامنازع در توجیه تغییراتی داشت که موجودات زنده در طول هزاران سال دستخوش آن شدهاند. بررسیها دربارهی حیوانات و گیاهان در اغلب مواقع آنچه را که داروین در اثبات تکامل گفته تأیید میکنند. اما آیا این مسأله دربارهی ابعاد مختلف عملکرد انسان نیز میتواند صادق باشد؟ نویسنده میکوشد در سایهی قدرت تفکر بشر این نظریه را به چالش بکشد و جنبههای گوناگون آن را زیر سؤال ببرد. بشر در بسیاری از خصوصیات فیزیولوژیک خود دستخوش تحولاتی شگرف شده، اما این قضیه تا چه اندازه دربارهی خرد بشری و قوهی تعقلی که دارد میتواند قابل قبول باشد؟ نویسنده بر آن است در دو بخش به این پرسشها پاسخ دهد.
در بخش اول که «روایتی نو از خلقت بشر» نام گرفته به بررسی مهمترین نظریهها دربارهی خاستگاه انسان و چگونگی تداوم حیاتش از بدو خلقت تا کنون پرداخته میشود. اغلب این نظریهها با علوم طبیعی تبیین میشوند و دلایلی کاملاً فیزیولوژیک در پشت خود دارند. نویسنده در آغاز به ایراداتی اشاره میکند که ممکن است به نظریه تکامل داروین وارد شوند که بخشی از آنها با پیشرفت علم مشخص شدهاند. از جملهی این موارد ظهور و گسترش علم ژنتیک است که با آن برخی اصول تکامل را میتوان تأیید یا نفی کرد.
به نظر میرسد پیچیدگیهایی که در عملکرد اندامها دیده میشود و با علم ژنتیک توضیحات بسیار دقیقی دارد، چندان با تکامل نمیتواند همخوانی داشته باشد، زیرا تغییر تدریجی و در طی مدتی طولانی نمیتواند چنین نظام پیچیده اما در عین حال هماهنگی را به وجود آورد. به علاوه، این پیچیدگی از بدو پیدایش انسان وجود داشته و بدون آن عملکرد طبیعی او مختل میشده است. بنابراین گرچه بسیاری از عناصر حیاتی بدن انسان تحت تئوری تکامل قابل توضیحاند و نشان میدهند که مرور زمان تغییراتی در عملکرد و شکل آنها پدید آورده، اما چارچوبهای ساختاریشان نمیتوانسته مؤید این قضیه باشد.
مادهی وراثتی یا دی ان ای در توجیه اغلب مباحث مرتبط با تکامل و نیز سایر تغییرات ماهیتی و عملکردی زیستی نقشی اساسی را ایفا میکند. نویسندهی کتاب از این مطلب در بخشهای مختلف کتاب بهره میبرد تا نظریات خود را بسط دهد و به اثبات برساند. دی ان ای به عنوان ابزار راستیآزمایی بسیاری از نظریات علمی میتواند کاربرد داشته باشد و بنابراین مطالعات بیشماری وجود دارند که از آن برای دفاع از فرضیات خود استفاده کردهاند. دی ان ای میتواند در قبول یا رد موضوعات تکاملی هم کمک شایانی کند، همانگونه که در مطالعات اشاره شده در این کتاب میتوان شاهدش بود.
در بخش دوم کتاب و پس از اثبات یا رد و نقد نظریات مهم در زمینهی مسائل زیستشناختی وجود انسان، نویسنده به سراغ موضوعاتی میرود که پیوستگی تنگاتنگی با آنچه در بخش قبلی گفته شده دارند، اما خود شاخهای مستقل را در علوم انسانشناسی میسازند. این موضوعات به شدت با ابعاد انسانی زیست بشری سر و کار دارند و از عواطف گرفته تا خودآگاهی و تعالی را دربرمیگیرند. اینجا نقطهای است که بسیاری از علوم انسانی به هم میرسند و دست به دست هم میدهند تا بخشی از رفتارهای انسان را تجزیه و تحلیل کنند که به نظر میرسد فارغ از وقایع زیستشناختی وجود او در جریان هستند. آنچه در این بخش اتفاق میافتد نهایتاً به توجیه تحولات خودآگاهانه در زندگی انسان میانجامد. اینجاست که یافتههای علمی بخش اول به کمک میآیند و جذابیت بحث را دوچندان میکنند.
در موضوعات مرتبط با علوم طبیعی و انسانی به ویژه زمانی که پای استدلال علمی تخصصی به میان میآید، ممکن است مسأله چنان پیچیده شود که مخاطب عام نتواند درک کاملی از آن پیدا کند. اما نویسنده تلاش کرده این مباحث را حتیالامکان ساده، موجز و متناسب با دانش عموم تبیین نماید و از بحثهای درازدامن و سنگین علمی بپرهیزد. به همین خاطر است که در اغلب مطالب کتاب میتوان خط ماجراهایی را پی گرفت که طی آن خواننده به کشف ابعاد تازهای از خاستگاه انسان، روند تحولی زیست او و نقش آگاهی و انتخاب در این میان میرسد. کتاب تقریباً همان مسیری را میپیماید که بشر در رسیدن به یک تکامل خودآگاهانه در طی قرنهای متمادی در حال پیمودن آن بوده است.